پویا جبل عاملی

اولین مناظره نامزدهای ریاست‌جمهوری ایالات‌متحده در دانشگاه دنور برگزار شد. موضوع اصلی مناظره به دغدغه‌های اصلی آمریکایی‌ها می‌پرداخت؛ مسائل اقتصادی. اگرچه دو مناظره دیگر باقی مانده است، اما به نظر کارشناسان مستقل، رامنی، نامزد جمهوری خواه بهتر از اوباما ظاهر شد. البته می‌شد انتظار این نتیجه را داشت، علت نیز معلوم است؛ از آنجا که رییس‌جمهوری فعلی ایالات‌متحده در موضع دفاع از برنامه‌های اقتصادی خود بود و رامنی نیز فارغ از آنکه برنامه‌های اقتصادی‌اش چه باشد، تمام تلاش خود را مصروف حمله به شرایط موجود کرد، توانست برنده این نبرد ابتدایی باشد؛ اما به چند دلیل نمی‌توان انتظار داشت که این موفقیت مداوم باشد و بالاتر از آن تاثیر چشمگیری بر رای‌دهندگان آمریکایی داشته باشد:

اول آنکه در موضوعات دیگر به خصوص در مسائل بین‌المللی به نظر می‌رسد که باراک اوباما دست بالاتر را داشته باشد؛ زیرا از یک سو توانسته از زمانی که وارد کاخ سفید شود، عملا جنگ عراق را پایان دهد و در افغانستان نیز شرایط باثبات‌تری حاکم کند و فراتر از این ایالات‌متحده توانسته روابط خود را با متحدینش در سراسر جهان بهبود بخشد و حمایت کلان‌تری را در موضوعات بین‌المللی با خود همراه داشته باشد. این در حالی است که در زمان دولت جمهوری‌خواه در موارد مهمی مانند جنگ عراق، ایالات‌متحده با کمترین متحد در صحنه بین‌الملل مواجه شد.

دوم آنکه این مناظره‌ها بیشتر بر رای افراد مستقل تاثیرگذار است و این افراد نیز برای تعیین رای خود به مجموعه‌ای از عوامل نگاه می‌کنند که مناظره تنها یک عامل است؛ هر چند عامل مهمی باشد. عامل مهم دیگر رویکرد‌های نامزد‌هاست و در این حوزه به دلیل نزدیک شدن بیشتر رامنی به جناح تند‌تر حزب جمهوری خواه و انتخاب معاونش از این گروه، عملا موجب شده تا رای‌دهندگان مستقل که میان این دو حزب قرار دارند، بیشتر به سوی دموکرات‌ها تمایل یابند.

در واقع رامنی به هزینه هل دادن آرای مستقل به سوی دموکرات‌ها حاضر شد تا حمایت مادی و معنوی تندرو‌ها را داشته باشد؛ بنابراین هر چند رامنی پیروز اول این میدان شد، اما می‌توان انتظار داشت که آرای این دو نامزد تغییر محسوسی نکند که نظرسنجی‌های بعدی مناظره نیز ناظر بر این امر بود، اما آیا انتقاد‌های اقتصادی رامنی به برنامه‌های باراک اوباما واقع گرایانه است؟

بی‌تردید وضعیت اقتصادی ایالات‌متحده اکنون نسبت به سال ۲۰۰۹ که باراک اوباما بر صندلی ریاست نشست، بهتر است. رشد اقتصادی با وجودی که در سطح ۲ درصد است، اما ثبات بیشتری یافته است و این تثبیت می‌تواند پایه‌ای باشد برای تداوم بهبود اقتصادی، آنچنان که نرخ بیکاری ۸/۷ درصدی نیز نزولی است. از همین رو است که رامنی بیشتر دست بر افزایش هزینه‌های دولت فدرال برده و معتقد است که اصلی‌ترین برنامه اوباما یعنی برنامه بیمه خدمات درمانی موجب شده تا فشار زیادی بر بودجه گذارد که البته این گزاره صحیح است، اما از سوی دیگر اوباما معتقد است که این کمترین حدی است که دولت باید برای شهروندانش خرج کند و حتی حالا نیز در برخی موارد کمتر از دولت‌های اروپایی است.

از سوی دیگر اوباما نیز معتقد است که کاهش درآمد‌های مالیاتی که در دستور کار رامنی قرار دارد، کسری بودجه شدیدی را بر اقتصاد ایالات‌متحده وارد می‌کند و در عین حال طعنه می‌زند که این همان کاری است که جرج بوش با بودجه قوام یافته کلینتون کرد.

به هر رو باید منتظر بود و دید آیا باز رامنی با استفاده از موضع تهاجمی خود می‌تواند پیروز مناظره‌های دیگر باشد و از آن بالاتر نظرسنجی‌ها را به نفع خود تمام کند. در عین حال که رویکردهای این دو نامزد در حوزه‌های دیگر نیز می‌تواند دارای آثار اقتصادی باشد، مثلا هیچ بعید نیست که اوباما بر رقیب خرده گیرد که موضع جنگ طلبانه در حوزه بین‌الملل‌ ای بسا وضعیت اقتصادی را سخت‌تر کند. از همین رو به نظر می‌رسد که باز هم باید شاهد مطرح شدن اقتصاد در مباحث سیاسی و بین‌المللی نیز باشیم. در واقع امروز بسیاری از سیاست‌های ایالات‌متحده با مقیاس اقتصاد سنجیده می‌شود، امری که شاید در انتخابات سال ۲۰۰۰ و ۲۰۰۴ که جمهوری‌خواهان پیروز آن بودند، وجود نداشت، اما آیا جمهوری‌خواهان می‌توانند ثابت کنند موضع‌گیری‌های دیگر آنان در حوزه‌های سیاسی و بین‌المللی، اقتصادی است؟