درد بیکاری
بدترین درد و غصه عالم کدام است؟ هر کس با توجه به تجربههایی که در زندگی دارد، پاسخی به این پرسش میدهد. مستاجرهایی که از سر شوربختی و استیصال هر سال اسباب و اثاثیه خویش را بر دوش میکشند و از خانهای به خانهای جابهجا میشوند،
محمدصادق جنانصفت
بدترین درد و غصه عالم کدام است؟ هر کس با توجه به تجربههایی که در زندگی دارد، پاسخی به این پرسش میدهد. مستاجرهایی که از سر شوربختی و استیصال هر سال اسباب و اثاثیه خویش را بر دوش میکشند و از خانهای به خانهای جابهجا میشوند، حتما خانهبه دوشی را بدترین درد و غصه جهان میدانند.
کارمندان و کارگرانی که از سپیده روز تا سیاهی شب میدوند تا آب و نان و لباس و پوشاک زن و فرزندان خود را تهیه کنند و به دلیل اندک بودن دستمزدها و حقوقها به نتیجه نمیرسند، اندکی دستمزد و حقوق و گرانی را بدترین درد میدانند.
ممکن است کسانی باشند که فرزند ناسازگار و کژرو داشته باشند که روزگارشان را سیاه و تباه کرده باشد و آن را درد بزرگ زندگی خویش بدانند.اما تجربه جامعه بشری نشان داده است که دردی بزرگتر و اندوهی انباشتهتر از درد بیکاری وجود ندارد.
بیکاری، بستری آماده برای تباهی اخلاقی، فساد اجتماعی و آشوب سیاسی است و به همین دلیل در کانون توجه دولتها و حکومتها قرار دارد.دولتهای مدرن در دنیای امروز کاهش نرخ بیکاری در جامعه و ایجاد شغل باثبات و پایدار را اولویت اول خویش میدانند و هیچ پدیده سیاسی داخلی و خارجی را همسنگ ایجاد شغل فرض نمیکنند.ایجاد اشتغال در وضعیت امروز جهان اما کار آسان و سادهای نیست و نیاز به اندیشه سترگ، شجاعت لازم و دوراندیشی و تدبیر دارد.
بازارهای یکپارچه جهانی در شرایط فعلی موجب شده است بازار کار همه جامعهها تحت تاثیر یکدیگر باشند.
به طور مثال کارگران چینی در حالی روزانه هزاران متر پارچه تولید و به بازار ایران عرضه میکنند که موجب بیکاری کارگران نساجی در ایران میشوند. جوانان، پدران و مادران ایرانی اکنون درد بیکاری را با همه پوست و گوشت و استخوان خود حس میکنند و روزی نیست که از خداوند نخواهند کاری برای آنان فراهم شود. جامعه ایرانی اعم از مدیران دولتی و پدران و مادران و به ویژه جوانان این مرز و بوم هر روز از خداوند میخواهند کاری برای جوانان درست شود. اما ایجاد فرصتهای جدید شغلی در دنیای امروز یک کار پیچیده نفسگیر و دشوار شده است. بازار جهانی یکپارچه مالی و کالایی و سرمایهای موجب شده است بازار کار هر جامعهای با تحولات جهانی نیز دست و پنجه نرم کند. به طور مثال هر متر پارچه چینی که به بازار ایران عرضه میشود، موجی منفی برای اشتغال در جامعه میفرستد و کارگری را در این صنعت بیکار میکند. اکنون غول بیکاری ایران را تهدید میکند و به گفته معاون وزیر کار، ۳میلیون نفر از جمعیت فعال ایرانی رسما در جستوجوی کارند. این در حالی است که صدها هزار شاغل ایرانی نیز در معرض تهدید قرار دارند و در سالهای آتی نیز هر سال صدها هزار متقاضی شغل به بازار کار وارد میشوند. در صورتی که برای ایجاد یک شغل پایدار و کارآمد فقط ۳۰میلیون تومان سرمایه نیاز باشد، سالانه باید ۳۰هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری انجام شود که معادل ۳۰میلیارد دلار است. این رقم بزرگ سرمایه باید از کجا تامین شود؟ چگونه هزینه شود؟ کدام دسته از فعالیتهای صنعتی و اقتصادی در دنیای به شدت متحول امروزی قابلیت ثبات و پایداری در برابر هجوم جهانی را دارد؟ چگونه میتوان جامعه را از شر دیو بیکاری نجات داد؟ درد بیکاری بالاترین درد است و بیشترین اندوه را به جامعه تزریق میکند و بزرگترین تهدید سیاسی جامعه است، آن را دستکم نگیریم.
ارسال نظر