تبدیل تهدید به فرصت - ۱۵ مرداد ۹۱
وقتی خبر حذف بخشی از سهمیه ارز اختصاصی به مسافران خارج از کشور را شنیدم، دوباره به یاد این گزاره معروف در اقتصاد سیاسی افتادم که «تهدید، دولتها را مجبور به اصلاح سیاستهای غلط اقتصادی میکند و در نهایت، به نفع اقتصاد تمام خواهد شد.»
یاسر ملایی
وقتی خبر حذف بخشی از سهمیه ارز اختصاصی به مسافران خارج از کشور را شنیدم، دوباره به یاد این گزاره معروف در اقتصاد سیاسی افتادم که «تهدید، دولتها را مجبور به اصلاح سیاستهای غلط اقتصادی میکند و در نهایت، به نفع اقتصاد تمام خواهد شد.» حداقل با مرور تحولات اقتصادی کشور در چند سال اخیر، شواهد بسیاری در تایید این گزاره مییابیم. به عنوان نمونه، شاهد بودیم که بحران تامین انرژی، منجر به اصلاح سیاست یارانهای دولت شد.اقتصاد ایران، سالها به دلیل عرضه بسیار ارزان حاملهای انرژی، در اثر مصرف غیراستاندارد حاملهای انرژی، شاهد اتلاف منابع و سرمایههای ملی بود. کارشناسان اقتصادی به صورت مستمر تلاش میکردند تا این موضوع را تبیین کنند که برای توزیع ثروت نفت، راههای منصفانهتر و عاقلانهتری از فروش بسیار ارزان حاملهای انرژی نیز وجود دارد؛ زیرا این کار، علاوه بر اینکه سهم بیشتری از ثروت نفت را در اختیار ثروتمندان قرار میدهد، باعث مصرف نامناسب انرژی نیز میشود. اما هیچ یک از این نصیحتها و دردودلها، به اندازه شرایط بحرانی ناشی از واردات لجامگسیخته بنزین و نزدیک شدن به سقف ظرفیت بنادر کشور در تخلیه و توزیع آن و بحران تولید و تامین برق و گاز، نتوانست دولت را در مورد انجام اصلاحات قیمتی در حاملهای انرژی قانع کند.
در مورد ارز مسافرتی نیز همین موضوع صادق است. همه میدانیم به دلیل اینکه دولت مالک مستقیم درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت است، در مورد نحوه توزیع آن نیز دارای اختیار تام بوده و قادر است در شرایطی که بازار در مورد نرخ ارز، تحلیل متفاوتی از بانک مرکزی نشینان دارد، ارز حاصل از فروش نفت را به قیمت «دلخواه»، با اولویت «دلخواه» در اختیار بخشهای «دلخواه» اقتصادی قرار دهد. در واقع، این شرایط، به دلیل مالکیت انحصاری دولت بر منابع ارزی حاصل از فروش نفت، به عنوان منبع اصلی تامین ارز در اقتصاد ایران به وجود آمده است.در این بین، تخصیص ارز «یارانهای» به مسافران خارجی، از آن تصمیمات «دلبخواه» بانک مرکزی بود که نه تنها از منظر اقتصاددانان، بلکه مردم عادی نیز غیرمنصفانه مینمود. همه میدانیم بخش اعظم سفرهای خارجی هموطنان ما، مربوط به دهکهای بالای درآمدی است که به قصد تفریح، به اقصی نقاط دنیا، به ویژه کشورهای همسایه سفر میکنند. البته، مردم در انتخاب تفریح و مقصد سفر خود آزاد هستند و نمیتوان در این مورد از کسی بازخواست کرد؛ اما، واقعا چه دلیلی وجود دارد که ارز حاصل از ثروت ملی نفت، به صورت یارانهای در اختیار این بخش از جامعه قرار گیرد؟در ظاهر به نظر میرسد که نادرست بودن سیاست تخصیص ارز مسافرتی بسیار روشن است؛ اما اصلاح این سیاست نادرست تنها در شرایطی به وقوع پیوست که با محدودیت فروش نفت و تامین ارز روبهرو شدیم. البته، استثنا قائل شدن سفرهای زیارتی در این خصوص، جای تامل دارد. گمان میکنم که اگر اقشار متدین جامعه به مفهوم واقعی و یارانهای ارز مسافرتی توجه کنند، احتیاطا از دریافت این سهمیه خودداری خواهند کرد. به هر حال، در مجموع، به نظر میرسد که شرایط غیرعادی بار دیگر سیاستگذاران را به سمت اصلاح سیاستهای خود سوق داده و میتوان این اتفاق را به فال نیک گرفت و در سایر سیاستها الگو کرد.
ارسال نظر