معضلی به نام تهران
از خصوصیات هر سلسله میتوان به نگرش بنیانگذاران آن در انتخاب پایتخت اشاره کرد که متاثر از نگرش موسس سلسله و ملاحظات سیاسی اقتصادی و نظامی بوده است.
محمود اسلامیان*
از خصوصیات هر سلسله میتوان به نگرش بنیانگذاران آن در انتخاب پایتخت اشاره کرد که متاثر از نگرش موسس سلسله و ملاحظات سیاسی اقتصادی و نظامی بوده است. شهرهایی مثل نیشابور، شوش، پاسارگاد، طوس و اصفهان هر کدام دلایل خاص خود را برای پایتخت بودن داشتهاند. آغا محمدخان قاجار به دلیل امکان ارتباط با عقبه ایلی خود در دشت گرگان پایتخت را صرفا به دلیل نظامی به ری انتقال میدهد. شهری که برعکس بسیاری از مراکز قبلی، روی سه گسل بزرگ زلزله قرار دارد. دوره قاجار یکی از دورههای تاریک و خسارتبار برای کشور است. موسس این سلسله حتی در انتخاب پایتخت هم باعث خبط بزرگ گردید؛ زیرا موسسان سلسلههای قبلی نه با مطالعه زمینشناسی، بلکه با مطالعه آثار تاریخی و قدیمی و عدم تخریب آن، اطمینان نسبی بر زلزلهخیز نبودن مرکز انتخابی مییافتند. ثبت زلزلههای بزرگ در شهر ری قبل از دوره قاجار میتوانست هشداری باشد که به آن بیتوجهی گردید؛ برای مثال شاهعباس صفوی با بررسی عدم تخریب چند آتشکده قدیمی متعلق به دوره ساسانیان به زلزلهخیز نبودن اصفهان واقف گردید.
علاوه بر آن، رشد بیرویه و غیرمعقول تهران طی ۹دهه گذشته باعث به هم خوردن توازن توسعهای کشور و بروز صدها مساله و ناهنجاری فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در درون خود شده است.
در اینکه تهران در شرایط کنونی یکی از معضلات مهم ملی است نباید تردید کرد و باید از هر فکر و اندیشه خوبی که تلاش در جهت تعدیل این معضل دارد، حمایت شود. متاسفانه طی سالهای گذشته طرحهای جامعی به عنوان آمایش سرزمین، مورد توجه لازم قرار نگرفته است.در حالیکه کشور حتی در کوچکترین موضوعات نیازمند طرح آمایش است. این طرح حتی در مسائل شهری باید مورد توجه قرار گیرد؛ برای مثال در هیچ کشور توسعهیافتهای اجازه احداث یک واحد صنعتی یا تاسیس یک مطب، درمانگاه، مرکز فرهنگی و ... صرفا با نظر متقاضی نمیدهند. این موسسات باید بر مبنای نیاز یک شهر و دسترسی مردم و با صلاحدیدهای متفاوت مکانیابی شوند.
برای مثال در یک خیابان شما صدها مرکز پزشکی میبینید که معضلات فراوانی ایجاد میکند و در منطقهای دیگر امکانی وجود ندارد و مردم در عسر و حرج قرار میگیرند. این وظیفه همه اصناف، اتحادیههای صنفی، پزشکی و حملونقل است که با نظارت دولت، طرح آمایش داشته باشند.
به عبارتی طرح آمایش هم در سطح کلان ملی و هم در منطقه، شهر و حتی روستا نیازی جدی است و عدم توجه به آن جز بینظمی، هزینههای بالا و مشکلات اجتماعی و اقتصادی حاصلی ندارد.
تهران خود معلول نداشتن یک سیستم کلان آمایشی است، حال که دولت محترم توجه جدی به حل این معضل دارد، پیشنهادهای ذیل ارائه میشود.
