معضل برق همراستا با معضل بنزین
در روزهای پایانی سال، مسوولان وزارت نفت خبر بهرهبرداری رسمی از خط لوله انتقال گاز به ارمنستان را اعلام کردند. این خط لوله قادر است سالانه یک تا سه میلیون مترمکعب گاز را به ارمنستان منتقل کند.
علی سرزعیم
در روزهای پایانی سال، مسوولان وزارت نفت خبر بهرهبرداری رسمی از خط لوله انتقال گاز به ارمنستان را اعلام کردند. این خط لوله قادر است سالانه یک تا سه میلیون مترمکعب گاز را به ارمنستان منتقل کند. در نگاه اول آنچه رخ داده امری کاملا مثبت است چرا که ایران توانسته شبکه صادرات گاز خود را گسترش داده و بخشی از حیاط خلوت روسیه یعنی آسیای میانه را در قلمرو شرکای تجاری خود در عرصه انرژی قرار دهد. از این زاویه باید این مساله را تایید کرده و بر اهمیت آن تاکید کرد اما نکته اساسی در این قرارداد این است که آنچه در قبال آن نصیب ایران شده، برقی است که ارمنستان در اختیار ایران قرار خواهد داد.
به عبارت سادهتر، ایران در قبال عرضه گاز که یکی از مهمترین منابع طبیعی کشور است به جای درآمد ارزی به واردات برق میپردازد.
دلیل اینکه چنین مبادلهای از سوی مسوولان کشور منطقی جلوه کرده، آن است که مصرف برق در کشور بالا و رو به افزایش بوده و طبیعتا عرضه برق نمیتوانسته همپای تقاضا حرکت کند. لذا خرید برق به گزینهای منطقی برای جبران صادرات گاز تبدیل شده است.
اگر مساله را یک گام به عقب ببریم، به این سوال میرسیم که چرا تقاضای برق تا این اندازه بالا است؟ دلیل ساده این وضعیت، قیمت پایین آن است که متاسفانه در شرایط تورمی با سیاست تثبیت قیمتها، وضعیت آن وخیمتر از قبل گردیده است. به عبارت دیگر همان مشکلی که امروزه در رابطه با بنزین دامنگیر مملکت شده و مسوولان را با تاخیر بسیار زیاد نهایتا به واکنش برانگیخت، در رابطه با انرژی برق نیز سریعا خود را به شکل واردات ظاهر کرد. این اثرات نهایتا موجب شد تا تجدیدنظر در قیمت بنزین به عنوان یک دغدغه ملی در دستور کار نظام سیاستگذاری قرار گیرد و مطبوعات و نظام کارشناسی نیز با اعلام هشدار نسبت به عواقب بیتوجهی، از این تجدیدنظر استقبال کردند.
متاسفانه تشدید مشکل در مورد مساله برق دارای عواقبی است که همانند بنزین چندان آشکار نیست. اگر در گذشته کشور در زمان کمبود برق و افزایش تقاضا در مقابل عرضه، دچار قطع برق میشد، امروزه به همت مسوولان وزارت نیرو در سالهای گذشته این مساله دیگر رخ نمیدهد. همین امر موجب شده تا این تصور به تدریج شکل گیرد که در رابطه با عرضه برق در کشور مشکلی وجود ندارد و سیاستگذاری مصرف برق بدون مشکل است. در واقع مشکل مازاد تقاضای برق به شکل واردات، برق و همچنین ساخت سد و نیروگاه بیشتر حل میگردد.
راهحل ساخت نیروگاه برق که در نگاه ظاهری امری مثبت تلقی میشود و هر چه نیروگاه و سد بیشتری ساخته شود گویی بر توسعه کشور افزوده شده است در حالی که اگر هزینه ساخت آنها را نیز لحاظ کنیم در این نتیجهگیری قدری تردید خواهیم نمود. واردات برق نیز به صورتی است که جلوه ظاهری ندارد خصوصا وقتی که در قبال صادرات گاز یا نفت انجام شود. در این حالت دغدغه صرف درآمد ارزی بابت واردات شکل نمیگیرد، چرا که باید هزینه فرصت صادرات گاز یا نفت در نظر گرفته شود.
در هر صورت تبعات منفی ناشی از مصرف بیرویه برق در کشور به شکلی پنهان، تدریجی و خزنده ظاهر میشود و همین امر مانع از آن میگردد تا حساسیت عمومی نسبت به آن ایجاد شود.
وقتی سخن از راهحل معضل بنزین مطرح شد، برخی با توسل به راهحلهای غیرقیمتی نظیر فرهنگسازی، گسترش حمل و نقل عمومی و مسائلی از این دست از انجام تجدیدنظر اساسی در قیمتگذاری بنزین طفره میرفتند اما نهایتا مجبور شدند با واقعیت تلخ روبهرو شوند و نسخه گریزناپذیر اصلاح قیمت بنزین را در دستور کار قرار دهند. به همین سیاق وقتی سخن از اصلاح معضل برق مطرح میشود، بسیاری بر لزوم فرهنگسازی تاکید میکنند تا راهحل اصلی را به کناری نهند.
به این افراد باید گفت که راهحل مساله برق نیز همانند بنزین لزوم تجدیدنظر در نظام قیمتگذاری آن است و ساخت نیروگاه برق همانند ساخت پالایشگاه تولید بنزین راهحل اساسی برای این مشکل نخواهد بود. لذا ضروری است که نظام کارشناسی اهمیت مساله را گوشزد کرده و نظام تصمیمگیری توجه به این معضل مهم اما پنهان را در دستور کار خود قرار دهد.
ارسال نظر