ارزیابی ائتلافها*
انتخابات انجام شد و نتایج آن دیر یا زود مشخص می شود. با توجه به اینکه هنوز پرونده این انتخابات بسته نشده، میتوان یک ارزیابی اجمالی نسبت به ائتلافهای ایجاد شده داشت.
انتخابات انجام شد و نتایج آن دیر یا زود مشخص می شود. با توجه به اینکه هنوز پرونده این انتخابات بسته نشده، میتوان یک ارزیابی اجمالی نسبت به ائتلافهای ایجاد شده داشت.
احزاب بر اساس ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی شهروندان شکل میگیرند و هر حزبی تلاش میکند منافع بخشی از جامعه را نمایندگی کند. به طور طبیعی در مواقع انتخابات این احزاب شروع به رقابت با یکدیگر میکنند. از آنجا که هیچ حزبی دارای آنچنان پایگاهی نیست که بتواند حداقل نیمی از جامعه را نمایندگی کند، ناچار میشوند با احزاب دیگر ائتلافهایی بسازند و تلاش کنند تا با انجام بده بستان با یکدیگر به حداکثر منافع برای حزب خود دست یابند. طبیعی است که هرچه ائتلافها فراگیرتر باشد، امکان پیروزی بیشتر خواهد شد. از این رو است که در انتخاباتهای مختلف خصوصا انتخابات ریاستجمهوری که امکان سهم داشتن در نتیجه نهایی وجود ندارد (به خلاف مجلس که میتوان به تعدادی از کرسیها دست یافت)، شکل گیری دو ائتلاف در برابر یکدیگر به امری رایج و متداول تبدیل شده است. هم اکنون که در کشور آمریکا انتخابات ریاستجمهوری در راه است، بازهم شاهد آن هستیم که دو ائتلاف بزرگ تحت عنوان دموکراتها وجمهوری خواهان شکل گرفته است.
اندیشمند بزرگ فرانسوی، موریس دوورژه، معتقد است که چون در اکثر مسائل تنها دو راهحل متعارض وجود دارد، نظام دو حزبی یا شکلگیری دو ائتلاف بزرگ طبیعیترین گزینه پیش روی نظامهای سیاسی است. نکتهای که بلافاصله مطرح میشود، آن است که این احزاب بر اساس چه ملاکهایی با یکدیگر شروع به ائتلاف میکنند. روشن است که احزاب بر حسب میزان سازگاری منافع آنها با یکدیگر دست به ائتلاف میزنند. این سازگاری منافع کاملا تحتتاثیر برنامهها و تحلیلهایی است که آنها از مسائل مختلف و مهم جامعه در ذهن دارند.
مبتنی بر این تحلیل، بسیاری از تحلیلگران معتقدند که نهایتا ائتلافها بر اساس شکافهای اجتماعی، اقتصادی شکل خواهند گرفت و این شکافها هستند که تعیینکننده نهایی خواهند بود. در ادامه بر اساس این تحلیلها تلاش خواهیم کرد، نیم نگاهی به ائتلافهای شکل گرفته بیاندازیم.شاید مهمترین شکافهای اجتماعی، اقتصادی در ایران معاصر دو شکاف سنت و مدرنیته و شکاف دیدگاه اقتصادی چپ و راست باشد. شکاف سنت و مدرنیته شکاف شناخته شدهای است؛ به این معنی که بخشی از جامعه ایران تکیه بیشتری روی سنتها و مواریث باقی مانده از سنت دارند، در حالی که بخش دیگری از جامعه به دستاوردهای جهان جدید توجه بیشتری میکنند. لذا طبیعی است که یک جبههبندی مدرن/ محافظه کار در میان احزاب شکل گیرد. شکاف مهم دیگر در مورد شیوه اداره اقتصاد، یعنی نقش دولت در اقتصاد است. در یک سمت احزابی قرار دارند که اعتماد بیشتری به مکانیزم بازار آزاد دارند، در حالی که در سوی دیگر احزابی قرار دارند که بر نقش دولت به عنوان جایگزین یا مکمل بازار تاکید میورزند. با توجه به اینکه این دو شکاف بر هم منطبق نیستند، لذا میتوان انتظار داشت تا از تقاطع آنها با هم چهار دیدگاه شکل
