ما و اجلاس داووس
نشست مجمع اقتصاد جهانی در داووس تصویری از وضع کنونی و چشماندازهای آتی اقتصاد و سیاست جهانی ارائه کرده است
دکتر سید احمد میرمطهری
نشست مجمع اقتصاد جهانی در داووس تصویری از وضع کنونی و چشماندازهای آتی اقتصاد و سیاست جهانی ارائه کرده است که تا حدود زیادی نشاندهنده ریسکها و فرصتهای بالقوه اقتصاد جهانی و ایران است. به موازات آن، برگزاری این اجلاس مناسبتی برای ارزیابی توانها و مزیتها و ریسکها و تهدیدهایی است که اقتصاد ایران در پهنه اقتصاد جهانی با آن مواجه است.
هفته گذشته گروهی از نویسندگان ارشد «فایننشال تایمز»، با توجه به برگزاری نشست داووس، دیدگاههای خود را درباره مهمترین مسائل جاری جهان مطرح ساختند. مرور دیدگاههای طرحشده حاوی نکات مهمی است.
یکی از این تحلیلگران با اشاره به عنوان همایش امسال داووس که «قدرت نوآوری مبتنی بر همکاری» است، درباره بحران کنونی بازارهای مالی بر این نکته تاکید میکند که بحران مالی کنونی امریکا که بازارهای مالی جهان را به طور بالقوه تحت تاثیر قرار میدهد، تاحدودی ناشی از نوآوریهای بیش از حد مالی طی سالهای اخیر است. وی معتقد است در چشمانداز کنونی میتوانیم جهانی را پیشبینی کنیم که در آن تامینمالی دشوارتر میشود. یکی دیگر از این تحلیلگران معتقد است که نمیتوان با اطمینان گفت که بحران کنونی مالی در آمریکا و اروپا منجر به کاهش نرخ رشد چین و هند خواهد شد. وی از خوشبینی بانکها نسبت به پایان بحران کنونی در نیمه نخست ۲۰۰۸ و از نگرانی نسبت به بروز تورم در نیمه دوم این سال میگوید. اما وی تاکید دارد که نظر غالب درباره وضعیت کنونی اقتصاد جهانی بدبینانه است و بن برنانک، رییس بانک مرکزی آمریکا را شاهد میآورد که کاملا مایوس است. وی از سوی دیگر از خوشبینی ژاپن و بازارهای نوظهور و احتمال عدم تاثیرپذیری آنها از بحران اعتباری آمریکا سخن میگوید. او با اشاره به این باور که اقتصاد آمریکا لوکوموتیو اقتصاد جهانی تلقی میشد، یادآور میشود که در سال ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ حدود نیمی از رشد اقتصادی جهان ناشی از رشد اقتصادهای چین، هند و روسیه بوده است. بنابراین احتمالا آنها به حرکت خود ادامه میدهند و منتظر آن نمیشوند که لوکوموتیو اقتصاد آمریکا حرکت خود را آغاز کند. این تحلیلگران بر این گمانند که احتمالا از سویی کسری تجاری آمریکا و از سوی دیگر مازاد تجاری چین تا حدودی کاهش مییابد، اما استمرار این دو سیاست احتمالا کسری تجاری اروپا را افزایش میدهد.
در حوزه سیاسی، مساله اصلی استمرار رهبری اقتصادی و سیاسی آمریکا است. اما مهمترین گرفتاریهای آمریکا در عراق و افغانستان است. از این رو است که چالش اصلی آمریکا در اعمال قدرت سیاسی (و بهتبع آن اقتصادی) عمدتا در حوزه خاورمیانه نمود مییابد. در عین حال، انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نیز حوزهای از عدماطمینان در زمینه استمرار سیاستهای کنونی این کشور در عرصه جهانی پدید میآورد.
انتخابات روسیه و احتمال ریاستجمهوری مدودف، یار نزدیک پوتین نیز احتمالا کوششهای پوتین را برای بازگرداندن قدرت جهانی سابق به روسیه استمرار میبخشد. علاوه بر این، در سالجاری، المپیک پکن نیز برگزار میشود. بسیاری المپیک امسال را حرکتی نمادین و نشانهای از قدرت نوظهور چین در عرصه جهانی میدانند. بهموازات این تحولات، شواهد موجود از استمرار رشد بهای انرژی، و رشد قیمت طلا و کالاها خبر میدهد. قیمت نفت بشکهای ۱۰۰دلار و طلای هر اونس ۹۰۰ دلار، نمادهای آشکار این وضعیت است. بدین ترتیب، درمییابیم که در جهان بحرانزده کنونی، بحران سیاسی ناشی از سیاستهای آمریکا به خصوص در منطقه خاورمیانه و نیز برآمدن قدرتهای نوظهور روسیه و چین در رقابت با آمریکا، بحران انرژی، بحران بازارهای مالی، بحران کسری تراز تجاری آمریکا و... همگی از شرایط نامساعد اقتصادهای جهانی سخن میگوید. اما در این میان، اقتصاد ایران بهرغم تمامی دشواریهایی که در سالهای اخیر با آن روبهرو بوده است، از پتانسیل بالایی برای رشد برخوردار است. در عین حال که کاهش ارزش دلار از سویی ارزش واقعی درآمدهای ارزی ایران را کاهش میدهد و از سوی دیگر بهای اجناس وارداتی را افزایش میدهد؛ افزایش بهای انرژی در شرایطی که تامین مالی را برای بسیاری از اقتصادهای ملی با دشواری مواجه ساخته است، اقتصاد ایران را در شرایط استفاده از منابع ناشی از افزایش بهای انرژی قرار داده است. علاوه بر این، توسعهنایافتگی نظام مالی و نیز جداافتادگی آن از بازارهای مالی جهانی نیز باعث شده است که بازار سرمایه در اقتصاد ما کمترین آسیب را از شوک اخیر بحران مالی - اعتباری در بازارهای جهانی ببیند. گذشته از آن، موقعیت ژئوپلتیک ایران و رقابت موجود در نظام جهانی (از سویی آمریکا و از سوی دیگر روسیه و قدرتهای نوظهور آسیایی) توان بالقوهای برای بهرهمندی ایران از آرایش سیاسی کنونی جهان پدید آورده است. بدین ترتیب، مشاهده میکنیم که با وجود همه دشواریها، سوءتدبیرها، عدم اطمینانها و... همچنان امکانات بسیاری برای بهرهمندی به منظور حرکت شتابان در مسیر توسعه وجود دارد. شاید تنها چیزی که مورد نیاز است، تدبیر مدیریتی برای استفاده از فرصتهای موجود برای یک خیزش اقتصادی است. میبینیم که، بالفعل و بالقوه، منابع انسانی و جمعیتی، منابع انرژی و به تبع آن منابع مالی مورد نیاز، موقعیت ژئوپلتیک در شاید مهمترین منطقه جهان و... همه و همه آمادهاند. اما باید پرسید: همهچیز آماده است؛ آیا ما هم آمادهایم؟
ارسال نظر