محمود صدری

سران هشت کشور صنعتی جهان،‌ همیشه مسائل پرشماری برای بحث کردن و تصمیم‌گیری درباره آنها دارند. این مسائل نوعا مرتبط با نارسایی‌های اقتصادی در اردوگاه صنعتی جهان و بحران‌های سیاسی در دیگر نقاط جهان است. اما اجلاسی که دیروز و پریروز در فرانسه برگزار شد از نظر اهمیت موضوعات آن، با اجلاسیه‌های سال‌های اخیر تفاوت دارد.

نشست‌های سران هشت کشور صنعتی(آمریکا، ‌انگلستان، فرانسه، آلمان،‌ ایتالیا، کانادا، ژاپن و روسیه) از سال ۱۹۹۷ تا سال گذشته عمدتا بر بحران‌های مالی شرق آسیا و آمریکا متمرکز بود و تنها در سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳، سایه انفجارهای ۱۱ سپتامبر و جنگ‌های افغانستان و عراق بر آن سنگینی می‌کرد؛ اما در اجلاس امسال، اقتصاد، زیر سایه سیاست و دیپلماسی قرار دارد. حتی پاره‌ای از مباحث اقتصادی نیز بن مایه سیاسی پیدا کرده‌اند؛ زیرا مهم‌ترین مسائل جهان از نظر رهبران کشورهای صنعتی، تحولات اخیر شمال آفریقا و خاورمیانه است و این مسائل ماهیت سیاسی با رنگ‌آمیزی اقتصادی دارند.

رهبران گروه هشت در مذاکرات دوروزه خود در فرانسه وقت زیادی را صرف مسائل دو جنبش کامیاب؛ یعنی تونس و مصر، شورش خونین در لیبی و پیشنهاد اوباما درباره فلسطین کردند و وقت کمتری را به پس‌لرزه‌های بحران مالی در اروپا و زلزله ژاپن اختصاص دادند. دو موضوع اخیر محل مناقشه نبود؛ اما موضوعات دیگر همگی پرمناقشه‌اند و بیانیه مبهم گروه هشت راهی برای حل این مناقشه‌ها ارائه نمی‌کند. تونس و مصر کمابیش به وضع جدید تن داده‌اند و روال‌های سیاسی پس از بن‌علی و مبارک رهبران معزول این کشورها، در حال شکل‌گیری هستند. مسائل باقیمانده این کشورها نیز غالبا خارج از اراده رهبران جدید و رهبران کشورهای صنعتی است. خطری که کشورهای صنعتی از آن بیم دارند، قدرت یافتن احتمالی اسلام‌گرایان در مصر و احیانا تونس است که رهبران گروه هشت تصمیم دارند با کمک اقتصادی به دولت‌های جدید مصر و تونس، مانع آن شوند. مساله لیبی پیچیده‌تر است؛ زیرا علاوه بر اینکه بین روسیه و دیگر اعضای گروه هشت در زمینه چگونگی حل بحران لیبی اتفاق‌نظر نیست، در داخل کشورهای اروپایی هم تردیدهایی برای برخورد جدی‌تر با معمر قذافی حاکم لیبی وجود دارد. در روزهای اخیر بانک‌های اروپایی، به ویژه دو بانک فرانسوی که بیشتر سپرده‌های دولت لیبی(بیش از ۲۵۰ میلیارد دلار) را در اختیار دارند، از احتمال کاهش این سپرده‌ها ابراز نگرانی کرده‌اند و این نگرانی‌ها به سیاستمداران نیز سرایت کرده است. حال، رهبران اروپا امیدوارند معمر قذافی در اقدامی مشابه حسنی مبارک و بن‌علی، قدرت را رها کند تا به سپرده‌های بانکی صدمه وارد نشود.

این نگرانی، طبعا اروپایی‌ها را محتاط‌تر و روس‌ها را برای به دست گرفتن ابتکار عمل، جسورتر می‌کند و این دو اتفاق فرصتی طلایی در اختیار قذافی می‌گذارد.

دستور دیگر جلسه گروه هشت هم وضعی مبهم داشت و این ابهام در بیانیه پایانی آن سایه انداخت. باراک اوباما، رییس‌جمهور آمریکا هفته گذشته از رژیم تل‌آویو خواست نیرو‌هایش را تا پشت مرزهای جنگ ۱۹۶۷ عقب بکشد و به فلسطینی‌ها امکان دهد دولت مستقلی تشکیل دهند. رهبران کشورهای صنعتی از این پیشنهاد حمایت کرده‌اند؛ اما بعید است این حمایت‌ها گرهی از مساله فلسطین باز کند؛ زیرا بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی صراحتا گفته است که این پیشنهاد را به صورت محدود و مشروط می‌پذیرد نه به شکلی که اوباما مطرح کرده است. پاسخ نتانیاهو در روزهای اخیر، دولت آمریکا را به تعدیل مواضع و انعطاف در برابر تل‌آویو واداشته است و بدین ترتیب بعید است پیشنهاد اوباما راهی به سوی حل مساله فلسطین بگشاید.

به همین علت شاید اجلاس امسال گروه هشت را بتوان یکی از نشست‌های ظاهرا ناکام به شمار آورد که اگر نتیجه‌ای برای آن متصور باشد، مباحثی است که به این زودی‌ها خبر آن درز نخواهد کرد؛ زیرا مهم‌ترین دغدغه کنونی رهبران گروه هشت آینده خاورمیانه است که مسائل آن فراتر از تخصیص کمک‌هایی هرچند سخاوتمندانه، به مصر و تونس است.

مساله اصلی بازیگران جهانی، نظم آینده خاورمیانه و شمال آفریقا است که هنوز به درستی نمی‌توان گفت ماهیت و صورت آن چیست.