بیعملی فرصتسوزانه برای بورس
رونق بازار سهام از ابتدای سالجاری آنهم درحدی که در عرض کمتر از دو ماه منجر به جبران تمام شکست سال گذشته شود، بسیار امیدبخش است.
علی میرزاخانی
رونق بازار سهام از ابتدای سالجاری آنهم درحدی که در عرض کمتر از دو ماه منجر به جبران تمام شکست سال گذشته شود، بسیار امیدبخش است. اما به نظر میرسد به جز اظهار شادی و خوشحالی تصمیمسازان اقتصادی که باید این رونق را با اتخاذ تصمیمات صحیح به رونقی پایدار تبدیل کنند، خبری از تحکیم پایههای این رونق نورسیده نیست و بیم آن میرود که این فرصت بزرگ برای جذب اقبال عمومی به بازار سرمایه درمیانه این بیعملی به باد رود.
آنچه تعجب را دوچندان میکند، این است که تصمیمسازان اقتصادی باید بیش از همگان به این اصل مهم واقف باشند که بورس نمیتواند چیزی جز یک آیینه باشد که وضعیت واقعی اقتصاد را در خود منعکس میکند و به همین دلیل، زمانی که در آیینه غیر از واقعیت روبهرو دیده میشود، اظهار شگفتی جایزتر است تا اظهار خوشحالی، تا بلکه راهی برای پایدارسازی این فرصت گشوده شود.
در هر صورت، خوشبینانهترین فرض در خصوص علت رونق اخیر بورس، شکلگیری «انتظارات عقلایی» فعالان اقتصادی برای تصحیح نرخهای غیرواقعی به ویژه «شاه نرخ» اصلی اقتصاد، یعنی نرخ ارز در سالجاری است که سرکوب چندین ساله آن باعث جولان کالاهای وارداتی در اقتصاد کشور و عقبنشینی تدریجی کالاهای داخلی در برابر آنها شده است که نتیجه طبیعی آن رکود فعلی کسبوکار است.
در ادبیات اقتصادی گفته میشود که فعالان اقتصادی چنانچه یک سیاست اقتصادی را برای آینده پیشبینی کنند که آن سیاست جبرا یا اختیارا در زمانی نزدیک اتخاذ خواهد شد، معادلات و تعاملات خود را براساس قطعی بودن فعلیت آن تنظیم میکنند؛ گویی که آن سیاست همین الان اتخاذ شده است. این فرض که سقوط شدید قیمت نفت، حفظ نظام فعلی نرخ ارز را غیرممکن میکند، در صورتی که به یک باور عمومی در بین فعالان اقتصادی تبدیل شود، طبیعتا قبل از اینکه رونق واقعی را در اقتصاد به ارمغان بیاورد، میتواند به رونقی در بازار سهام منجر شود که ظاهرا بیپشتوانه جلوه میکند، اما در باطن به پشتوانهای در آینده تکیه دارد.
این وضعیتی است که در بسیاری از کشورهای جهان با هزاران ترفند، دستیابی به آن، آرزو میشود تا اصلاح سیاستهای پولی، مالی و ارزی با استفاده از ضربهگیر بازار سرمایه ممکن شود و پسلرزههای این اصلاحات به سفتهبازیهای ویرانگر در بازارهای کالایی ختم نشود، اما این وضعیت همین الان تصادفا (به دلیل همزمان شدن برخی از رویدادهای داخلی و خارجی) نصیب اقتصاد ایران شده است که دو فرصت بزرگ را برای تصمیمسازان اقتصادی فراهم میکند:
۱ - اصلاح سیاستهای پولی و ارزی
۲ - پایدارسازی رونق بازار سهام و جلوگیری از خروج پول به سمت بازارهای دلالی.
زمان نشان خواهد داد که آیا از این فرصت بزرگ به نفع این دو هدف مهم استفاده شد یا نه.
ارسال نظر