دکتر پویا جبل‌عاملی

از آغاز شکاف میان قیمت رسمی دلار تا قیمت بازاری آن، این روزنامه در مقالات مختلف به آسیب‌های آن اشاره کرد و درست زمانی که بانک مرکزی با عنوان کردن کاهش شکاف اقدام به افزایش قریب ۱۱ درصدی قیمت رسمی خود کرد، ... ... باز این ستون به‌رغم انتقاد درباره افزایش ناگهانی قیمت رسمی که موجب ایجاد بی‌ثباتی و عدم اعتماد به نهاد پولی می‌شود، از آنجا که آن سیاست شکاف دو قیمت را کاهش داد و در عین حال قیمت ارز رسمی را بالاخره افزایش داد از آن دفاع کرد. با این وجود، گویی عدم ثبات در سیاستگذاری هنوز بر پیکر نهاد پولی خودنمایی می‌کند.

پس از افزایش قیمت رسمی و کاهش شکاف دو نرخ به میزان ۴۰۰ ریال، بانک مرکزی بر خلاف سیاست قبلی، اقدام به کاهش نرخ مرجع خود کرد. این کاملا مشخص است که نهاد پولی تحت فشار بسیاری از ارگان‌ها است و عملا سیاست نهایی وی، برآیند نظرات این عوامل دخیل است. این شکل تصمیم‌گیری در بوروکراسی فعلی است و البته می‌توان محدودیت‌های بانک مرکزی را درک کرد، با این وجود نباید فراموش کرد که مقامات پولی نباید این چنین اقدام به اجرای سیاست‌های متناقض کنند. اگر نهاد پولی از این فشارها باخبر بود، چه نیاز به آن داشت که نرخ مرجع خود را افزایش دهد و در عین حال چنان انتقاداتی را به خود بخرد؟ انتقاداتی که وقتی نرخ ارز غیررسمی از رسمی فاصله می‌گیرد می‌گوید چرا شکاف را از بین نمی‌برید و وقتی نهاد پولی برای از بین بردن شکاف، نرخ مرجع خود را افزایش می‌دهد، می‌گوید چرا قیمت بالا است و دیگر نظام تک نرخی برایش مهم نیست!

با آغاز روند نزولی قیمت رسمی، عملا شکاف از بین نرفته است و البته باید اشاره کرد که قیمت بازاری دلار نیز کاهش یافته است، اما این کاهش در قیمت بازاری بیش از آنکه ناشی از کاهش نرخ ارز رسمی باشد، ناشی از تزریق مناسب ارز توسط بانک مرکزی در بازار است. به عبارت دیگر؛ حتی اگر امروز بانک مرکزی نرخ رسمی خود را ثابت نگه دارد اما همچنان سیاست عرضه بالای ارز را دنبال کند باز قیمت بازار کاهش می‌یابد. بنابراین پیشنهادی که می‌توان کرد توقف کاهش نرخ مرجع و ادامه سیاست انبساط ارزی در بازار است تا نظام تک نرخی باز احیا شود. در این مرحله، ‌گویی بانک مرکزی هم از وظیفه اصلی که حفاظت از نظام تک‌نرخی است فارغ شده است. این گزاره وقتی بیشتر جلوه می‌کند که مقامات پولی در روزهای اخیر بیش از آنکه شکاف عمیق بر پیکر نظام تک‌نرخی را به رخ کشند بیشتر از کاهش نرخ ارز، آن هم به سطوح بسیار نازل و خطرناکی سخن می‌گویند و گویی مساله اصلی به فراموشی سپرده شده است.

در اینجا ابدا قصد تعیین یک نرخ به عنوان یک نرخ مناسب نیست، که این خود نیازمند تحقیقات مدون بیشتری است، اما چند نکته مشخص است: اول اینکه، در حال حاضر پیش از آنکه نرخ ارز حائز اهمیت باشد، از بین رفتن دو نرخ مرجع و بازاری از اهمیت بیشتری برخوردار است.

دوم آنکه، نیاز به آن چنان تحقیقی هم نیست که مشخص شود در نرخ فعلی ارز، تولید اکثریت کالاها در داخل غیرموجه و غیر اقتصادی است و واردات امان این اقتصاد را بریده است.

سوم اینکه، این بازار نیازمند ثبات است و سیاستگذار پولی خود نباید ایجاد کننده شوک باشد.

چهارم اینکه، نهاد پولی در دنیای فعلی بیش از گذشته نیاز دارد تا بر انتظارات فعالان بازار تاثیر گذارد، عدم ثبات در سیاستگذاری‌ها و عملکرد مستقل عملا قدرت بانک مرکزی را در شکل‌دهی به انتظارات کاهش داده و موجب می‌شود تا کارآیی سیاست‌های آن حتی در کنترل تورم نیز کاهش یابد.

پنجم اما، وقتی امروز یک نرخ هدف در یک ساخت تک نرخی تعیین شد، نهاد پولی باید خود را موظف به افزایش نرخ ارز اسمی به میزان تفاضل تورم داخلی و خارجی کند.