علیرضا کدیور

شاخص بورس تهران برای دهمین بار در تاریخ حیات خود، در حال عبور از مرز روانی ۱۰هزار واحد است. هرچند شاخص فعلی بورس پس از راه‌اندازی سیستم جدید معاملات تنها شاخص قیمت نیست و به نوعی قابلیت مقایسه با مقادیر خود طی سال‌های گذشته را ندارد، اما به هر صورت به عنوان تنها شاخص عملکردی بورس تهران و به عنوان نمادی از روند کلی بازار سرمایه، در حال پنج‌رقمی شدن است. این در حالی است که شاخص فعلی شاخص بازده نقدی و قیمت (بر پایه شاخص قبلی قیمت) است و در صورت بازآفرینی شاخص پیشین قیمت، این شاخص به طور قطع در حال حاضر در محدوده ۸ تا ۹هزار واحد سیر می‌کرد.

اما فارغ از رقم شاخص کل، طراحی شاخص‌ها در هر زمینه‌ای از جمله بورس به منظور استفاده ذی‌نفعان و فعالان بازار در جهت تحلیل فضای کلی بورس صورت می‌پذیرد. به بیان دیگر، عدد شاخص به تنهایی هیچ گونه ارزش خاصی برای سرمایه‌گذاران و مدیران اجرایی بازار سرمایه ندارد، بلکه روند حرکتی آن طی یک دوره زمانی، میزان صعودها و نزول‌های روزانه و دلایل نوسانات حائز اهمیت است. در واقع سهامداران و سرمایه‌گذاران با تحلیل شاخص‌ها، از یک سو روند کلی بازار سرمایه را رصد می‌کنند و از سوی دیگر می‌توانند نسبت به گزینش موقعیت مناسب در بازار حرکت کنند. مدیران بورس نیز با دقت در نوسانات شاخص، برآیند سه متغیر سیاست‌گذاری‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دولت، روند اقتصاد جهانی و از همه مهم‌تر واکنش سرمایه‌گذاران به این تحولات را مورد بررسی قرار داده و نسبت به سیاست‌گذاری‌ مقتضی در برهه‌های حساس اقدام می‌کنند. حال اگر این شاخص به دلایلی از جمله دستور مقامات به برخی نهادها و سرمایه‌گذاران حقوقی برای ممانعت از افت قیمت سهام و حمایت از رشد تصنعی قیمت‌ها، وجود محدودیت‌های معاملاتی که باعث اعوجاج و انحراف قیمت‌ها و شاخص از سطح واقعی می‌شود و دستکاری قیمت‌ها از سوی برخی سهامداران به جهت کسب منفعت کوتاه‌مدت منحرف باشد، کلیه ذی‌نفعان این بازار در کوتاه‌مدت تصمیمات اشتباهی انجام خواهند داد؛ تصمیماتی که درخصوص سهامداران منجر به خرید یا فروش احساسی می‌شود که نتیجه آن زیان‌دهی است و در مورد مدیران نیز به سیاست‌گذاری‌هایی بعضا متناقض با فلسفه وجودی بازار سرمایه می‌انجامد.

این در حالی است که شاخص بورس تهران در حال حاضر یک میانگین وزنی از ارزش بازار شرکت‌های بورسی است. ارزش بازاری که از سودآوری فعلی و افق سودآوری هر شرکت نشات می‌گیرد. به بیان دیگر شاخص بورس، میانگینی از وضعیت سودآوری شرکت‌ها است؛ سودی که در وهله اول از عملکرد مدیران و هیات‌مدیره این شرکت‌ها و در مرحله بعد از برآیند سایر اتفاقات بیرونی تاثیرگذار بر شرکت از جمله سیاست‌گذاری‌های دولت، مجلس و مراجع تصمیم‌ساز، روند اقتصاد جهانی و ... حادث می‌شود. به وضوح مشخص است که نقش مدیران بورس در افزایش یا کاهش سودآوری شرکت‌ها و در نتیجه، نوسانات شاخص بسیار ناچیز است و در عمل نسبت دادن صعود یا نزول شاخص به مدیران بازار سرمایه، نوعی درک نادرست از شان مدیران و نحوه تغییرات شاخص است.

حال در شرایطی که شاخص بورس تهران یک بار دیگر در آستانه قدم گذاشتن به مرز ۱۰هزار واحد است، به نظر می‌رسد مدیران بورس می‌توانند با تحلیل منطقی و غیرسیاسی دلایل این رشد، زمینه ثبات روند حرکتی بورس را فراهم سازند؛ ثباتی که از طریق افزایش حجم و ارزش معاملات، تعداد دفعات معامله، تعداد خریداران و رشد درصد گردش سهام و جلوگیری از نوسانات سینوسی و شدید حاصل می‌شود. به طور قطع، مطالعه روند حرکتی شاخص در گذشته می‌تواند مرجع خوبی برای این بررسی باشد.