گیرد: محافظه کار موافق اقتصاد بازار، محافظه کار موافق اقتصاد دولتی، مدرن موافق اقتصاد بازار، مدرن موافق اقتصاد دولتی. حال با این عینک تئوریک میتوان به وضعیت کنونی ایران و رقابتهای انتخاباتی اخیر نگاه کرد. شکاف سنت- مدرنیته موجب شکلگیری جریان چپ و راست سیاسی در ایران شده است. لذا طبیعی بود که در یک سمت احزاب راست قرارگیرند و در سمت دیگر احزاب چپ. همچنین شکاف بازار- دولت موجب گردیده تا احزاب موجود دیدگاههای مختلفی را در مورد اداره کشور داشته باشند. تجلی این شکاف امروزه حول موضعگیری نسبت به سیاستهای دولت ظاهر شده است. دولت در حال حاضر اگرچه اعتقاد خود را به مکانیزم بازار آزاد اعلام کرده است، اما کماکان بر نقش دولت در اقتصاد پافشاری دارد و در کمترین حالت نقش مکمل بازار برای خود قائل است. در میان طیف راست، این شکاف به خوبی خود را نشان داده و به شکل طبیعی جریان موافق و مخالف سیاستهای دولت در آن به وجود آمده است. تبلور این تفاوت خود را به شکل عدم اتحاد و ایجاد دو ائتلاف در جریان راست ظاهر کرد. این جدایی بر اساس تحلیلهای گفته شده کاملا طبیعی بود و از قبل نیز انتظار آن میرفت. در سمت اصلاحطلبان نیز باید
چنین تعارضی ظاهر میشد. متاسفانه جریان رد صلاحیتها مانع از آن شد تا اصلاح طلبان فرصت لازم را برای
جدا کردن حساب خود از همدیگر داشته باشند و ناچار شدند در موارد متعددی با هم سازش کنند تا به یک لیست حداقلی دست یابند. اگر این اتفاق رخ میداد، این انتظار میرفت که لیست اصلاح طلبان با محوریت کارگزاران و جبهه مشارکت سیاستهای معطوف به اقتصاد بازار را هدفگیری کند و ائتلاف حزب اعتماد ملی بهرغم شفاف نکردن مواضع اقتصادی خود از دیدگاههای حامی عدالت اجتماعی و نقش موثر دولت حمایت کند. در این صورت ماتریس مذکور کامل میشد. آنچه در عمل اتفاق افتاد، این بود که دو گرایش شکل گرفته حول شکاف دولت- بازار در جناح راست بر سر سازماندهی بر سر کسب آرای هواداران شروع به رایزنی و نهایتا ائتلاف کردند. ماحصل آن شکلگیری ائتلاف جبهه متحد اصولگرایی بود، در حالی که اختلافات اساسی به لحاظ دیدگاههای اقتصادی در میان اعضای آن وجود دارد و انتظار میرود در صورت پیروزی در انتخابات، این ائتلاف بر سر لوایح و طرحهای اقتصادی به کلی از هم پاشیده شود. در کنار آن ائتلاف دیگری قد علم کرد که مواضع اقتصادی مخالف دولت راترویج میکرد، اما وقتی به دیدگاههای اقتصادی برخی از اقتصاددانان آن نگاه میکنیم، باز مشاهده میکنیم که رنگ و بوی دولتگرایی در
آن بسیار پررنگ است و قاعدتا نباید تفاوت نظر فاحشی در مورد سیاستهای اقتصادی با دولت داشته باشند. در مجموع به نظر میرسد که دو ائتلاف شکل گرفته در اردوگاه جناح راست بر اساس یک تقسیمبندی صحیح و ماندگار که مبتنی بر شکافهای اجتماعی و دیدگاههای اقتصادی باشد، شکل نگرفت و طبیعی است که انتظار داشته باشیم با سپری شدن ایام انتخابات، این ائتلافها از بین بروند و در عوض ائتلافهای صحیحتری در نمایندگان پیروز این دو لیست در مجلس به وجود آید. در جبهه اصلاح طلبان نیز نبود کاندیدا به اندازه کافی مانع از آن شد تا تفاوت دیدگاههای اقتصادی میان دو ائتلاف موجود علنی شود. اگر روزنه ورود به انتخابات بازتر بود، آنگاه انتظار میرفت تا ائتلاف حول حزب اعتماد ملی مواضعی مخالف سیاستهای اقتصادی دولت نداشته باشد. متاسفانه به نظر میرسد که این درهم آمیختگی مواضع، یک تحیر برای رایدهندگان بیاطلاع ایجاد کرده است. حال باید به انتظار نشست تا نتایج صندوقها اعلام شود تا بر اساس آن بتوان مشاهده کرد که آیا رایدهندگان این تمایزها را خود بین کاندیداها قائل شدهاند یا نه؟
--------------------------
* در این انتخابات چهار ائتلاف عمده شکل گرفت: جبهه متحد اصولگرایی، ائتلاف فراگیر اصولگرایان، ائتلاف اصلاح طلبان و حزب اعتماد ملی.
ارسال نظر