چگونه میتوان فرار سرمایه را تشویق کرد؟
کسانی که مسائل اقتصادایران را دنبال میکنند دراین نکته اجماع دارند که رژیم شاه چندسال قبل از اینکه در سال ۱۳۵۷ سقوط کند درحوزه اقتصاد به مرز فروپاشی رسیده بود و این فروپاشی اقتصادی هم هیچ دلیلی جز بیتوجهی و بیاعتنایی به ...
علی میرزاخانی
کسانی که مسائل اقتصادایران را دنبال میکنند دراین نکته اجماع دارند که رژیم شاه چندسال قبل از اینکه در سال ۱۳۵۷ سقوط کند درحوزه اقتصاد به مرز فروپاشی رسیده بود و این فروپاشی اقتصادی هم هیچ دلیلی جز بیتوجهی و بیاعتنایی به ... ... آموزههای علم اقتصاد نداشت. پهلوی دوم در سالهای پس از جهش نفت با تکبری جاهلانه عمد داشت که علمای اقتصاد و صاحبنظران این علم را تحقیر کند، آن گونه که گویی توهمات خود را در رسیدن به دروازههای تمدن بزرگ باور کرده بود و نمیخواست هیچ کس را در این پیروزی شریک کند. یکی از علل اصلی ناکامیهای بزرگ اقتصادی در اواخر رژیم شاه، ناتوانی آن رژیم در بازگرداندن تعادل به اقتصاد کشور پس از عدمتعادل و ناپایداری تحمیل شده به اقتصاد در سایه تزریق همه دلارهای نفتی به بازارهای کشور بود که باعث به هم ریختگی کامل در قیمتهای نسبی شده بود. قوانین علم اقتصاد حکم میکند که در چنین شرایطی قیمتهای ناصحیح که به صورت اداری از اصلاح آنها جلوگیری میشود تعدیل شود تا عوارض آن دامن اقتصاد را نگیرد.
اما تعلل در اصلاح قیمتها بهویژه نرخ ارز و اصرار بر تثبیت این نرخ در زمان تورم دو رقمی باعث شد که زنجیره فروپاشی اقتصادی تکمیل شود. به این صورت که دلار ارزان همگان را به این نتیجه رساند که اگر املاک چند برابر شده خود را در ایران به فروش رسانده و پس از تبدیل به دلارهای ارزان از کشور خارج کنند، توانستهاند از فرصت به دست آمده بهترین استفاده را به عمل آورند. دقیقا به همین دلیل است که مشاهدات نشان میدهد جریان خروج سرمایه مدتها قبل از پیروزی انقلاب یعنی از اوایل سال ۱۳۵۵ آغاز شده بود و ریشه اصلی آن نیز همان دلار ارزان بود که به بهانه تقویت پول ملی از تعدیل نرخ آن جلوگیری به عمل میآمد.
یادآوری این ماجرا از باب اینکه هماکنون نیز با تواتر چندماهه مرتبا بحث کاهش نرخ ارز مطرح میشود، مهم است؛ با این توضیح که شاید کاهش دلار باعث حداکثر شدن منافع فردی همه آنانی باشد که دارایی زیادی دارند اما قطعا چنین اقدامی به دلیل اینکه بیتردید، خروج سرمایه را تشدید خواهد کرد، مغایر منافع ملی است.
هماکنون با یک مقایسه سرانگشتی بین هزینههای یک سفر داخلی (مثلا به کیش) و یک سفر خارجی (به عنوان مثال به دبی)، فراهمسازی این استدلال که صرفه بالای سفر خارجی، دلیلی متقن بر ارزانی ارز خارجی است، چندان سخت نیست. یا اینکه اگر از خود بپرسیم چرا با فروش یک آپارتمان ۲۰۰متری در نقطه مرغوب شمال شهر تهران میتوان یک ملک ویلایی ۱۶۰۰متری با تمام امکانات اعم از بنای مفید چند برابر با استخر و سونا و جکوزی در چند قدمی خانه برادر جورج بوش در دالاس آمریکا خریداری کرد، حتما به این پاسخ خواهیم رسید که علت اصلی، ارزانی نرخ فعلی دلار است و اگر دلار را به ۴۵۰تومان کاهش دهیم، کمک خواهیم کرد که خارجکنندگان سرمایه به جای یک ملک ۱۶۰۰متری بتوانند دو قواره از این ملکها تهیه کنند (البته با خروج دو برابر ارزی که با دلار فعلی خارج میشد) و این تنها یک پیامد از هزینههای چنین اشتباههای پرخطر خواهد بود. امیدواریم همانگونه که وزیر پیشنهادی اقتصاد دیروز در جمع فعالان اقتصادی خبر داده است، بحث کاهش نرخ دلار منتفی شده باشد که این امیدواری به دلیل اینکه یکبار هم در اواخر سال پیش این بحث مطرح و منتفی شده بود، تضعیف میشود. ولی به هر حال، چنانچه آنگونه که جناب آقای حسینی گفته است کاهش نرخ ارز منتفی شده باشد، میتوان این پرسش را مطرح کرد که چرا وقتی دولت با انجام کار کارشناسی به این نتیجه میرسد که چنین اقدامی غیرکارشناسی است، یک ماه تمام حالت انتظار در اقتصاد ایجاد میشود، با این چشمانداز که قرار است دلار ارزان شود؟
ارسال نظر