محمود صدری

روابط ایران و اروپا هر روز تیره‌تر می‌شود. آغازگر این وضع، اروپایی‌ها بودند که در مقطعی به پیشبرد قطعنامه پیشنهادی آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل کمک کردند و در مرحله‌ای دیگر از این هم جلوتر رفته و از اعمال تحریم‌های تازه و فراتر از قطعنامه شورای امنیت سخن گفتند.روسیه و چین از قطعنامه چهارم تحریم (مانند سه قطعنامه قبلی) حمایت کردند؛ اما هنوز راجع به تحریم‌های احتمالی اروپا موضع نگرفته‌اند. در این شرایط اگرچه میدان بازی برای دیپلمات‌های ایرانی تنگ‌تر شده، اما هنوز همه درها بسته نشده است و با دیپلماسی اقتصادی فعال می‌توان از این مخمصه سیاسی خلاص شد.امروز ایران فقط با «احتمال اجرای مفاد قطعنامه چهارم» مواجه است و تحریم اروپا و همکاری روسیه و چین با آنان، احتمالات دورتر به شمار می‌روند.تاریخ روابط ایران با بازیگران بین‌المللی در همه دوران پس از انقلاب اسلامی و حتی پاره‌ای مقاطع قبل از انقلاب نشان می‌دهد که از درون روابط اقتصادی و تجاری، راه‌حل‌های مطمئن‌تری بیرون می‌آید تا دیپلماسی به تنهایی.رجوع به گذشته نشان می‌دهد حتی در دوره‌ای مانند سال ۱۳۷۵ که روابط ایران و اروپا به فراخواندن سفیران هم رسید، روابط تجاری و همکاری‌های اقتصادی هرگز قطع نشد؛ زیرا اقتصاد تنها حوزه‌ای است که رهبران سیاسی اروپا و حتی آمریکا نمی‌توانند برای مدتی طولانی درهای آن را به روی شهروندان خود ببندند. حاکمیت نسبی اقتصاد آزاد در غرب، موجب تفوق بنگاه‌های اقتصادی بر سیاست شده است و حتی اگر سیاستمداران در کوتاه‌مدت درهای تجارت را ببندند، در درازمدت توان چنین کاری را ندارند. به همین علت شاید بتوان ادعا کرد این روزها انتشار یک آگهی تجاری ایران در روزنامه‌ها و تلویزیون‌های غرب موثرتر از اقدام‌های دیپلماتیک باشد.

اجرای قوانین موجود درباره سرمایه‌گذاری خارجی و عند‌اللزوم اصلاح و تسهیل برخی قوانین می‌تواند به عنوان مشوق بنگاه‌های مالی و صنعتی غرب عمل کند. ایران قابلیت‌ها و ظرفیت‌های اقتصادی بسیاری برای به شراکت گذاشتن با بازرگانان، صنعتگران و بانکداران اروپایی دارد و چنانچه پیام این قابلیت‌ها و ظرفیت‌ها از مجاری مطمئن، منتقل شود، به احتمال زیاد انگیزه فعالان اقتصادی، تجاری و مالی غرب را برای مهار سیاستمداران آن کشورها افزایش خواهد داد. نکته دیگر اینکه روس‌ها و چینی‌ها که از همکاری اقتصادی با ایران، بهره‌ فراوان برده‌اند، اکنون رفتاری پیشه کرده‌اند که سلب‌کننده اعتماد ایرانیان است. این رفتار روسیه و چین در حضور شبه‌انحصاری آنان در اقتصاد ایران و احساس بی‌نیازی آنان از رقابت با غرب ریشه دارد. ارائه پیشنهادهای اقتصادی عملی به اروپاییان، علاوه بر اینکه انگیزه‌های ستیزه‌جویی را در آنان کاهش می‌دهد، انحصار آزاردهنده چینی‌ها و روس‌ها را نیز می‌شکند و آنان را به بازی در چارچوبی متعادل‌تر و البته با دشواری‌های بیشتر وادار می‌کند. هنر اصلی دیپلمات‌های ایرانی در شرایط کنونی باید معطوف به ایجاد غبطه در اروپایی‌ها و ارسال پیام تعدیل روابط اقتصادی به سوی چین و روسیه باشد.در عرصه بین‌المللی، تهدید همیشه به معنای اراده و تمایل اجرای تهدید نیست، بلکه گاهی - و شاید غالبا - نوعی غمزه دیپلماتیک برای دعوت به همکاری است. شاهد این مدعا، روابط ایران و اروپا پس از تهدید‌های سال ۱۳۷۵ و روابط آمریکا و شوروی سابق پس از بحران خلیج خوک‌ها و روابط چین و آمریکا پیش از آغاز دیپلماسی پینگ‌پونگ در دهه ۱۹۷۰ میلادی است. عرصه پرانعطاف دیپلماسی در کنار جاذبه‌های اقتصادی، هنوز درهای زیادی را به روی ایران و غرب بازگذاشته‌اند.