اخراج رییس پرنخوت
روز پنجشنبه گذشته، هیاتمدیره بانک جهانی از آقای پل ولفوویتز رییس این بانک خواست که از شغل خود استعفا کند و او نیز بلافاصله مجبور به کنارهگیری شد.
دکتر نیکو گلریز
روز پنجشنبه گذشته، هیاتمدیره بانک جهانی از آقای پل ولفوویتز رییس این بانک خواست که از شغل خود استعفا کند و او نیز بلافاصله مجبور به کنارهگیری شد. علت اخراج او حمایت نادرست از همسر غیررسمی خود بود که یکی از کارکنان بخش خاورمیانه همین بانک است. پل ولفویتس که با شعار«مبارزه با فساد» به ریاست بانک جهانی رسید، خود با ارتکاب فسادی آشکار که منجربه اخراج فضاحتآمیز او شد، مقررات داخلی بانک را نقض کرده بود. ولفوویتز سومین مقامی است که پس از جان بولتون (نماینده آمریکا درسازمان ملل) و دونالد رامسفلد (وزیردفاع آمریکا) ازکار برکنار میشوند. این هر سه از نومحافظهکاران آمریکا و از شخصیتهایی محسوب میشوند که نخوت و تکبرشان در میان سیاستمردان آمریکا مثالزدنی است.
مطابق مقررات داخلی بانک جهانی وبه منظور رفع شبهات مربوط به تعارض منافع، هیچ یک از مدیران این بانک نمیتوانند بر یکی از منسوبان خود مدیریت یا نظارت داشته باشد، به همین جهت در ژوئن ۲۰۰۵ که پل ولفوویتز به عنوان رییس بانک جهانی برگزیده شد، کمیته نظارت برحسن اجرای مقررات داخلی بانک ازاو خواست که در مورد دوست دخترش خانم « شاها رضا» که در آن زمان کارشناس مسائل خاورمیانه بانک بود تعیین تکلیف نماید. او نیز خانم« شاها رضا» را مامور وزارت خارجه کرد. با این شرط که حقوق و مزایای او توسط بانک جهانی پرداخت شود. ولفوویتز اما شخصا حقوق ومزایای خانم «شاها رضا» را نیز تعیین کرد: حقوق و مزایایی که سالانه معادل ۱۹۳۰۰۰دلار بود.
این درحالی است که حقوق و مزایای بالاترین مقام وزارت خارجه آمریکا یعنی وزیر خارجه ایالات متحده ۱۸۶۰۰۰دلار است! او اما به این هم بسنده نکرد.
نحوه ارتقای شغلی و مزایای بعدی مشارالیه را نیز تعیین کرد که هر دو بیش از حدمتعارف بود. همه این موارد درحالی روی داده بود که کمیته نظارت بر مقررات داخلی بانک به او هشدار داده بود که این عمل مغایر مقررات است. اما او رسما نوشته بود که «من دستور میدهم که این کارانجام شود».
حدود دوسال پیش کاخسفید با معرفی پل ولفوویتز برای ریاست بانک جهانی موجی از نارضایی و نگرانی به وجود آورد. ولفوویتز پیش ازآن، معاون وزیردفاع آمریکا و همراه دیک چینی (معاون رییس جمهوری) و دونالد رامسفلد معماران اصلی و باعثوبانی جنگ عراق محسوب میشوند.
هیاتمدیره بانک جهانی درآن زمان با اکراه بسیار ریاست اورا پذیرفت. چراکه ریاست بانک جهانی مطابق یک قانون نانوشته همواره بایک شهروند آمریکایی بوده است. همچنان که ریاست صندوق بینالمللی پول مطابق همان قانون نانوشته ملک طلق اروپاییان است. گذشته از این، ولفوویتز با قول مبارزه با فساد توانست تا حدودی به شک وتردید هیاتمدیره بانک برای انتخاب خود فائق آید.
اخراج رییس بانک جهانی به استناد گزارشی صورت گرفت که توسط کمیسیونی به سرپرستی یک اقتصاددان آلمانی به نام «هرمن ویجفل» درمورد تخلفات او به هیات مدیره بانک ارائه شد. لیکن به اعتراف بسیاری از آگاهان، مخالفت قریب به اتقاق کارکنان بانک با او در اخراجش از بانک جهانی تعیینکننده بود.
بیاعتنایی او به کارشناسان برجسته این بانک و خودسری او درتصمیم های مدیریتی عرصه را به همه و حتی به نزدیک ترین موسسه همگام و همکار بانک جهانی یعنی صندوق بینالمللی پول تنگ
کرده بود.
گفته میشود که ازمیان ۷۲ مدیر ارشد بانک تنها ۲ مدیر با ادامه کار او موافق بودهاند و این امر را بهرغم ملاحظات متعارف و مالوف رسما و کتبا اعلام کرده بودند.
در بیانیهای که روز پنجشنبه از سوی «انجمن کارکنان بانک» منتشر شد از عدم اخراج فوری او گلایه شده است. در این بیانه آمده است که: «آقای ولفوویتز با استعفای خود کار لازمی را که میباید بکند کرد. وجود او موجب خسران به موسسه ما است و هر روز که او در مقام رییس بانک باقی بماند این خسارت ادامه خواهد یافت». شایان ذکر است که ولفوویتز تا پایان ماه مسیحی جاری در شغل خود باقی خواهد ماند.
از قضیه اخراج رییس بانک جهانی به دلیل فساد اداری درسهای عبرتآموزی میتوان گرفت. اولا، با همه نقدی که بر نظام اداری غرب ممکن است وارد باشد، بالاخره حساب و کتابی نیز در کار است. وجود مقرراتی که اجازه استخدام منسوبان را به مدیران یک موسسه و یا سازمان نمیدهد، تعارض منافع مدیرجدید با یکی از منسوبان خود (که حتی قبل از او در آن تشکیلات مشغول بهکار بوده)، میتواند مورد اعتنای قانونگذاران کشورهای جهان باشد. و بالاخره، ادامه کار مدیری که اکثریت بزرگی از زیردستان او مایل به همکاری با او نیستند اگر غیرممکن نباشد، بسیار دشوار و کمثمر و بیحاصل است.
رسوایی اخراج آقای ولفوویتز اکنون اما موضوع بزرگ دیگری را نیز مطرح کرده است: چرا باید رییس بانک جهانی لزوما یک آمریکایی باشد. موضوعی که طی شش دهه گذشته به صورت عرف درآمده و در حال حاضر بیش از هر زمان دیگر قابل شکستن و شکافتن است. خرقعادتی که اسباب و اسلوب آن بامساعدت آقای ولفوویتز فراهم آمده است.
ارسال نظر