محمود صدری
آتشی که در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ در فرانسه و به شکل محدودتر در انگلستان روشن شد، طی یک سال گذشته دوباره شعله‌ور شده و دامن اروپا را گرفته و هر از گاهی گوشه‌ای از این قاره را ناآرام می‌کند.

جنجالی‌ترین این ناآرامی‌ها در یونان رخ داد و حالا لندن و چند شهر دیگر انگلستان دچار آشوب شده است. بهانه ناآرامی‌های انگلستان، قتل مردی است که شنبه گذشته به دست پلیس کشته شد؛ اما علت اصلی آن را باید در برنامه‌های اقتصادی دولت و واکنش‌های اجتماعی به ‌آن، جست‌وجو کرد. دیوید کامرون نخست‌وزیر محافظه‌کار انگلستان، چند ماه پیش، طرحی برای افزایش صرفه‌جویی و کاستن از هزینه‌های عمومی تدوین کرد. براساس این طرح، دولت باید ظرف سه سال آینده 80 میلیارد پوند(130 میلیارددلار) صرفه‌جویی کند؛ محل این صرفه‌جویی، پاره‌ای خدمات عمومی است که بار سنگین آن موجب کسری بودجه دولت شده است. به اعتقاد کامرون، انگلستان برای خلاصی از این وضع و غلبه بر عوارض اقتصادی‌اش چاره‌ای به جز اعمال سیاست‌های ریاضت اقتصادی ندارد. معمولا نخستین قربانیان سیاست ریاضت اقتصادی، قشرهای کم درآمد هستند که توان انتظار کشیدن تا روز به بار نشستن سیاست‌های اصلاحی و ترمیمی و ریاضتی را ندارند؛ زیرا با ‌آغاز برنامه‌های صرفه‌جویی، نوعا خدمات تامین اجتماعی و کمک‌های درمانی و آموزشی ضعیف می‌شوند و هزینه بهداشت و تحصیل کم درآمدها بالا می‌رود.
دو دهه پیش دولت محافظه‌کار مارگارت تاچر برنامه مشابهی را در ابعاد وسیع‌تر اجرا کرد و نتایج آن چنان درخشان بود که ابتدا ایالات متحده آمریکا و پس از آن دیگر کشورهای جهان(صنعتی و در حال توسعه) از آن پیروی کردند و بر اثر آن رشد اقتصادی همه کشورها( به جز در مقاطع و جاهای استثنایی) شتاب گرفت. در آن دوره نیز اعتراض‌های گسترده‌ای شکل گرفت و حتی سندیکاها قصد داشتند اعتصاب سراسری و طولانی برگزار کنند؛ اما دولت تاچر آن اعتراض‌ها را در هم کوبید. به همین جهت می‌توان اعتراض‌های کنونی در انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی را ادامه همان تحولات دو دهه پیش به شمار آورد. تنها تفاوت اساسی این است که در ناآرامی‌های دهه‌های ۱۹۸۰ انگلستان مهار شورش تنها بر عهده پلیس بود؛ اما این بار، از بیم گسترش ناآرامی، احتمال می‌رود نیروهای ارتش به خیابان‌ها گسیل شوند. اگر ارتش عهده‌دار سرکوب شورش شود، این نخستین استفاده از ابزار قهرآمیز در چنین ابعادی از سال ۱۹۱۹ تاکنون به شمار می‌رود. در سال ۱۹۱۹، پلیس لندن اعتصاب کرد و با توجه به حضور فعال کمونیست‌ها در همه جای اروپا، ارتش انگلستان عهده‌دار نظم داخلی شد و اگر دوباره ارتش وارد خیابان‌ها شود، برای کارگزاران امنیت انگلستان نوعی عقب‌نشینی و ضربه اخلاقی تلقی خواهد شد.
اما فارغ از شیوه مواجهه دولت با شورش، آنچه این روزها در لندن و دیگر شهرهای اروپایی می‌گذرد، مصداق مثل معروف ایرانی است که «گنه کرد در بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری» زیرا بلوایی که در اروپا راه افتاده در واقع نتیجه عمل اقتصادی چپگرایان است که آتش آن دامن راستگرایان را گرفته است. اقتصادهای اروپایی در دهه‌های 1960 و 1970 ابتدا به کندی و سپس با شتاب از شیوه اداره خصوصی فاصله گرفتند و به دامن «دولت‌های رفاه» غلتیدند. معنای ظاهری«دولت رفاه» نویدبخش بهبود سطح زندگی است، اما آنچه در عالم واقع رخ داد این بود که دولت‌های اروپایی در دهه 1970 چتر برنامه‌های حمایتی خود را گسترده کردند و به سازمان‌های بزرگ امدادرسانی تبدیل شدند.رسالتی که این دولت‌ها برای خود تعریف کردند موجب فربه شدن دیوانسالاری‌ها و افزایش هزینه دولت‌ها (در واقع هزینه مالیات‌دهندگان)، کسری بودجه، کاهش انگیزه‌های بخش خصوصی و کاهش تولید ثروت بود.دو دهه است که دولت‌های اروپایی می‌کوشند خود را از این وضع خلاص کنند، اما ذائقه شهروندان این کشورها به اعانه‌های دولتی عادت کرده است و هرگاه سرعت فاصله گرفتن از اقتصاد دولتی بیشتر می‌شود، مردم به هر بهانه‌ای خشم خود را نسبت به مخالفان اقتصاد دولتی نشان می‌دهند. در واقع طرفداران اقتصاد آزاد، این روزها هزینه اقدام طرفداران اقتصاد دولتی را می‌پردازند که چهار دهه پیش، اقتصاد اروپا را از معبر رقابت و فعالیت آزاد شهروندان به سوی تصدیگری دولتی سوق دادند و حالا که قرار است قطار اقتصاد بر ریل خود بیفتد به شهروندان فشار وارد می‌شود. از آنجا که برای اقتصاد اروپا و دیگر نقاط جهان راهی به جز حرکت به سوی آزادسازی و خصوصی‌سازی و خلاصی از تصدی‌ها و تعهدات دولتی متصورنیست احتمالا دولت کامرون در سرکوب اعتراض‌ها و ناآرامی‌ها تردید به خود راه نخواهد داد و یک بار دیگر راستگرایان قربانی تبلیغات رقیبان چپگرا خواهند شد، زیرا هنر اصلی گروه اخیر، بهره‌گیری از مخالفت‌های اجتماعی در انتخاباتی است که چهار سال دیگر برگزار می‌شود. اگر تا آن زمان طرح‌های ریاضتی محافظه‌کاران نتیجه مطلوب به بار نیاورده باشد، فصل شادمانی چپگرایان آغاز خواهد شد.