محمدصادق جنان‌صفت

دو سناریو درباره متوسط قیمت هر دلار آمریکا به ریال ایران در نیمه دوم امسال را فرض کنید. در سناریوی اول قیمت هر دلار در مدت یاد شده ۲۰ هزار ریال و در سناریوی دوم ۱۷ هزار ریال است. تفاوت این دو عدد در دنیای واقعی اقتصاد چیست؟ چند پیامد را بررسی می‌کنیم:

الف- فرض کنید دولت در نیمه دوم امسال ۳۰ میلیارد دلار در بازار می‌فروشد، در سناریوی اول درآمد دولت از فروش ارز ۶۰۰ هزار میلیارد ریال و در سناریوی دوم ۵۱۰ هزار میلیارد ریال خواهد بود. با توجه به مخارج دولت برای پرداخت حقوق کارمندان، یارانه نقدی و طرح‌های عمرانی، طبیعی است که سناریوی اول بهتر می‌تواند به انجام تعهدات دولت منجر شود.

ب- اما از طرف دیگر در نیمه دوم امسال اگر ۳۰ میلیارد دلار انواع کالا و خدمات (مصرفی، واسطه‌ای، سرمایه‌ای و...) نیاز بازار باشد تا کمبود عرضه احساس نشود و قیمت‌ها با شتاب به سوی بالا حرکت نکنند، ارزش کالاهای وارد شده به بازار در سناریوی اول و دوم به ترتیب ۶۰۰ هزار میلیارد ریال و ۵۱۰ هزار میلیارد ریال می‌شود. به این ترتیب مصرف‌کنندگان کالاهای وارداتی در سناریوی اول باید نزدیک ۱۲ درصد بیشتر برای خرید کالاهای وارداتی هزینه کنند. با توجه به اینکه مصرف‌کنندگان در نیمه دوم امسال با درآمد تازه‌ای (ناشی از افزایش مزد وحقوق) مواجه نخواهند شد پس قدرت خرید آنها کاهش می‌یابد. از طرف دیگر، تولیدکنندگان ایرانی که بخشی از مواد اولیه مورد نیازشان برای تولید را با قیمت‌های بالاتر خریداری می‌کنند با قیمت تمام شده بالا مواجه می‌شوند.

در این شرایط است که دولت با وضعیت عدم تعادل در بازارها مواجه می‌شود و چون نارضایتی مصرف‌کنندگان را یک اتفاق بد می‌پندارد می‌خواهد با فشار بر تولیدکنندگان آنها را مجبور به تثبیت قیمت‌ها کند. این اتفاقی است که در صنعت مرغداری و لبنیات رخ داده و موجی از حرف و حدیث‌ها را در هفته‌های اخیر در جامعه‌ ایرانی پدیدار کرده است. قیمت‌های نسبی همانند مقوله قیمت‌ واقعیت انکارناپذیری است که با اراده‌های اداری قابل کنترل نیست. آنچه در پیش نگاشته شد در شرایطی است که عرضه ارز با محدودیت مواجه نیست و دولت می‌تواند با افزایش عرضه و کنترل مقطعی تقاضای بازار، ‌قیمت‌ها را در اندازه‌ای بهینه که به درآمدهای ریالی‌اش آسیب نزند و قیمت کالاها و خدمات را در بازار با شتاب زیاد به سمت بالا نبرد، تحت فرمان قرار دهد. اما اگر عرضه ارز به هر دلیل با محدودیت مواجه شود و تقاضا کاهش نیابد، قیمت ارز به طور طبیعی می‌تواند تغییر کند و این چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. اگر دولت احساس می‌کند باید تقاضای ارز را برای دوره‌ای محدود کند، بهترین راه این است که با شهروندان گفت‌وگو کند و به جای اینکه اخبار و گزارش‌های متناقضی از سوی مقام‌های دولتی و بانک مرکزی منتشر شود، راه را برای تعادل در نقطه‌ای تازه هموار سازد.