۶ نکته درباره راهبردهای ۱۶گانه تشویق فرزندآوری
بسته سیاستهای مشوق فرزندآوری که چهارشنبه پیش از سوی ریاست محترم جمهور ابلاغ شد، ۱۶ راهبرد تشویقی را به منظور کاهش دغدغههای موجود در مورد چشمانداز احتمالی کاهش «نسبت جمعیت جوان از کل جمعیت کشور»، ارائه کرده است.
میثم هاشمخانی
بسته سیاستهای مشوق فرزندآوری که چهارشنبه پیش از سوی ریاست محترم جمهور ابلاغ شد، ۱۶ راهبرد تشویقی را به منظور کاهش دغدغههای موجود در مورد چشمانداز احتمالی کاهش «نسبت جمعیت جوان از کل جمعیت کشور»، ارائه کرده است. این بسته سیاستی که نقطه عطفی در سیاستهای جمعیتی کشور محسوب میشود، اگرچه با هدف پاسخگویی به یک دغدغه کاملا منطقی طراحی شده و نکات مثبت متعددی نیز در طراحی جزئیات مشوقهای ۱۶گانه آن به چشم میخورد، اما در مواردی نیز نیازمند اصلاح و تکمیل به نظر میرسد؛ مواردی مانند کمتوجهی به نقش «مهاجرت جوانان ایرانی» در افت «نسبت جمعیت جوان از کل جمعیت کشور»، کمتوجهی به نقش سیاستهای مهاجرپذیری کشور در تغییر «نسبت جمعیت جوان»، کمتوجهی به تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی-اقتصادی (Socio-economic) حاکم در مناطق مختلف کشور که طراحی سیاستهای جمعیتی ویژه برای هر منطقه ایجاب میکند، کمرنگ بودن توجه به بحث ارتقای کیفی جمعیت کشور و بالاخره کمتوجهی به تخمین بودجه هنگفت موردنیاز برای اجرای برخی از این راهبردهای تشویقی ۱۶گانه. بهبیان دیگر، بسته سیاستی فوق، ویرایش اولیه مجموعهای از سیاستهای جمعیتی را ارائه میدهد که قرار است نقطه عطفی در سیاستهای جمعیتی کشور محسوب شود؛ بنابراین بدیهی است که وظیفه اخلاقی و حرفهای کارشناسان اقتصاد و جامعهشناسی و جمعیتشناسی، حکم میکند که جنبههای مختلف این بسته سیاسی را به شکلی منصفانه و منطقی مورد ارزیابی قرار دهند و در کنار اشاره مستدل به جنبههای مثبت و منفی این بسته سیاستی، نکات اصلاحی و تکمیلی خود را به صورتی مستدل، ارائه کنند. با این توصیف، به نظر میرسد، برخی از نکات قابل توجه در مورد بسته سیاستهای جمعیتی ابلاغشده از سوی ریاست محترم جمهور در هفته گذشته عبارتند از:
۱) توجه کافی به تفکیک مناسب خانوارهای کمجمعیت و پرجمعیت: در طراحی راهبردهای تشویقی ۱۶گانه این بسته سیاستی، توجه مناسبی در تفکیک خانوارهای دارای فرزندان کمتر و خانوادههای دارای فرزندان بیشتر صورت گرفته است. به بیان دیگر، اکثر مشوقهای ۱۶گانه ارائهشده، به گونهای طراحی شدهاند که فقط خانوادههای بدون فرزند یا دارای تعداد پایین فرزند را به فرزندآوری بیشتر تشویق میکنند. برای مثال اگر در یک خانواده نسبتا پرجمعیت که دارای پنج فرزند است، فرزند جدیدی به دنیا آید، هیچیک از راهبردهای ۱۶گانه مورد اشاره، تسهیلاتی برای این خانواده قائل نمیشوند. طبیعتا اگر مثلا به ازای هر فرزند جدید (حتی فرزند یازدهم خانوادهای با ۱۰ فرزند)، جایزهای مانند سکه طلا برای خانواده در نظر گرفته میشد، ریسک تشویق زاد و ولد در میان خانوارهای پرجمعیت فقیر، به شدت افزایش مییافت؛ مسالهای که در بلندمدت، میتوانست فرآیند به ارث رسیدن فقر در چنین خانوارهایی را، تقویت کند.
۲) جای خالی توجه به تاثیر «مهاجرت» بر «نسبت جمعیت جوان»: اگر هدف اصلی سیاستهای جمعیتی جدید، جلوگیری از کاهش «نسبت جمعیت جوان به کل جمعیت کشور» است، باید توجه کنیم که وجود تقاضای قابل توجه جوانان کشورمان برای مهاجرت به کشورهای دیگر، پدیدهای است که قاعدتا به کاهش «نسبت جمعیت جوان از کل جمعیت کشور» منجر میشود. به علاوه، سیاستهای یک سال و نیم اخیر کشورمان در قبال مهاجران افغان، و به ویژه وضع محدودیت برای تحصیل کودکان این مهاجران در مدارس، صرفنظر از نقدهای اخلاقی مربوطه، امکان تقویت «نسبت جمعیت جوان» از طریق جذب مهاجر را کاهش میدهد. با این توضیحات، منطقی به نظر میرسد که در ویرایشهای بعدی بسته سیاستهای جمعیتی کشور، توجه مناسبی به مقوله «مهاجرت» صورت گرفته و نقش «مهاجر- فرستی» و نیز «مهاجر-پذیری» کشور بر تغییرات «نسبتجمعیت جوان»، به دقت ارزیابی شود.
