مرتضی بینا

پیش‌بینی‌های قیمت طلا غالبا محدود به چند نکته انگشت‌‌شمار است و هدف از این مقاله این است که خواننده ابزاری برای سنجش تحلیل‌هایی که در سایت‌های اینترنتی ارائه می‌شوند، داشته باشد. این تحلیل‌ها معمولا بر مبنای تولید جهانی طلا، تغییرات در ذخایر طلای بانک‌های مرکزی، وقوع بحران‌های مالی، برابری نرخ ارزها، تغییرات در پرتفوی ذخایر ارزی و طلای کشورها، فصل ازدواج در هند و چند مورد دیگر هستند.

بسیاری از خوانندگان روزنامه «دنیای اقتصاد» در بازار طلا فعال هستند و علاقه زیادی به پیش‌بینی‌های مربوط به بازار جهانی طلا، خصوصا پیش‌بینی‌های کوتاه‌مدت چند ماهه دارند. به خاطر شرایط تورمی و محدود بودن امکانات سرمایه‌گذاری‌های مولد در کشورمان، افراد زیادی بخش بزرگی از سرمایه خود را با هدف مبارزه با تورم یا سود‌های کوتاه‌مدت به طلا اختصاص می‌دهند. متاسفانه غالبا هیجانات ناشی از نوسانات قیمت طلا آنها را به اخذ تصمیماتی وادار می‌کند که نهایتا باعث از دست دادن مقدار زیادی از سرمایه‌شان می‌شود. خصوصا در مواقعی که نوسانات قیمت شدید می‌شوند، تب تحلیل‌ها بالا می‌گیرد و اطلاعات دریافتی از سایت‌های اقتصادی، سرمایه‌گذاران طلا را به این سو و آن سو می‌کشاند. این در طبیعت انسان است که وزن بیشتری به اطلاعاتی که تصمیمات قبلی‌اش را تایید می‌کنند بدهد و اطلاعاتی را که ناقض تصمیمات قبلی یا در خلاف جهت امید‌هایش باشند، فیلتر کند و به آنها وزن کمی بدهد. در اینجا تحلیل‌های متداولی را آورده‌ام که در سایت‌های اینترنتی ارائه می‌شوند و اگر بدون دقت مورد استفاده قرار بگیرند، می‌توانند گمراه‌کننده باشند.

۱- پیش‌بینی‌های قیمت طلا بر مبنای کم شدن یا افزایش تولید جهانی معادن طلا: به یاد داشته باشید که تولید جهانی طلا چیزی در حدود ۲۵۰۰ تن در سال است و این کمتر از ۵/۱ درصد کل ذخایر طلای موجود در بانک‌ها و افراد، با وزن حدودا ۱۶۵۰۰۰ تن است. طلا هر مصرفی که داشته باشد همیشه بازیافت می‌شود و دوباره به ذخایر جهانی برمی‌گردد و عملا مانند مواد دیگر از دور خارج نمی‌شود. میزان واقعی عرضه و تقاضای طلا در بازار به تصمیم افراد و بانک‌ها به کم کردن یا افزایش ذخایرشان بستگی دارد. مجموع این ذخایر همیشه به عنوان سرمایه، وسیله مبادله یا پشتوانه پول آماده ورود به بازار یا خروج از آن هستند. اگر موقتا جمع تولید معادن جهان ۱۰ درصد هم تغییر کند، حداکثر می‌تواند روی قیمت طلا تاثیری در حد یک و نیم در هزار داشته باشد.

۲- پیش‌بینی‌های قیمت طلا بر مبنای روند کم شدن یا افزایش ذخایر طلای بانک‌های مرکزی: این تحلیل یکی از مشکل‌سازترین تحلیل‌ها است؛ چون ارقام ذخایر طلای بانک‌های مرکزی مندرج در ترازنامه‌هایشان قابل اتکا نیست. بانک‌های مرکزی با ورود به معاملات سوآپ طلا با بانک‌های بزرگ شمش طلا، عملا می‌توانند میزان عرضه یا تقاضای طلا در بازار را به مقدار زیادی تغییر بدهند؛ بدون آنکه معاملات سوآپ در ترازنامه‌هایشان منعکس شود. معاملات سوآپ ممکن است به صورت بسیار نامشخص در گزارش‌های جانبی مالی و به صورت تجمیعی آورده شوند و شاید فقط حسابرسان باشند که با مراجعه به مدارک داخلی بانک‌ها بتوانند حجم این‌گونه معاملات و بنابراین ذخیره واقعی بانک‌های مرکزی را تعیین کنند. برای اطلاعات بیشتر می‌توانید به سرمقاله روزنامه «دنیای اقتصاد» مورخ شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۰ مراجعه کنید.