۱ - در اکثر کشورهای دنیا، استفاده از مکانیزم مالیات، یک اهرم اصلی و موثر در کنترل جمعیت استانها و شهرها تجربه شده است. دولت میتواند یک سیستم مالیاتی را پس از مطالعات دقیق پیشنهاد دهد تا براساس سیاستهای کنترل جمعیت یا توسعه آن اعداد و ارقام مالیاتی ارائه شود. برای مثال اگر مالیات کل برابر ۲۵ درصد سود خالص باشد، این عدد میتواند میانگین از ۱۰ تا ۴۰ درصد باشد. با توجه به اینکه ضرورت اولیه اسکان جمعیت در یک شهر ایجاد اشتغال است، به وسیله این سیستم ابتدا میتوان اشتغال را به سمت مناطق کمتر توسعه یافته هدایت کرد. بخشهای سرمایهگذار با توجه به محاسبه درآمد، هزینه بهصورت خودکار اشتغال را از مراکز پرجمعیت مثلا تهران بر سایر نقاط انتقال میدهد. این سیستم مالیات میتواند شامل مالیات بر درآمد شاغلان هم باشد.
۲ - در دورهای، صدور موافقت اصولی برای صنایع یا هر رشتهای دیگر بسیار پیچیده و وقتگیر بود. پیامد افراط مذکور، تفریطی حاصل شد؛ بهگونهای که تقریبا هر مجوزی بدون تایید صلاحیت متقاضی در هر ظرفیتی و در هر محلی صادر میشود. واحدهای صنعتی با ظرفیتهای غیراقتصادی و در نقاط بدون توجیه اقتصادی، حاصل چنین نگرشی است. بوروکراسی بایستی کاهش یابد، لیکن این به معنی افراطی، چنین نیست. در کنار طرح آمایش خرد و کلان همه بخشها، باید انضباط لازم نیز برقرار شود تا به این وسیله امکان توسعه مطلوب منابع با بهرهوری بالا فراهم شود.
۳ - طرح انتقال ستادها و مراکز وابسته به دولت که عمده فعالیت آنان در شهرستانها قرار دارد، اقدام بسیار مطلوبی است که توسط دولت اعلام شد. با توجه به توسعه خدمات الکترونیک در سطح کشور، ضرورتی بر حفظ اینگونه تشکیلات در تهران وجود ندارد.
این حرکت علاوه بر تاثیر در کاهش جمعیت تهران، اقدامی نمادین است که اراده دولت را بر اعتقاد خویش بیان میدارد. متاسفانه تجربیات گذشته نشان میدهد مدیران میانی در مقابل این حرکت مقاومت کرده و با روشهای فرسایش و دفعالوقت تلاش خواهند کرد تا طرح را شامل مرور زمان نمایند.
در حالی که در بعضی از کشورها به دلیل خدمات نرمافزاری، وزارتخانهها نیز در ایالتها قرار دارند. مثلا انتقال مرکز شیلات کشور به جنوب و شمال چه اشکالی دارد.
به نظر نگارنده در کنار اقدامات پیشنهادی، موفقیت دولت محترم در حرکت مذکور میتواند سرفصلی برای تعدیل معضل تهران شود و اخلال در امر مذکور نیز میتواند سالها مشکل را به بوته فراموشی بسپارد. در هر حال مرور زمان جز پیچیده کردن این مشکل بزرگ ملی، حاصلی دیگر ندارد؛ فارغ از تهدیدات حاصل از گسلهای زلزله تهران که تصور آن هم وحشتناک است، این شهر یک مشکل بغرنج فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است.
امید است که با برنامهریزی و حوصله، روندی بر امور حاکم شود که به تدریج شاهد تعدیل شهر تهران و توسعهای متناسب و متوازن منطقهای در سطح ملی باشیم.هر نقطه ایران زمین، وطن ماست و آبادی و عمران آن به قدرت توانمندی و عزت میهن اسلامی خواهد انجامید.
* رییس اتاق بازرگانی و صنایعومعادن اصفهان
ارسال نظر