محمود صدری

آمریکا و متحدان این کشور، از سه هفته پیش که قطعنامه چهارم شورای امنیت درباره ایران تصویب شد، به دامنه تحرکات خود علیه جمهوری اسلامی افزوده‌اند. آمریکا از اروپا خواسته فشارهای اقتصادی را بر ایران افزایش دهد و رایزنی با عربستان سعودی را در دستور کار قرار داده است. باراک اوباما، رییس‌جمهوری آمریکا و ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی هم در همین چارچوب دیدار کرده و از اقدام‌های حقوقی و ایذایی گروه ۱+۵ حمایت کردند.

حرکت تدریجی و خزنده‌ای که در قالب‌های حقوقی و سیاسی شکل گرفته امکان تعامل سیاسی ایران را با آمریکا، اروپا و روسیه کاهش داده و بر رابطه ایران با قدرت‌های کوچک‌تر جهان و منطقه اثر گذاشته است. در مذاکرات سران آمریکا و عربستان‌سعودی، مساله‌ای دیگر هم مطرح شده که ربط مستقیمی به ایران ندارد، اما تاثیر آن کمتر از فشارهای مستقیم نیست. براساس بیانیه کاخ سفید «اوباما و عبدالله ابراز امیدواری کردند مذاکرات اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها و مذاکرات مستقیم اسرائیل با سوریه و لبنان به‌زودی از سر گرفته شود.»

اگر پیش‌بینی اوباما و عبدالله محقق شود، همنشینی آینده سوریه و لبنان با اسرائیل عرصه را بر جنبش فلسطین و به تبع آن، سیاست منطقه‌ای ایران تنگ خواهد کرد.در چنین فضایی، ایران برای آنکه ناچار به بازی در چارچوب قواعد وضع شده از سوی واشنگتن و ریاض نشود، لاجرم باید به ابتکار عمل‌هایی همسنگ ابتکار آمریکا و عربستان دست بزند. مزیت نسبی ایران در شرایط کنونی، بیشتر اقتصادی است تا سیاسی و دیپلماتیک. علایق اقتصادی مشترک ایران با عربستان سعودی و ترکیه عمدتا در حوزه‌هایی است که مشمول تحریم‌های شورای امنیت نیست و ایران می‌تواند در این حوزه فعال‌تر شود. یکی از نیازهای اساسی منطقه خاورمیانه، ایجاد مناطق آزاد تجاری و اقتصادی است.

آمریکایی‌ها چند سال پیش قصد داشتند چنین طرحی اجرا کنند، اما اصرار آنان به حضور اسرائیل در طرح، موجب شکست آن شد. روابط نزدیک ایران و ترکیه، سردی اخیر در روابط ترکیه و اسرائیل، فشار منازعات یمن بر عربستان سعودی و تنگنای حسنی مبارک در سال منتهی به انتخابات حساس مصر، فرصت‌هایی هستند که امکان همکاری ایران را با این سه کشور، فراهم کرده است.

به علاوه، رکود سال‌های اخیر در اقتصاد جهانی و ادامه آثار آن در سال‌جاری و سال‌های پیش رو، انگیزه کافی را برای سرمایه‌گذاری‌های تازه ترکیه و عربستان در ایران و سرمایه‌گذاری سه کشور در مصر فراهم کرده است. چنین همکاری‌هایی می‌تواند مقدمه عقد قراردادهای دوسویه و چندسویه باشد و از درون همین قراردادها است که به صورت تدریجی مناطق آزاد منطقه‌ای شکل می‌گیرد. اقتصاد ۲۵۰۰ میلیارد دلاری ایران، عربستان سعودی، ترکیه و مصر برای چهار کشور، فرصتی طلایی است که حتی اگر درصد کمی از آن به مشارکت گذاشته شود، گردش سرمایه بزرگی شکل می‌گیرد و بر شاخص‌های کلان اقتصاد همه آنها تاثیر مثبت می‌گذارد. رسیدن به چنین هدفی با توجه به گرفتاری‌های سیاسی بین چهار کشور و تعهدات بین‌المللی و منطقه‌ای هر یک از آنها، دشوار به نظر می‌رسد، اما منافع همکاری این کشورها چنان سرشار است که می‌تواند بر مسائل سیاسی سایه بیندازد. اگر خصم‌های دیرینه‌ای مانند چین و تایوان بتوانند در فهرست واردات و صادرات یکدیگر ردیف‌های بالا را اشغال کنند (تایوان سومین صادرکننده کالا به چین است)، رقیبانی مانند ایران و عربستان و مصر هم می‌توانند چنین کنند. این منطق اقتصاد است که «مرزهایی که روی کالاها گشوده شوند، روی گلوله‌ها بسته خواهند شد». این منطق موجب تقویت امنیت جمعی همه کشورهایی خواهد شد که کالاها و خدماتی برای دادوستد دارند.