درباره پیشبینی نرخ ارز
ارزش دلار در برابر ریال از زمان یکسانسازی نرخ ارز در سال ۸۱ تاکنون، به طور متوسط، سالانه ۳درصد رشد داشته است.
مهدی نصرتی
ارزش دلار در برابر ریال از زمان یکسانسازی نرخ ارز در سال ۸۱ تاکنون، به طور متوسط، سالانه ۳درصد رشد داشته است. این در حالی است که طی این مدت متوسط نرخ تورم داخلی بین ۱۵ تا ۲۰درصد در سال بوده است که در مقایسه با تورم حدود ۳درصدی در اقتصاد آمریکا و جهان، ۱۲ تا ۱۷درصد اختلاف را نشان میدهد. طبق نظریه «ارزش واقعی ارز» انتظار بر این بوده است که نرخ دلار به اندازه همین اختلاف رشد کند، اما این اتفاق در سالهای اخیر رخ ندادهاست. بنابراین طبق این نظریه، پتانسیل زیادی برای افزایش نرخ ارز وجود دارد. سه عامل بالقوه وجود دارد که ممکن است باعث آزاد شدن این پتانسیل گردد:
اولا، ثبات نرخ ارز در سالهای اخیر موجب تشدید بیماری هلندی در کشور شدهاست که علاوه بر اثرات نامطلوب جانبی همچون افزایش شدید قیمت مسکن، موجب کاهش قابل ملاحظه در توان رقابتی صادرات کشور گردیده است. بنابراین برای تقویت توان رقابتی در صادرات کشور افزایش نرخ ارز ضروری به نظر میرسد.
ثانیا، از قبل هم پیشبینی میشد که بروز هر گونه شوک منفی در درآمدهای نفتی شامل کاهش قیمت نفت، کاهش توان صادرات نفت، تحریم و غیره باعث افزایش شدید در نرخ ارز شود، بهگونهای که همه شکاف سالهای اخیر را پر نماید. هماکنون این شوک منفی در قالب کاهش شدید قیمت نفت خود را نشان دادهاست. در سالهای اخیر به دلیل قیمت بالای نفت و درآمدهای نفتی فوقالعاده، بانک مرکزی دارای این قدرت بود که در بازار ارز مداخله کند. ضمن این که حجم بالای برداشت از حساب ذخیره ارزی و تبدیل آن به ریال نیز موجب ثابت ماندن قیمت دلار میشد. اما این بار میتوان پیشبینی کرد که قدرت مداخله کمتر از گذشته باشد و بالاخره به همه این دلایل باید کسری بودجه عظیم دولت را اضافه نمود. راحتترین و سرراستترین راه برای این که دولت بخشی از کسری بودجه سال آینده خود را پوشش دهد، این است که قیمت ارز را افزایش دهد. اما با همه دلایل منطقی و اقتصادی و شواهد ذکر شده، آیا افزایش شدید نرخ ارز لزوما در سال آینده اتفاق خواهد افتاد؟ در پاسخ باید گفت نه لزوما!
دلایلی که برای احتمال افزایش شدید قیمت ارز ذکر شد، بر مبنای استدلال منطقی و اقتصادی است. دلایلی که حاوی اطلاعات مخفی یا ویژهای نیست و هرکس از عاملان بازار با چنین استدلالی میتوانند به چنین نتیجهای برسند و اگر افراد به چنین نتیجهای برسند، باید بلافاصله به بازار ارز هجوم ببرند و برای کسب سودهای کلان در سال آینده، ارز بخرند. اما از آنجا که تا لحظه نگارش این مطلب، این اتفاق نیافتادهاست، معلوم میشود استدلالهای ما نشاندهنده تنها بخشی از واقعیت است. در واقع وجود بازارهای کارآ (efficient market) و هوش مردم و عاملان اقتصادی باعث کماعتبار شدن استدلالهای فوق میشود! همین که تا این لحظه قیمت ارز فوران نکرده، یعنی این که استدلال ما کامل نیست.
لذا حتی با همه استدلالهای منطقی و اقتصادی فوق، باید گفت نرخ ارز -حداقل در کوتاه مدت- قابل پیشبینی نیست. اما نتیجهای که میتوان از این بحث گرفت، این است که در شرایط فعلی، ریسک نرخ ارز بسیار بالا است. لذا توصیهای که به عاملان اقتصادی میتوان داشت، این است که خود را در معرض ریسک نرخ ارز قرار ندهند. به طور مثال بنگاهی که دارای هزینههای ارزی ولی درآمدهای ریالی است، از جمله مصادیق در معرض ریسک نرخ ارز بودن است.
در نهایت باید گفت که پیشبینی زمان و میزان افزایش نرخ ارز با استفاده از تحلیل اقتصادی ممکن نیست، مگر این که به اطلاعات ویژهای دسترسی داشته باشیم.
ارسال نظر