محمود صدری

انبوه خبرها درباره تحولات خاورمیانه و خلیج فارس و شمال آفریقا، یادآور دگرگونی‌های پرشتاب این مناطق در دهه‌های ۱۹۴۰، ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ است.دگرگونی‌های آن روزگار عمدتا ناظر بر تغییر رژیم‌های سیاسی از اشکال پادشاهی و قیمومیت به جمهوری و امارت بود. مصر و لیبی و عراق، پادشاهان را کنار زدند، سوریه و لبنان از قیمومیت فرانسه آزاد شدند و کشورهایی مانند الجزایر با انقلاب آزادیبخش به استقلال دست یافتند. در پی آن دگرگونی بزرگ، برخی رژیم‌های پادشاهی مانند عربستان، مراکش و اردن تداوم یافتند و جمهوری‌های مصر، سوریه، عراق و تونس دچار حاکمان مادام‌العمری شدند که نامشان رییس‌جمهور اما رسمشان شاهانه و معطوف به جانشینی وراثتی بود. حال در پی چهل سال مقاومت حاکمان شبه رییس‌جمهور در برابر تغییر و دوام کج‌دار و مریز نظام‌های پادشاهی و امارتی، موج تغییر جنبیدن گرفته است. در مصر، تونس و لیبی کار به فرجام رسیده و در دیگر جاها زمزمه‌های دگرگونی‌طلبی در حال تبدیل شدن به تندر و آذرخش است. در پی اعلام مرگ معمر قذافی حاکم پیشین لیبی، شوق اعتراض در بحرین و یمن فزونی گرفته و بعید نیست که فرآیند تغییر برگشت‌ناپذیر شود. حتی در عربستان نسبتا آرام مرگ ولیعهد که از مدت‌ها پیش قابل پیش‌بینی بود، می‌تواند مقدمه تغییر باشد زیرا منافع و مواضع حاکمان عمدتا کهنسال این کشور ثروتمند با خواسته‌های جمعیت جوان و رشدیابنده این کشور دیری است که به نقطه تصادم رسیده و برای پرهیز از عمومی شدن خواسته‌های مخالفان چاره‌ای به جز اصلاحات تدریجی باقی نمانده است.

تاکنون درباره علت این تحولات تحلیل‌های پرشماری ارائه شده است. در یک سر طیف تحلیل‌ها، انگیزه مخالفان، بازگشت به آموزه‌های دینی و اخلاقی و احیای اسلامی ذکر شده و در سوی دیگر طیف تحلیل‌ها گفته شده است معترضان در پی آزادی و دموکراسی غربی هستند. هر دو گروه تحلیلگران برای اثبات ادعای خود شواهدی در خور اعتنا ارائه کرده‌اند که عمدتا ناظر بر شعارهای دگرگونی‌طلبان و مواضع فعالان سیاسی است.

اما افزون بر این دو دسته تحلیل و تحلیل‌های تلفیقی حد وسط آنها، واقعیتی دیگر در سراسر جهان از جمله خاورمیانه و شمال آفریقا وجود دارد که امواج دگرگونی‌طلبی را به صورت مشخص‌تر و قابل محاسبه‌تر توضیح می‌دهد. در روزگاری که موج اول تحول‌خواهی در خاورمیانه و شمال آفریقا شکل گرفت؛ یعنی نیم‌قرن پیش، ایدئولوژی غالب در کشورهای مستعمره و نیمه‌مستعمره، از جمله کشورهای خاورمیانه، استقلال‌خواهی و توزیع منابع کمیاب اقتصادی بود که عمدتا در اختیار استعمارگران و حاکمان دست‌نشانده آنها بود، اما در روزگار کنونی اولا، هیچ کشوری رسما مستعمره نیست و ثانیا، سهم شهروندان از درآمدهای اقتصادی کشورها افزایش یافته است.

یعنی اینکه تقاضای عمومی صرفا برای جابه‌جایی دارایی‌ها و امکانات نیست؛ بلکه جدال اصلی متوجه احیای فرصت‌هایی است که شیوه‌های حکمرانی این کشورها موجب از کف رفتن آنها شده است. بزرگ‌ترین امتیازی که حاکمان خاورمیانه و شمال آفریقا، مردم خود را از آن محروم کرده‌اند، گردش آزاد تجارت منطقه‌ای است. کشورهای منطقه شمال آفریقا و خاورمیانه به جز ایران و ترکیه که ماهیتا با بقیه تفاوت دارند، منظومه‌ای را تشکیل می‌دهند که به لحاظ فرهنگی ریشه‌های مشترک فراوان دارند. به لحاظ اقتصادی شمار اندکی از این کشورها بسیار فقیرند (فلسطین و یمن)، برخی درآمدهای کم، اما قابل‌تحمل دارند (سوریه، لبنان، اردن، تونس و مغرب) و برخی دیگر درآمدهای سرشار دارند (قطر، عربستان سعودی، امارات و کویت).

صورتبندی فرهنگی و اقتصادی این کشورها امکان قابل‌اعتنایی برای داد و ستد و کارآفرینی و ثروت‌افزایی فراهم کرده است؛ اما صورتبندی بسته و منجمد سیاست در این کشورها، انعطاف را از آنان گرفته و مانع گردش آزاد ۱۷۵۰ میلیارد دلار ثروت سالانه قابل گردش در این منطقه شده است. در شرایط ایده‌آل و در صورت اصلاح نظام سیاسی در این کشورها می‌توان به این ثروت قابل مبادله، امکان ۱۵۰۰ میلیارد دلاری ایران و ترکیه را نیز اضافه کرد.

مجموعه قابلیت‌های اقتصادی در کشورهای بحران‌زده خاورمیانه و شمال آفریقا به‌علاوه ایران و ترکیه از جهات گوناگون، مهیای تشکیل بازار بزرگ و یکپارچه منطقه‌ای است که می‌تواند بسیاری از تضادها و تعارض‌های داخلی کشورها را برطرف کند.

بنابراین از منظر اقتصادی می‌توان گفت، شعار سیاسی مخالفان هر چه باشد، نیرویی که آنان را به جنبش درآورده، تمایلی گسترده برای بهره‌مندی از امکانات تازه و به کف آوردن فرصت‌هایی برای خلق ثروت‌های جدید است. از آنجا که شیوه ملکداری در خاورمیانه، هنوز مبتنی‌ بر انحصار سیاسی است و این وضع لاجرم به انحصار اقتصادی می‌انجامد،‌ نیروهای آشکار و پنهان جوامع خاورمیانه و شمال آفریقا آزاد شده‌اند تا حاکمان را به تمکین در برابر رقابت و رونق کسب‌و‌کار وادار کنند و از آنجا که مانع اصلی این کار، حاکمان مادام‌العمر هستند بر آنها شوریده‌اند.