نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی
اگر فردی خود را با دیگران مقایسه کند و این مقایسه، باعث ایجاد یک رقابت سالم شود در این صورت عمل مقایسه کردن مفید است. اما معمولا در بسیاری از موارد، این مقایسهها نتایج مضری را به همراه دارند.
مهران دبیرسپهری
اگر فردی خود را با دیگران مقایسه کند و این مقایسه، باعث ایجاد یک رقابت سالم شود در این صورت عمل مقایسه کردن مفید است. اما معمولا در بسیاری از موارد، این مقایسهها نتایج مضری را به همراه دارند. مثلا فرض کنید یک دانش آموز ساعی و باهوش در کلاس، نفر اول میشود. حال اگر دانش آموز دیگری تصور کند علت موفقیت او مثلا پوشیدن فلان کفش یا بهمان لباس است، در این صورت قطعا وارد بیراهه خواهد شد. در دنیای سیاست و اقتصاد هم میتوان از این نوع مقایسههای نادرست و مضر پیدا کرد. مثلا میشنویم که میگویند نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی در ایران نسبت به بسیاری از کشورها کمتر است. معمولا کسانی که این مطلب را بیان میکنند قصدشان این است که مخاطب را به طور ناخودآگاه به این نتیجهگیری برسانند که لابد بانک مرکزی در خلق پول و عرضه آن کمکاری کرده است. در صورتی که اولا تنها شاخصی که میتواند بهینه بودن میزان نقدینگی (یا نسبت نقدینگی به تولید ناخالص) را نشان دهد شاخص تورم است، ثانیا دلیل آنکه نسبت مزبور مثلا در نروژ بیشتر از ایران است به اعتماد مردم به بانک مرکزی برمیگردد. در نروژ مردم مطمئن هستند که بانک مرکزی، خود را متعهد میداند نرخ تورم را در نزدیکی صفر نگه دارد و همین اعتماد، باعث شده است که دست بانک مرکزی در خلق پول بازتر باشد؛ در صورتی که در ایران مردم سالها است با تورم زندگی میکنند و میدانند اصولا بانک مرکزی برای مهار تورم، آنچنان وظیفهای در خود احساس نمیکند و حتی در رسانهها مطلع شدهاند که مثلا یکی از روسای اسبق این بانک، تورم تک رقمی را مفید میدانست. نگارنده چند سال پیش از این، خود در یکی از نهادهای وابسته به بانک مرکزی شاهد ارائه مقالهای بود که این مقاله، تورم را برای ایران تا حد ۱۵ درصد مناسب میدانست که البته بلافاصله در تاریخ ۱۴/۱۰/۱۳۸۳ در یکی از مطبوعات پاسخ آن را نوشتم.
بنابراین اگر مسوولان، خواهان افزایش نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی در ایران هستند، باید بدانند نیل به این هدف تنها یک راه دارد و آن هم این است که بانک مرکزی به این نتیجه برسد که تورم چیز خوبی نیست و مهار آن هم وظیفه اصلی این بانک است نه مثلا وظیفه سوپرمارکتها. در این صورت مردم هم در اثر اعتماد ایجادشده با خیال راحت اندوختههای خود را در بانکها نگه میدارند و آن را مرتبا جابهجا نمیکنند.
عملکرد تورمی بانک مرکزی باعث شده است که نرخ سود بانکی در ایران جزو بالاترین نرخها در جهان باشد و به همین دلیل مسوولان مجبور شدهاند به سمت کاهش دستوری و غیرمنطقی سود بانکی رفته و با این کار، مشکلات اقتصادی کشور را بیشتر کنند؛ اگرچه نیت آنها خیر بوده است.
هماکنون آزادسازی سود بانکی میتواند همچون نوشدارو و کیمیا برای اقتصاد ایران عمل کند و اقتصاد کشور به شدت به آن نیازمند است. درست است که افزایش سود، مضراتی دارد؛ اما این مضرات بسیار کمتر از کاهش سود بانکی در شرایط تورمی است.
البته از آنجا که آزادسازی سود بانکی به ضرر رانتخواران خواهد بود، قطعا آنها با انجام این کار مخالفت خواهند کرد؛ به طوری که با ایجاد یک فضای غبارآلود، تشخیص سره از ناسره را برای مسوولان ناممکن میکنند و آنان را در اتخاذ تصمیم درست، دچار تردید مینمایند. ضمنا دلیل آنکه قانون بانکداری بدون ربا مصوب سال ۱۳۶۲ آنچنان که شایسته این قانون است به خوبی اجرا نشد، وجود تورم در اقتصاد کشور است. به عبارت دیگر اجرای قانون مزبور مستلزم مهار کامل تورم است؛ زیرا تنها در این شرایط است که مشارکتهای اقتصادی بین بانک و تولیدکننده پیشبینیپذیر خواهد بود و احتمال وقوع رانت خواری بانکی نیز به صفر نزدیک خواهد شد. به عبارت دیگر نفع تسهیلاتگیرنده، تنها در تولید خواهد بود نه در نفس وامگیری.
ارسال نظر