چالشهای جمهوری دوم
بررسی انتخابات افغانستان
دومین انتخابات ریاستجمهوری افغانستان در عصر پس از طالبان، امروز برگزار میشود.
محمود صدری
دومین انتخابات ریاستجمهوری افغانستان در عصر پس از طالبان، امروز برگزار میشود. در این انتخابات حدود ۳۰نفر نامزد شدهاند که بسیاری از آنها چندان محل اعتنا نیستند. رقابت اصلی در وهله نخست، بین حامد کرزای، رییسجمهور کنونی و عبدالله عبدالله، پزشک نوگرای افغانی است. در وهله بعدی نیز نامزدهایی مانند اشرف غنی، رمضان بشردوست و عبداللطیف پدرام مطرح هستند. رقابت دوقطبی کرزای و عبدالله عمدتا بر عناصر قومیت، محافظهکاری و تغییر، سیاست خارجی، فساد و سلامت سیاسی و اقتصادی استوار است. حامد کرزای، یک دهه پیش طراح برنامه تقویت گروه طالبان در برابر دولت مرکزی افغانستان بود. رییس آن دولت، برهانالدین ربانی بود و احمدشاه مسعود و عبدالله عبدالله از گردانندگان اصلی دولت به شمار میرفتند. پس از سرنگونی طالبان، کرزای با حمایت ائتلاف بینالمللی ضدطالبان، به ریاستجمهوری افغانستان برگزیده شد و در تمام پنج سال گذشته با چالش و گرفتاری دست به گریبان بوده است.
در دوران ریاستجمهوری کرزای، اوضاع سیاسی و اقتصادی افغانستان در مجموع از دوران طالبان بهتر است،اما هنوز با انتظاراتی که مردم افغانستان و جامعه جهانی داشتند، فاصله زیادی دارد. کرزای دستکم در دو حوزه ناکام شد؛ اول فیصله دادن به مساله طالبان بود و دوم تشکیل دولت مقتدر ملی. در دوران حکومت کرزای، گروه طالبان که از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ رو به ضعف نهاده بود، دوباره احیا شد و حتی در گوشههایی از افغانستان، حکومتهای کوچک و موقت تشکیل داد. دولتسازی کرزای هم نتیجه امیدوارکنندهای به جا نگذاشت. اگرچه نهادها و موسسات امروزی زیادی در افغانستان ساخته شده، اما هنوز مناسبات سنتی قومی - قبیلهای بر افغانستان حاکم است.
این وضع، اگرچه در پیشینه تاریخی افغانستان ریشه دارد و مسبب آن کرزای نیست، اما گرفتاریها و مسوولیتهای آن متوجه این رییسجمهور آرام و مصلحتاندیش است.
عبدالله عبدالله با بهرهگیری از پارهای امتیازات و قابلیتها و نقد دوران حکومت کرزای، میکوشد در انتخابات امروز، جای او را بگیرد. عبدالله با نقد برنامهها و عملکرد دولت کرزای و طرح شعار تغییر، از افغانستانی دیگر و متفاوت با افغانستان کنونی سخن میگوید. حامیان او که عمدتا جوانان و تکنوکراتهای افغانیاند، برای ترویج برنامههای عبدالله از تعابیری استفاده میکنند که عبدالله و «جریان عبدالله» را از گذشته افغانستان متمایز میکند. این حامیان در اظهاراتی که در فرهنگ سیاسی افغانستان بیسابقه مینماید، از لزوم نادیده گرفتن آمریت شیوخ قبایل سخن میگویند و بر «رای فردی» تاکید میورزند.
این ادبیات، شاید کار عبدالله را مشکل و او را از آرای متشکل قبایل محروم کند؛ اما هوشمندی این سیاستمدار میانسال این عیب را پوشانده است.
عبدالله که از پدری تاجیک و مادری پشتون زاده شده، میکوشد از این جایگاه قومی خود بهرهمند شود. وی در عین حال، برای اینکه دچار تناقض میان نوگرایی و سنتگرایی نشود، به لزوم تشکیل دولت مدرن بر پایه سنتهای ملی تاکید میورزد.
عبدالله میکوشد با ترویج عناصر جدید ملیگرایی، افغانها را از جدال چند ده ساله قبایل و مناطق خلاص کرده و بر پیکر افغانها جامه ملیت نوین بپوشاند. البته ترکیب جمعیتی افغانستان و شمار درسخواندگان و طبقه متوسط این کشور، آن قدر نیست که برای عبدالله و حامیانش دلگرمکننده باشد؛ اما از سوی دیگر ضعفهای کرزای آنقدر زیاد هستند که عبدالله میتواند به آرای سلبی امید زیادی ببندد. تقابل دو قطبی کرزای - عبدالله و نقدهای دیگر نامزدها از دولت، فضای انتخابات افغانستان را پرشور کرده و پیشبینی نتیجه انتخابات بسیار دشوار شده است. حامد کرزای و عبداللهعبدالله هر دو خود را پیروز قطعی انتخابات میدانند؛ کرزای با پشتگرمی قدرت کنونیاش و حمایت بسیاری از شیوخ و روسای قبایل، خود را پیروز انتخابات میداند. متقابلا عبدالله نیز که حامیانش با پرچمهای آبی، خیابانهای افغانستان را تسخیر کردهاند، به آرای یکپارچه جنبش اعتراضی افغانها چشم دوخته و از همین حالا خود را رییسجمهور آینده افغانستان میداند. حامیان عبدالله چنان به پیروزی او دل بستهاند که هر نتیجهای غیر آن را نتیجهای برآمده از تقلب خوانده و کرزای رییسجمهور و کرزای نامزد انتخابات را پیشاپیش به چالش کشیدهاند. این ادعای عبدالله و حامیانش چه درست باشد و چه نادرست، اکنون بر سر زبانها افتاده است و افغانها و ناظران خارجی مدام نسبت به بروز تقلب هشدار میدهند. به همین علت انتخابات افغانستان را فارغ از نتیجه آن، میبایست سرآغاز تحولاتی غیرقابل پیشبینی به شمار آورد.
ارسال نظر