بازگشت به نقطه اول
از همان یک ماه پیش که زمزمه پیدا شدن راهحلی تازه برای مساله هستهای ایران سر زبانها افتاد، معلوم بود که اتفاقی نخواهد افتاد.
محمود صدری
از همان یک ماه پیش که زمزمه پیدا شدن راهحلی تازه برای مساله هستهای ایران سر زبانها افتاد، معلوم بود که اتفاقی نخواهد افتاد. خبر این بود که قرار است ایران اورانیوم با غنای پایین را به روسیه یا ترکیه یا کشور دیگری تحویل دهد و پس از فرآوری در روسیه یا فرانسه یا کشوری دیگر، اورانیوم غنی شده مورد نیاز خود را تحویل بگیرد. لحن دیپلماتهای ایرانی و اروپایی در هفته اول نشر این خبر، از نرمش و رضایت دوجانبه حکایت داشت، اما برخلاف تعارفهای دیپلماتیک، معلوم بود که جمهوری اسلامی نمیتواند چنین طرحی را بپذیرد. حالا ایران رسما این طرح را رد کرده و متعاقب آن باراک اوباما رییسجمهور آمریکا از آغاز اقدامات تازه علیه ایران خبر داده است. منظور از اقدامات تازه، وضع تحریمهای بیشتر علیه ایران است. اوباما در پی تحولات هفتههای اخیر که از آغاز دور شدن ایران و روسیه از یکدیگر حکایت دارد، حالا امیدوار شده است که دور تازه فشار بر ایران از حمایت روسیه هم برخوردار شود؛ اما ظاهرا چین هنوز آماده حمایت کامل از آمریکاییها در برابر ایران نیست و این عامل میتواند استراتژی ضدایرانی جدید اوباما را با مشکل مواجه کند.
این وضع تازه، احتمالا آمریکا را به رفتار خصمانهتر در برابر ایران و ایران را به اتخاذ موضع سختتر ترغیب خواهد کرد. مساله هستهای ایران پارهای از منظومه بزرگتر سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. به همین علت ساده انگاری است که تصور شود، برای مساله هستهای، راهحلی جداگانه یافت میشود. سیاست خارجی ایران مانند هر کشور دیگری اجزا و ابعادی دارد که جمع همه آنها تعیین میکند درباره هر موضوعی چه تصمیمی اتخاذ شود. غرب از ایران میخواهد که غنیسازی اورانیوم را متوقف یا محدود کند و به جای آن سوخت هستهای مورد نیازش را از کشورهای دیگر بخرد. چنین کاری شاید به تنهایی بر قدرت و موقعیت ایران تاثیر زیادی نگذارد؛ اما از نظر ایران، پذیرش چنین خواستهای آغاز دومینوی بیپایان است.
پس از توقف برنامه هستهای، نوبت به مسائل فلسطین میرسد که در آن از ایران خواسته خواهد شد حمایت از فلسطینیها را متوقف کند؛ پس از آن نوبت به عراق و افغانستان میرسد که از ایران خواسته میشود، همه اشکال حضور خود را در این کشورها محدود کند و ...
متقابلا از نظر آمریکاییها، اگر ایران اجازه پیدا کند که برنامه هستهای خود را پیشببرد، این به رویهای تبدیل میشود که ایران و دیگر کشورها به هشدارها و تهدیدهای واشنگتن بیاعتنایی کنند. چنین وضعی موجب کاهش اقتدار جهانی آمریکا میشود. به این ترتیب، در دو سوی معادله ایران و آمریکا خواستهها، انتظارات و استدلالهایی نهفته است که کل مجموعه سیاست خارجی دو کشور و از جمله پرونده هستهای را در حالت تعادل قوا و توازن وحشت قرار داده است. مادام که تهران و واشنگتن راهی برای خروج از این بدگمانی مطلق نیافتهاند، هیچ راهحلی برای برنامه هستهای متصور نیست. در چنین شرایطی اراده سیاسی و قبول ریسک بالا است که توازن را به هم میزند. در حال حاضر اراده ریسک بالا در هیچ یک از طرفین دیده نمیشود و لاجرم داستان به همین روال کجدار و مریز ادامه خواهد یافت تا یکی از طرفین یا هر دو آنها تعریفی تازه از سیاست خارجی خود ارائه کنند. فعلا اوضاع به نقطه اول بازگشته و داستان قدیمی در حال بازخوانی است.
ارسال نظر