علی سرزعیم
در فیلم‌های سینمایی داستان‌هایی از این دست زیاد نمایش داده می‌شود که فردی با فرد دیگر اختلاف پیدا می‌کند و این اختلاف به بحث و جدل می‌رسد در این حین یکی اشتباه کرده و روی دیگری دست بلند می‌کند که سرآغاز درگیری فیزیکی می‌شود.

در اثر هل دادن یک طرف به زمین خورده و می‌میرد. شخص دیگر از ترس فرار می‌کند؛ فرار او مساله را سخت‌تر می‌کند، چرا که برای امرار معاش ناچار به دزدی و سرقت می‌شود و برای موفقیت در این اقدامات خلاف ناچار می‌شود مسلح گردد و چه‌بسا قتل‌های عمدی را نیز انجام دهد.
حکایت فوق که نمونه‌ای از داستان‌های واقعی زندگی است، به شکلی مشابه در امر سیاست‌گذاری اقتصادی تکرار می‌شود. همان‌طور که در مثال فوق یک اشتباه فرد را به اشتباهات بعدی و چه‌بسا بزرگتر رهنمون می‌شود، در سطح سیاست‌گذاری اقتصادی نیز اشتباهات اولیه، سیاست‌گذاران را به سیاست‌های غلط دیگر رهنمون می‌شود. گاه سیاست‌گذاران چنان در یک مسیر غلط پیش می‌روند که هزینه بازگشت برای آنها آنقدر زیاد می‌شود که عملا تداوم راه غلط را به رغم آگاهی از غلط بودن آن ادامه می‌دهند.
به نظر می‌رسد که همین مساله در مورد سیاست‌های اقتصادی و خصوصا تورم در حال تکرار است. رشد شدید نقدینگی اثرات خود را به شکل رشد تورم ظاهر کرده است. طبیعی است که تورم زمینه اعتراض اقشار جامعه و استفاده سیاسی گروه‌های مخالف مسوولان فعلی را به وجود آورده است.
این خطر احساس می‌شود که دولت برای رهایی از این فشارها گام‌های نادرست تری را بردارد که نه تنها مشکل تورم را حل نکند؛ بلکه مشکلات دیگر را تشدید کند.
اظهارات وزیر بازرگانی مبنی بر افزایش یارانه‌ها به منظور کاهش تورم نمونه‌ای از این اقدامات است. در هیچ کتاب اقتصادی نیامده است که می‌توان تورم را با یارانه مهار کرد یا حداقل اثرات نامطلوب آن را کاهش داد. حفظ قیمت برخی کالاهای اساسی از طریق ارائه سوبسید در فضای تورمی تنها به افزایش مصرف این کالاها و فشار بر دولت برای افزایش سوبسیدها منجر خواهد شد. این در حالی است که دولت نه می‌خواهد و نه می‌تواند کلیه اقلامی را که تشکیل دهنده شاخص قیمت‌ها هستند، تحت شمول سوبسید خود قرار دهد؛ بنابراین حتی اگر دولت در حفظ قیمت برخی اقلام موفق باشد، نخواهد توانست از طریق اعطای یارانه تورم را مهار کند. مضاف بر این باید توجه داشت که تورم تنها مشکل اقتصاد ایران نیست. حتی می‌توان ادعا کرد که بزرگترین مشکل اقتصاد نیز به شمار نمی رود. یکی از مشکلات اساسی اقتصاد ایران سوبسیدهای عظیمی است که دولت می‌پردازد.
خوشبختانه پس از سال‌ها مقاومت، کلیه سطوح سیاست‌گذاری در ماه‌های گذشته به این نکته اذعان کردند که هدفمند کردن یارانه‌ها و حذف سوبسیدهای فراگیر امری گریزناپذیر است. دولت نیز با اطمینان از حرکت به چنین مسیری سخن گفت. حال جای بسی تعجب است که چگونه بعد از این سخنان، باز هم صحبت از گسترش یارانه آن هم در جهت کنترل تورم به میان می‌آید. می‌توان حدس زد که چنانچه دولت در این مسیر غلط پیش رود، بعدا دچار کسری بودجه شده و گام‌های غلط بعدی از مسیر کسری بودجه دنبال خواهد شد.