علی سرزعیم

این روزها ترافیک تهران به شکل کم سابقه‌ای درآمده است. اگر به گذشته نگاه کنیم، تنها در حدود سال‌های ۷۹ و ۸۰ تهران به چنین وضعی درآمد که در آن مقطع اقدامات دولت، شهرداری وقت و نیروی انتظامی توانست تا حدودی از مشکل ترافیک بکاهد، اما ... ... ظرف ۷ سال مشکل دوباره به سطح سابق برگشته و ترافیک به معضلی جدی در زندگی روزمره مردم تهران تبدیل شده است. به روشنی می‌توان دید که امکان تردد در شهر تنها در ساعت ۱۰ صبح تا ۳ بعد از ظهر میسر است و در ساعات دیگر ترافیک به صورت غیرقابل تحملی درآمده است. یک عامل موثر در تشدید ترافیک، پدیده طبیعی کاهش طول روز و روشنایی و سرمای زمستان است که موجب شده تا اکثر افراد به طور روانی ترجیح دهند سریع‌تر از محل کار خود به خانه‌های خود برگردند، اما اشتباه است اگر تصور کنیم که این عامل تنها عامل یا مهم‌ترین عامل تبیین‌کننده وضعیت ترافیک بسیار سنگین شهر تهران است. اگر بخواهیم تحلیلی دقیقتر داشته باشیم، باید به مکانیزم‌ها و عوامل اقتصادی که در پس این مساله قرار دارند، توجه کنیم و از این منظر تبعات سیاست‌گذاری‌های اقتصادی را مورد بررسی قرار دهیم.

نخست باید به این واقعیت توجه داشت که در چند سال گذشته به مدد درآمدهای نفتی، رشد اقتصادی در ایران به وجود آمد که معنی آن افزایش درآمد سرانه مردم است. معمولا در مدل‌های حمل‌ونقل، تقاضا برای سفرهای درون شهری و برون شهری تابعی از میزان درآمد سرانه تصور می‌شود. توضیح آن نیز واضح است. هرگاه مردم درآمد بیشتری داشته باشند، تمایل بیشتری برای خریدن کالاها و خدمات خواهند داشت و طبیعی است که برای انجام این خریدها و یا استفاده از مراکز فرهنگی و تفریحی سفرهای بیشتری انجام می‌دهند.

نکته دومی که باید به آن توجه داشت، سیاست دولت در تثبیت قیمت بنزین است؛ به‌رغم سهمیه‌بندی بنزین که امری مثبت و گامی به جلو بود و توانست تا حدی روند نگران‌کننده مصرف بنزین را در کشور مهار کند.

اما تثبیت قیمت بنزین به رغم فضای تورمی در کشور، به معنی ارزان شدن آن است که این پیام و علامت را به عاملان اقتصادی منتقل می‌کند که مصرف بنزین خود را افزایش دهند و تا حداکثر سهمیه موجود از آن استفاده کنند. قیمت آزاد بنزین نیز در سطحی نیست که انگیزه مصرف بیشتر بنزین را به شدت کاهش دهد.

عامل سوم موثر در این وضعیت، سیاست تثبیت قیمت خودرو طی سال‌های گذشته است. این سیاست که با انگیزه حمایت از مصرف‌کنندگان در برابر انحصار تولید کنندگان اتخاذ شد، با توجه به وضعیت تورمی اقتصاد به معنی ارزان شدن قیمت خودرو و در دسترس قرار گرفتن خودرو برای اکثر خانوارها بود. نتیجه طبیعی این وضعیت در کنار ارزان بودن قیمت بنزین و در اختیار قرار دادن سهمیه برای همه دارندگان خودرو، افزایش ترافیک است. در کشورهای اروپایی سیاست در دسترس قراردادن خودروهای ارزان با سیاست اعمال مالیات بر قیمت بنزین همراه می‌شود تا انگیزه استفاده از خودرو مهار شود. نگارنده در برخی از شهرهای بزرگ اروپا شاهد آن بوده که تقریبا همه خانوارها دارای خودرو بوده‌اند، اما در طول هفته به ندرت از آن استفاده می‌کنند و خودروها معمولا در طول هفته در کنار خیابان پارک هستند و مشکل اصلی در آنجا کمبود مکان پارک کردن است! ولی مشکلی به نام ترافیک وجود ندارد.

عامل چهارم تعیین‌کننده، عدم رشد خدمات حمل‌ونقل عمومی به تناسب رشد اقتصاد و جمعیت است. در سال‌های اخیر به دلیل اختلافات سیاسی دولت و شهرداری، نرخ رشد و گسترش شبکه مترو کاهش یافته و به جز راه اندازی خطوط اتوبوس‌های پرسرعت در شبکه اتوبوسرانی، ظاهرا گسترش چشمگیری حاصل نشده است. راه اندازی مترو و نوسازی ناوگان حمل‌ونقل عمومی در سال‌های گذشته تا حدودی توانست مشکل حمل‌ونقل را برای بخش بزرگی از جامعه تقلیل دهد، اما همین امر خود انگیزه سفرهای درون شهری را افزایش داد تا جایی که امروز این افزایش تقاضا فشار زیادی بر حمل‌ونقل عمومی وارد کرده و کارآیی آنها را کاهش داده است. اگر این ادعا صحیح باشد که در سال‌های اخیر به رغم سیاست‌های عدالت‌جویانه دولت، نرخ مهاجرت به شهرهای بزرگ خصوصا تهران تشدید شده، آنگاه این عامل نیز می‌تواند عامل موثر دیگری در شکل‌گیری وضع نامطلوب موجود باشد. تشدید ترافیک در حال حاضر بطلان این ایده را نیز نشان داد که می‌توان با ساخت اتوبان‌ها و بزرگراه‌های جدید بر مشکل ترافیک غلبه کرد. تعدد طرح‌های مذکور موجب رواج این ذهنیت شد که این اقدامات می‌تواند به رفع مشکل ترافیک یاری رساند، غافل از اینکه بزرگراه‌های جدید ضمن تسهیل رفت و آمد، خود انگیزه سفرهای درون شهری را افزایش داده و پس از مدتی ترافیک را به جای اول بازخواهند گرداند.

متاسفانه چشم‌انداز مثبتی برای حل معضل ترافیک دیده نمی‌شود، چرا که با توجه به تحلیل فوق، برای حل مساله ترافیک باید در سیاست تثبیت قیمت بنزین، تجدیدنظرکرد که این آمادگی در دولت وجود ندارد. در عین حال باید به گسترش ناوگان حمل‌ونقل شهری همت گذارد که با توجه به ملاحظات سیاسی موجود و تشدید آن با توجه به انتخابات آینده، بسیار بعید به نظر می‌رسد.