محمود صدری

شورای انقلاب فرهنگی، دهم فروردین؛ یعنی سالگرد اخراج اشغالگران پرتغالی را از تنگه هرمز به عنوان روز ملی خلیج فارس به مناسبت‌‌های تقویمی سال خورشیدی افزود. این تصمیم، واکنشی به سال‌ها رفتار رسانه‌ای و سیاسی تحریک‌آمیز توسط افراطیون عرب بود که گاهی از اشکال تحریف شده نام خلیج فارس استفاده می‌کردند. استفاده از عناوین دیگر به جای خلیج‌فارس البته تاثیری بر ماهیت حقوقی این واقعیت نمی‌گذاشت و نمی‌گذارد، اما جلب کردن توجه بیشتر به این موضوع، یکی از راه‌های بی‌اثر کردن کنش‌های تبلیغاتی است. ایران هیچ اجباری ندارد که فارسی بودن نام خلیج فارس و ایرانی بودن مالکیت سرزمین‌های جنوبی خود را ثابت کند؛ زیرا اولا به لحاظ حقوقی اثبات ادعای عدم آن به عهده مدعیان است و ثانیا به لحاظ تاریخی و سیاسی، استفاده از نام خلیج فارس چنان متواتر بوده است که حکم اسناد مثبته قطعی حقوقی و عرفی یافته است.

علاوه بر همه اسناد و تواریخ هزاره‌های پیشین، در همین صد سال اخیر هم هیچ کتاب تاریخی معتبری درباره ایران یافت نمی‌شود که نام خلیج‌فارس در آن به کرات نیامده باشد. کتاب لرد کرزن، وزیر امور خارجه انگلیس به نام «ایران و قضیه ایران»،‌گزارش معروف ویلیام راجرز، وزیر امورخارجه آمریکا در دهه ۱۹۷۰، اسناد دبیرخانه سازمان ملل، فرهنگ‌ها و دایره‌المعارف‌های معروف انگلیسی، فرانسوی و آلمانی و هزاران سند دیگر موید نام خلیج‌فارس است.

اما با وجود این قطعیت درباره نام و مالکیت خلیج فارس و ملحقات آن، تحرک سیاسی، دیپلماتیک و تبلیغاتی ایران در این موضوع ضرورت دارد.

علت این ضرورت نه اثبات مالکیت- که محقق است- بلکه تدبیری برای پیشبرد دیپلماسی خاورمیانه‌ای ایران است. سیاست خارجی ایران در خلیج‌فارس و خاورمیانه با چالش‌های متعددی مواجه است و رقیبان منطقه‌ای و بین‌المللی ایران گاهی برای سنجش میزان حساسیت ایران در برابر این چالش‌ها، ممکن است از عناوین مجعول برای خلیج‌فارس یا ادعای مالکیت بر جزایر سه‌گانه ایرانی استفاده کنند. به همین علت، حتی در مواقعی که استفاده از این عناوین مجعول بر اثر ناآگاهی یا تصادفی است، نیز واکنش فوری و قاطع ایران ضرورت دارد. بنا به همین ملاحظات است که ورود روزی به نام روز ملی خلیج‌فارس به تقویم ایرانیان را باید اقدامی بایسته و شایسته دانست و برای زنده ماندن آن کوشید.