علیرضا کدیور

بانک مرکزی در روز ۱۸ خردادماه، نرخ ارز مرجع را ۱۱ درصد افزایش داد، اما پس از ۵ روز، در چرخشی ۱۸۰ درجه‌ای اقدام به کاهش این نرخ کرد و طی ۵ روز گذشته، از نرخ ارز مرجع ۴ درصد کاست. در همین حال رییس‌کل بانک مرکزی دو روز قبل اعلام کرد، دلیل افزایش ناگهانی نرخ ارز و کاهش تدریجی آن، تست بازار و سنجش کشش‌پذیری آن بوده است. دکتر محمود بهمنی در این گفت‌و‌گو اعلام کرده که این اقدام به بانک مرکزی در از بین بردن فاصله قیمت ارز رسمی و آزاد کمک خواهد کرد.در وهله نخست، شنیدن جملات فوق از عالی‌ترین مقام پولی کشور و دیدگاه وی درخصوص سنجش کشش‌پذیری بازار در مقابل نوسان نرخ ارز، چهره مدیر یک بنگاه تولیدی را در ذهن خواننده متبادر می‌سازد. مدیری که با بالا و پایین کردن قیمت کالای خود، به دنبال آزمایش واکنش بازار در برابر تصمیمات خود است. در این میان باید توجه داشت که نه رییس‌کل بانک مرکزی، مدیر یک بنگاه تولیدی است و نه ارز یک کالای عادی مصرفی و روزمره که بتوان چنین راحت درخصوص افزایش یا کاهش آن اظهارنظر کرد.

فارغ از سطح کنونی نرخ ارز و ضرورت افزایش یا کاهش قیمت آن در شرایط فعلی، باید توجه داشت که ارز و نرخ آن در هر کشور یکی از متغیرهای کلان مهم و تاثیرگذار در کل اقتصاد است.قیمت کالاهای وارداتی، قیمت کالاهای صادراتی و درآمدهای ناشی از آن، قیمت کالاهای مصرفی داخلی مرتبط با نرخ ارز (از جمله طلا)، افزایش سود یا زیان شرکت‌های تولیدی، بالا و پایین شدن قیمت سهام و شاخص‌ها در بورس و ... تنها نمونه‌هایی از متغیرهای تاثیرپذیر از نوسان نرخ ارز هستند.از سوی دیگر علاوه‌بر ضرورت افزایش یا کاهش نرخ ارز، یکی از متغیرهای مهم و تاثیرگذار برای اتخاذ تصمیمات اقتصادی و سرمایه‌گذاری از سوی خانوارها و بنگاه‌ها، ثبات سیاست‌ها و پرهیز از حرکت‌های هیجانی و ضد و نقیض است. افزایش ۱۱ درصدی یک شبه نرخ ارز توسط بانک مرکزی و اتخاذ سیاست کاهشی تنها پس از ۵ روز، سیگنالی غیر از بی‌ثباتی به آحاد جامعه و فعالان اقتصادی مخابره نمی‌کند. تلاطم قیمت اکثر کالاها و خدمات طی دو هفته اخیر حتی پس از کاهش نیز نمی‌تواند به سرعت به سطح قبل از افزایش نرخ ارز بازگردد؛ چرا که قیمت‌ها به دلیل چسبندگی و تمایل به صعود در شرایط تورم فعلی، میلی به بازگشت ندارند؛ وضعیتی که در نهایت تورم مضاعفی را به جامعه تحمیل می‌کند.رفتار روزهای اخیر بانک مرکزی، واکنش کارشناسان خبره اقتصادی را نیز برانگیخته است. سوال بسیار مهم کارشناسان از بانک مرکزی این است که اگر قرار بود بانک مرکزی از سیاست صحیح افزایش نرخ ارز (هرچند به نحوه اجرای آن انتقاد وارد باشد) عقب‌نشینی کند چرا هزینه‌های سنگین آن به اقتصاد تحمیل شد که می‌تواند تا مدت‌ها در ذهن فعالان اقتصادی، آثاری از بی‌اعتمادی بر جای بگذارد؟ سوالاتی از این دست و بررسی آثار چشمگیر نوسان‌های مداوم نرخ ارز، حداقل یک درس مهم را به تصمیم‌سازان می‌دهد و آن اینکه: «ارز، کالای مناسبی برای سنجش کشش‌پذیری بازار نیست».