۳- پیش‌بینی قیمت طلا بر مبنای نرخ منفی اجاره طلا: خیلی از سایت‌های اینترنتی شناخت درستی از مفهوم نرخ اجاره طلا ندارند و غالبا وقتی نرخ اجاره طلا منفی می‌شود انواع تئوری‌ها و تحلیل‌های نادرست را ارائه می‌دهند. بهترین روش برای سنجش این تحلیل‌ها شناخت درست معنی نرخ اجاره طلا است. اجاره طلا در حقیقت وام با پشتوانه طلا است. نرخ وامی که وثیقه آن طلا باشد از لایبور کمتر است؛ بنابراین بانک‌های شمش طلا می‌توانند وامی ارزان تر از لایبور بگیرند و در عین حال به نرخ لایبور وام بدهند و این کار برایشان ایجاد درآمد می‌کند. نرخ وام با وثیقه طلا از روی قیمت آتی طلا استخراج می‌شود و آنچه به عنوان نرخ اجاره طلا شناخته می‌شود در حقیقت تفاوت بین نرخ آتی طلا و نرخ بهره بین‌‌بانکی لایبور است. امروزه به علت پایین بودن نرخ لایبور این تفاوت منفی شده و معنی آن این نیست که دارندگان طلا حاضرند طلای خود را اجاره بدهند و از اجاره‌کننده با پرداخت مبلغی تشکر کنند!

۴- پیش‌بینی افت قیمت طلا بر مبنای تقویت دلار نسبت به ارزهای دیگر: این درست است، در شرایطی که میزان عرضه و تقاضا در حالت ثبات باشند، با تقویت دلار، شاهد افت قیمت طلا و با تضعیف دلار شاهد افزایش قیمت طلا نسبت به دلار خواهیم بود؛ اما تقویت دلار می‌تواند به علت امکان وقوع بحران مالی در کشورهایی غیر از آمریکا باشد. در این حالت در اروپا و ژاپن افزایش تقاضا برای طلا به عنوان پناهگاه مالی ممکن است اثر پایین‌آورنده تقویت دلار را خنثی کند.

۵- مساله جایگزینی ذخایر دلاری چین با طلا: یکی از اصول سرمایه‌گذاری حذف تعادل در میزان ریسک دارایی‌ها است. همیشه این امکان وجود دارد که چین برای حفظ تعادل ذخایرش مقداری از ارزهای ناشی از صادرات خود را با طلا مبادله کند. طبیعتا این کار باعث کاهش ارزش دلار و افزایش قیمت طلا می‌شود؛ اما باید محدودیت‌های چین برای اعمال چنین سیاستی را در نظر گرفت. سقوط ارزش دلار باعث گران شدن اجناس چینی در آمریکا و اروپا و کم شدن صادرات چین می‌شود و این به اقتصاد چین که به صادرات وابسته است صدمه جدی می‌زند. به‌علاوه سقوط ارزش دلار باعث کم ارزش‌تر شدن دارایی‌های خارجی چین می‌شود و این برای سیاستمداران گران تمام می‌شود.

به علت فضای محدود، بقیه نکات را در فرصت‌های دیگر بررسی خواهم کرد. خلاصه کلام اینکه تحلیل‌های اقتصادی لازمه سرمایه‌گذاری‌های موثر هستند؛ به شرط اینکه استفاده‌کننده از تحلیل به امید تایید رفتار قبلی‌اش نباشد، خود دارای اطلاعات کافی باشد و بتواند نقد لازم را انجام بدهد یا حداقل اطمینان زیادی به تحلیلگر داشته باشد.

Morteza.Bina@Alumni.Rice.edu