محمود صدری

چین، بار دیگر با طرح آمریکا برای تشدید تحریم‌های ایران مخالفت کرد. این مخالفت، فضای فعالیت بین‌المللی ایران را فراخ‌تر و فضای بازی بین‌المللی ایالات متحده را تنگ‌تر می‌کند. آمریکا برای تصویب قطعنامه تشدید تحریم ایران در شورای امنیت به مساعدت چین نیاز دارد و اگر چینی‌ها با مفاد قطعنامه موافق نباشند، می‌توانند آن را وتو یا رد کنند. چین - و البته روسیه- تاکنون هیچ قطعنامه‌ای را به نفع ایران وتو نکرده‌اند. این دو کشور در گذشته فقط قطعنامه‌هایی را که مستقیم یا غیرمستقیم، منافع متحدان منطقه‌ای آنها را در شرق آسیا و اروپای شرقی تهدید می‌کرده، وتو کرده‌اند. در مورد قطعنامه‌هایی که به ایران مربوط می‌شود، چین و روسیه همواره قبل از طرح آن در جلسه شورای امنیت، موضع خود را اعلام کرده‌اند. سه عضو دیگر شورا یعنی آمریکا، انگلستان و فرانسه نیز براساس برداشت خود از موضع چین و روسیه، همواره پیش‌نویس قطعنامه‌های پیشنهادی را طوری تنظیم کرده‌اند که به مانع وتو برخورد نکند. حال پرسش این است که انعطاف محسوس روسیه در برابر سه عضو غربی شورای امنیت در ماه‌های اخیر و به موازات آن سختگیری بیشتر چین در همین مدت، چه علتی دارد و اراده و توانایی چینی‌ها برای ادامه این وضع چقدر است؟

چین در دو دهه اخیر و در پی رویگردانی از اقتصاد دولتی، توانسته است اقتصاد خود را «تنها از نظر حجم تولید» به اقتصاد کشورهای غربی و ژاپن نزدیک کند. این حجم تولید که چین را در رتبه دوم یا سوم اقتصاد جهانی قرار داده، این کشور را به برابری‌طلبی سیاسی با رقیبان بین‌المللی ترغیب کرده است؛ اما هنوز ابزار سیاسی و دیپلماتیک لازم برای این کار مهیا نشده است.به همین علت، چینی‌ها همواره مترصد این هستند که در کشاکش‌های بین‌المللی یا کشاکش‌های منطقه‌ای بزرگ و تاثیرگذار بر مناسبات جهانی، رفتاری متمایز از خود نشان دهند که نشانه استقلال سیاست خارجی آنان تلقی شود. این رویکرد سیاست خارجی چین، ماهیتی دوگانه دارد. یعنی اینکه هم رگه‌های آمریکایی ستیزی دارد و هم اینکه همکاری با آمریکا و متحدانش را ایجاب می‌کند. چینی‌ها امیدوارند با موضع‌گیری مستقل در برابر آمریکا، این کشور را به قبول جایگاه بین‌المللی شایسته برای خود وادار کنند.

این بازی دوسویه مرز ظریفی دارد و جانبداری چینی‌ها از کشوری مانند ایران در همان نقطه مرزی ظریف واقع است.

اینکه این روزها چینی‌ها در برابر قطعنامه ضد ایرانی، موضع‌ سختگیرانه‌ای اتخاذ کرده‌اند، نشانه اتحاد یا نزدیک شدن آنان به ایران نیست؛ بلکه علامتی به سوی آمریکایی‌ها است که چین را نمی‌توان نادیده گرفت. موضع ماه‌های اخیر چین تا حدود زیادی، واکنش به تشنج‌زدایی و مودت تدریجی و اعلام نشده روسیه با غرب و آمریکا است. چینی‌ها احساس می‌کنند با ورود روسیه به باشگاه کشورهای صنعتی و در پی آن حل و فصل‌ پاره‌ای منازعات خود با آمریکا در ترتیبات منطقه‌ای اروپای شرقی، جریان هماهنگ آمریکا، اروپا، ژاپن و روسیه، آنان را به حاشیه رانده است و برای رهایی از این وضع به «نمایش استقلال» نیاز دارند. طبیعی است که این نمایش استقلال، نمی‌تواند رفتاری همیشگی باشد و آنگاه که چین به عنوان همتراز بازیگران جهانی و یا دست کم هم‌قامت روسیه به رسمیت شناخته شود، رفتار رهبران پکن عوض خواهد شد. به همین علت انگیزه چینی‌ها از همراهی با ایران در بحث تحریم‌ها، ماهیتی دوگانه دارد.از سویی این همراهی، موقعیت ایران را برای مواجهه با فشارهای آمریکا بهبود می‌بخشد و از سوی دیگر برای آن تکیه‌گاهی فراهم می‌کند که به پایداری آن اطمینانی نیست. بازی با این برگ دو سویه و ناپایدار، مستلزم پذیرش میزانی از ریسک است که از آن گریزی نیست؛ اما برای کاهش دامنه ریسک باید رفتار چینی‌ها و رابطه آنان با اردوگاه غرب، لحظه‌به لحظه رصد شود تا زمان تغییر تاکتیک آنان از زیر چشم ایرانیان در نرود.