حجت قندی

در ایران و از بعد از انقلاب تا کنون چهار برنامه توسعه داشته‌ایم. به نظر می‌رسد که برنامه‌های اول و سوم، خصوصا برنامه سوم، برنامه‌های نسبتا موفقتری بوده‌اند. برنامه دوم و چهارم عملا فقط در کتاب آمده‌اند و دولت‌ها و مجلس‌ها اهمیتی به اجرای آنها نداده‌اند. در این مختصر سعی در ارایه مدلی جهت سنجش توانایی برنامه‌ها و محتوای آنها نداریم. بلکه قصد بر آن است تا نشان داده شود که بیش از محتوای برنامه‌ها، این سال‌های اجرایی شدن آن‌ها است که در چگونگی اجرای این چهار برنامه موثر بوده‌اند.

اینکه دولت‌های جناب آقای‌هاشمی‌و آقای خاتمی‌حداقل سعی کردند که برنامه اول و سوم را اجرا کنند و برنامه‌های دوم و چهارم به طور کامل کنار گذاشته شدند، علاوه بر دلایل دیگر، ممکن است به این دلیل باشد که برنامه‌های اول و سوم در سال‌های اولیه به ترتیب در دوره‌های ریاست جمهوری جناب آقای رفسنجانی و آقای خاتمی‌مطرح و با نظر مستقیم این دولت‌ها نوشته و اجرا شدند. به همین دلیل این دو دولت مخالفت چندانی با اجرا و یا ادامه اجرای برنامه‌ها نکردند. در حالی که برنامه چهارم بر عکس آن دو برنامه در سال‌های آخر دوره جناب آقای خاتمی‌طرح و تصویب شد. به نظر می‌رسد با لحاظ کردن ملاحظات بالا، طبیعی بود که آقای احمدی‌نژاد اجرای برنامه را معلق نگه دارد و اصلا به آن اهمیت ندهد. بر این مبنا، احتمالا هر رییس جمهور دیگری به جای ایشان می‌آمد، همین اتفاق می‌افتاد. بالاخره یک رییس جمهور به مردم در هنگام رای گرفتن وعده‌هایی می‌دهد که به احتمال زیاد با برنامه‌ای که به تصویب رییس جمهور قبل رسیده تفاوت دارد و رییس جمهور به خود حق می‌دهد که بیشتر متعهد به وعده خود باشد تا برنامه طرح شده توسط رییس جمهور قبلی.

شاید یکی از دلایلی که دولت نهم از بی برنامگی کامل رنج می‌برد، آن باشد که دولت در صدد انکار برنامه چهارم بود و نمی‌توانست نیروهای کارشناس را برای تنظیم برنامه دیگر مورد استفاده قرار دهد.

انکار برنامه‌های پیشین توسط دولت فعلی و قبلی و عدم به کار گیری نیروهایی که توان برنامه ریزی صحیح داشته‌اند، در دولت قبلی منجر به برنامه بحث‌برانگیز ساماندهی اقتصادی شد که خوشبختانه با آغاز برنامه سوم فراموش شد و در دولت فعلی هم منجر به برنامه ناپخته طرح تحول اقتصادی گردیده است که وعده‌ها و اجرای ناموفق آن به اعتبار دولت (به معنی عام آن) به شدت آسیب خواهد زد.اگر این تحلیل درست باشد، آنگاه بهتر خواهد بود که به جای برنامه‌های پنج ساله، برنامه‌های چهار ساله ریخته شوند.

زمان تصویب برنامه در دولت و مجلس هم باید متقارن با سال اول ریاست جمهوری رییس جمهور تازه منتخب باشد. اولین بودجه رییس جمهور جدید هم باید در راستای برنامه چهارساله خودش تنظیم شود. در این صورت رییس جمهور انگیزه بیشتری در اجرای برنامه‌ای خواهد داشت که خود در طرح آن مشارکت داشته است.