۳) توجه مناسب به کاهش هزینههای بهداشتی و درمانی اطفال: برخی از بندهای بسته سیاستی نامبرده، مشوقهای فرزندآوری را در قالب کاهش هزینههای مربوط به بهداشت و درمان اطفال زیر دو سال و نیز مادران آنها، به ویژه برای خانوارهای فاقد پوشش بیمه درمانی در نظر گرفته است. ارائه چنین مشوقهایی برای ترغیب فرزندآوری، از یک طرف به «بهبود کیفی» جمعیت از طریق ارتقای سلامت نسل آینده نیز منجر میشود و از طرف دیگر، بسیار مناسبتر از ارائه مشوقهای نقدی برای بچهدار شدن است؛ چون ریسک تصمیم شتابزده و بدون حساب و کتاب خانوارهای فقیر برای بچهدار شدن با هدف استفاده از پاداشهای نقدی را کنترل میکند.
۴) جای خالی برنامهریزی برای تدوین سیاستهای جمعیتی منطقهای: بدیهی است که ما در مناطق مختلف سرزمین پهناورمان، شاهد حاکمیت ویژگیهای فرهنگی و نیز ویژگیهای اجتماعی_اقتصادی (Socio-economic) بسیار متفاوتی هستیم. از طرف دیگر، میانگین تعداد فرزندان هر خانوار نیز، در مناطق مختلف کشور، بسیار متفاوت است. به این ترتیب منطقی به نظر نمیرسد که یک مجموعه سیاستهای جمعیتی ثابت، مثلا هم برای خانوارهای شهری استان اصفهان «بهینه» باشد و هم برای خانوارهای روستایی ساکن استان بوشهر. بنابراین به نظر میرسد که لازم است در ویرایشهای بعدی بسته سیاستهای جمعیتی کشور، با تقسیمبندی خانوارها به شهری و روستایی و نیز تقسیمبندی کشور به چهار الی ده منطقه جغرافیایی کمابیش همگن (به لحاظ وضعیت فرهنگی و اجتماعی و نیز میانگین تعداد فرزندان خانوارها)، سیاستهای جمعیتی متفاوتی برای هر منطقه طراحی شود.
۵) توجه مناسب به ارتقای جایگاه مادران: احتساب «خانهداری» به عنوان شغل و کمک به بیمه بازنشستگی زنان خانهدار از طریق اختصاص بودجه دولتی برای پرداخت بخشی از حق بیمه، اختصاص بودجه دولتی برای ایجاد حمایتهای بهداشتی و درمانی از مادران باردار و دارای فرزند زیر دو سال و پرداخت هدیه تولد فرزند (سکه طلا) به مادران، از جمله موارد ارزشمندی است که در بسته سیاستهای جمعیتی مشوق فرزندآوری مورد توجه قرار گرفته است. چنین برنامههایی، صرفنظر از تاثیر تشویقی برای بچهدار شدن، به ارتقای جایگاه زنان و مادران به ویژه در شهرهای کوچک و روستاهای کشور منجر میشود.
۶) جای خالی مشوقهایی مانند ارتقای استانداردهای کیفی آموزش و پرورش دولتی: اگر بخواهیم افزایش کمی زاد و ولد، با افزایش کیفی جمعیت همراه باشد، لازم است چشمانداز روشنی برای وضعیت آینده نوزادان متولدشده، به لحاظ «سرمایه انسانی» (به طور ویژه شامل آموزش، بهداشت و سلامت) وجود داشته باشد. به بیان دیگر، تضمین وجود یک استاندارد حداقلی مناسب «آموزش» و «سلامت» برای کودکان و نوجوانان که از بودجه دولتی تامین مالی شده و خدمات مناسبی را در قبال هزینهای اندک ارائه دهد، از یک طرف باعث افزایش تمایل خانوادهها به فرزندآوری میشود و از طرف دیگر، به ارتقای کیفی نسل آینده جمعیت کشور منجر میشود. برای مثال، در این راستا، برنامههایی مانند ارتقای کیفی استانداردهای آموزشی و ورزشی در مدارس دولتی، ارائه بیمه بهداشتی و درمانی رایگان برای کلیه کودکان و نوجوانان زیر ۱۵ سال که فاقد پوشش بیمهای هستند و نیز ارائه یک وعده غذای رایگان در مدارس مناطق محروم کشور را میتوان پیشنهاد کرد. در پایان، لازم به تاکید است که طبیعتا نکات ششگانه بالا، صرفا نکاتی بسیار کلی هستند که طراحی برنامههای اجرایی متناسب با هر کدام، نیازمند نکتهسنجیهای متعدد و کار کارشناسی وسیعی خواهد بود که بسیار فراتر از وسع این یادداشت کوتاه قرار دارد.
ارسال نظر