همه برای حذف یارانه کالاها
لایحه هدفمند کردن یارانهها بالاخره به مرحله اجرا رسیده است. لایحهای که کمتر نظیرش را از حیث میزان بحث میان کارشناسان، تصمیمگیرندگان و فعالان سیاسی، میتوان سراغ گرفت.
پویا جبل عاملی
لایحه هدفمند کردن یارانهها بالاخره به مرحله اجرا رسیده است. لایحهای که کمتر نظیرش را از حیث میزان بحث میان کارشناسان، تصمیمگیرندگان و فعالان سیاسی، میتوان سراغ گرفت. با وجود تمامی این مباحث و صرفنظر از نوع عملکرد دولت از زمان ارائه لایحه تا به امروز و فارغ از تمامی نقدهایی که شاید بسیاری از آنان قابلتوجه باشد و حتی حال نیز میتوان از آنها بهره برد، به نظر میرسد دیگر امروز بیش از نقدی که اساس لایحه را زیر سوال میبرد باید در جهت اجرا و کاهش عوارضی که میتواند در حین اجرای لایحه ایجاد شود، قدم برداشت. این گزاره در پی آن نیست تا تمام وجوه لایحه را توجیه کند، لیک علت پافشاری بر حمایت از حسن اجرای لایحه در زمان کنونی، به مواردی باز میگردد که نه تنها میتواند مورد قبول کارشناسان باشد، بلکه حتی برای فعالان سیاسی مقابل دولت نیز پراهمیت خواهد بود.
نکته اول آن است که اکنون دیگر هیچ مخالفت و نقدی نمیتواند مانع اجرای قانون شود، بنابراین شاید بهترین راه، توصیه به اجرای سیاستهای موازی با این قانون باشد که میتواند آلامی را که از منظر نقادان از قبل از انجام حذف یارانه کالاها ایجاد میشود، تقلیل دهد. البته بر دولت است که با تمامی ظرفیتهای کارشناسی کشور و عنایت به نقدهایی که وجود دارد، در جهت اجرای قانون گام بردارد و نشان دهد که به نقدهای کارشناسان بیتوجه نیست. البته اکنون میتوان این گرایش را در بدنه کارشناسی کشور مشاهده کرد؛ چرا که اغلب نظرها با فرض اجرای این قانون، توصیههای مکملی را در چنته دارند. آنچنان که نظیرش را میتوان در توصیه برای تصحیح نرخ ارز و حمایت از تولیدکنندگان مشاهده کرد. اما فراتر از این، توجه به این مساله است که موفقیت نسبی در حذف یارانه کالاها، تنها موفقیت برای دستگاه تصمیمگیری فعلی نیست، بلکه میتواند یک موفقیت ملی تلقی شود و حتی مخالفان سیاسی نیز از آن بهره ببرند. برای روشن شدن این مطلب، بیایید فرض کنیم که این قانون به بن بست برسد، نتیجهای که از این شکست حاصل میشود بسیار گزاف خواهد بود؛ زیرا فراتر از همه هزینهها و صرف وقت، مردم و سیاسیون در پی بازگشت به وضعیت قبل و تخصیص دوباره یارانهها خواهند بود و این به خودی خود؛ یعنی شکست تلاش تمامی کارشناسان و اقتصاددانانی که برای زمانی طولانی به دنبال اجماع برای حذف یارانهها بودند. شکست حذف یارانه کالاها نه تنها شکست دولت، بل به مقصود نرسیدن آمال کارشناسانی است که یکی از دردهای ساختاری اقتصاد ایران را در همین یارانه کالاها میدیدند و ای بسا شکست مخالفان سیاسی است که اگر آنان روزی بر نهادهای تصمیمگیری تکیه بزنند، باید به انحراف گذشته دامن زنند و باز دور باطل تاریخ خودنمایی خواهد کرد.
نباید فراموش کرد که سیاست حذف یارانه کالاها به خودی خود، ممدوح است و مورد حمایت علم. پس دیگر نمیتوان چون سیاستهای غلطی که حتی در حین اجرا باید برای توقفش کوشید، عمل کرد. توقف حذف یارانه کالاها این پیام انحرافی را در خود دارد که پس باید تخصیص یارانهها را ادامه داد. با این وصف، حتی اگر از منظر منتقدان منصف به قضیه بنگریم، شکست این قانون در زمان فعلی به سود هیچکسی نیست و باید همه در موفق شدنش تلاش کنیم. اقتصاد ایران دردهای بسیار دارد و این یکی از آنان است و شاید امروز بهتر آن باشد حوزه نقد خود را به معضلات دیگر گسیل دهیم و از دولت جواب بخواهیم نه در این ورطهای که رویکرد مجری بالذاته صحیح است و شکست در آن دامان همه را نیز خواهد گرفت.
ارسال نظر