پویا جبل عاملی

فصل، فصل انتخابات است و هنگام گزینش. مردم در پی آنند که کارنامه‌ها را ببینند و برنامه‌ها را ارزیابی کنند و آن کس را که می‌انگارند بهتر است، انتخاب کنند. اما مساله‌ای غامض به خصوص در مورد عملکرد اقتصادی وجود دارد. از آنجا که اقتصاد گستره بسیاری از امور را شامل می‌شود، کاندیداها می‌توانند با بیان و تاکید بر گوشه ای از آن، این گونه به مخاطب القا کنند که عملکرد اقتصادی آنان مثبت بوده است. از سوی دیگر، گاه اظهارنظرها گیج‌کننده می‌شود، از سویی برخی آماری ارائه می‌دهند که نشان دهنده حرکت عظیمی است و از سوی دیگر این حرکت برای مخاطبان ملموس نیست و آمار دیگری در همان زمان، نشان دهنده پس‌رفت عمیق است. پس چه کسی حقیقت را می‌گوید؟

نه اینکه یک اقتصاد خوانده نتواند میان این آمار، درست را از غلط تشخیص دهد، اما وقتی یک فرد غیراقتصادی بخواهد در این مورد نتیجه گیری کند، باید راهی آسان را پیشنهاد داد. بگذارید با یک مثال ساده مساله را روشن‌تر کنیم. فرض کنید بخواهید عملکرد یک دانش آموز را ارزیابی کنید، چه ابزاری در دست دارید؟ ممکن است کسی بگوید این دانش آموز هنگام امتحانات روزانه فلان ساعت درس می‌خواند که هیچ کس این قدر تلاش نمی‌کند و درس خواب و خور را از وی می‌گیرد و این جهد خارق العاده نشان دهنده موفق بودن عملکرد اوست. یا یک قدم پیش‌تر رویم؛ ممکن است کسی ادعا کند چون در فلان درس، وی نمره خوبی کسب کرده است، بنابراین دانش‌آموز موفقی است.

آیا به راستی هر یک از این گزاره‌ها می‌تواند برای ارزیابی این دانش آموز قابل اتکا باشد؟ بی‌تردید خیر. از سویی برخی از معیار‌ها اصولا نامربوط هستند، چون نخوابیدن برای درس خواندن و برخی تنها بخشی از عملکرد وی را مورد توجه قرار می‌دهند و از بخش‌های دیگر صرف نظر می‌کنند؛ مانند نمره قابل قبول تنها در یک درس. آماری هم که در مورد عملکرد اقتصادی یک فرد داده می‌شود، دارای چنین نقص‌هایی هستند. پس کدام آمار می‌تواند به عنوان معیار ارزیابی انتخاب شود؟ به مثال قبل برگردیم. می‌دانیم که معیار ارزیابی دانش آموز، معدل اوست. بدین معنی که اگر دانش آموز بیست ساعت در روز هم درس بخواند، اما معدل قبولی نگیرد هیچ‌کس نمی تواند ادعا کند که عملکرد وی مثبت بوده است. ارزیابی عملکرد اقتصادی نیز به همین شکل است و معیار معدل است، اما معدل عملکرد اقتصادی چیست؟ سه شاخص اصلی می‌تواند در نقش معدل اقتصادی قرار گیرد: نرخ تورم، بیکاری و رشد اقتصادی. اگر کسی هزاران هزار آمار را ارائه دهد که نشان از موفقیت تصمیم‌ها و سیاست گذاری‌های اقتصادی او داشته باشد، اما این سه شاخص در زمان وی پسرفت داشته باشد، وی به هیچ شکل و ادعایی نمی‌تواند عملکرد خود را مثبت جلوه دهد، زیرا معدل تمامی آن آماری که وی مدعای آن را دارد، نشان از عملکرد نامناسب وی خواهد داشت. مگر می‌شود کسی کار مثبت بسیار کرده باشد، اما میانگین کارها و رفتارش منفی باشد؟ از آنجا که در انتخابات فعلی بیش از ۶۰‌ درصد کاندیداهای بالقوه سابقه اجرایی دارند، این روش ساده می‌تواند توانایی آنان را در زمینه اقتصاد به مخاطبان نشان دهد. کافی است پرسیده شود که این سه شاخص در زمان تحویل گرفتن امور چقدر بوده و پس از پایان دوره آنان چقدر شده است. البته اگر بخواهید منصفانه تر قضاوت کنید، می‌توانید شرایط درآمدی اقتصاد را نیز به تحلیل اضافه کنید و روند این سه شاخص را مقایسه نمایید. به هر رو از آنجا که در انتخابات کاندیداها خود را بیشتر در میزان قضاوت مردم و نه کارشناسان می‌گذارند بهتر است اگر واقعا عملکرد خود را مثبت می‌دانند بر معدل اقتصادی خود تاکید کنند و آمار آن را ارائه دهند و از مغشوش شدن قضاوت با آمارهای نامربوط خودداری کنند.