میثم هاشم‌خانی

اول) اصطلاح BRIC، به مجموعه چهار کشور برزیل، روسیه، هند و چین اشاره دارد؛ کشورهایی که پتانسیل بالای آنها برای دستیابی به نرخ رشد اقتصادی مناسب و حفظ این نرخ رشد، باعث شده است که بسیاری از اقتصاددانان، چشم‌انداز رونق اقتصادی بسیار مناسبی را برای آنها پیش‌بینی کنند. به عنوان مثال، براساس پیش‌بینی موسسه معتبر گلدمن ساچس، پیش‌بینی می‌شود که این چهار کشور در کنار ایالات‌متحده آمریکا، پنج قدرت اقتصادی نخست دنیا در دهه‌های ۲۰۳۰ و ۲۰۴۰ میلادی باشند.

از زمان آغاز رکود جهانی در سال ۲۰۰۸ تا به امروز، این کشورها توانسته‌اند نرخ رشد اقتصادی بالای خود را حفظ کنند و به این ترتیب از عمیق‌تر شدن تاثیرات رکود اقتصادی جهانی جلوگیری کنند؛ مساله‌ای که به ویژه در دو سال اخیر، تکرار نام BRIC را در مباحث اقتصاد بین‌الملل، به وضوح افزایش داده است.

دوم) «گری بکر»، اقتصاددان شهیر آمریکایی و برنده جایزه نوبل، حدود یک سال پیش در تحلیلی بیان کرده بود که ایران به صورت بالقوه می‌تواند به جمع کشورهای موسوم به BRIC (شامل برزیل، روسیه، هند و چین) بپیوندد؛ کشورهایی با چشم‌انداز رونق اقتصادی مناسب که پیش‌بینی می‌شود در کنار ایالات‌متحده آمریکا، پنج قدرت اقتصادی نخست دنیا در دهه‌های ۲۰۳۰ و ۲۰۴۰ باشند.

به اعتقاد گری بکر، مولفه‌های اصلی تشکیل‌دهنده قوت چهار کشور فوق که از چند سال پیش آنها را به نقل محافل اقتصادی مختلف تبدیل کرده، در مورد ایران هم مشاهده می‌شود؛ بنابراین ایران در صورت به‌کارگیری سیاست‌های علمی و منطقی در حوزه اقتصاد، می‌تواند به جمع کشورهای پیشروی دنیا به لحاظ چشم‌انداز رونق اقتصادی بپیوندد. علاوه بر اینکه ایران از یک نقطه قوت محسوس هم برخوردار است؛ یعنی وجود انبوه نیروی انسانی مستعد و تحصیل‌کرده‌ای که در نقاط مختلف جهان پراکنده‌اند و در صورت اتخاذ سیاست‌های مناسب در فضای اقتصادی کشور، منفعت‌های بالقوه ناشی از بازگشت آنها نیز برای اقتصاد ایران قابل دسترسی خواهد بود.

سوم) در هر سه سالی که از بروز رکود در اقتصاد جهانی می‌گذرد، کشورهای BRIC توانسته‌اند رشد اقتصادی مثبت بالایی داشته باشند و به این ترتیب در شرایطی که نرخ رشد اقتصادی کشورهایی مانند آمریکا و آلمان و ژاپن منفی است، مجموعه BRIC اصلی‌ترین موتور محرکه رشد اقتصادی جهان محسوب می‌شود. تا به امروز، هیچ ‌یک از این چهار کشور در برابر موج رکود اقتصادی جهانی خم به ابرو نیاورده‌اند و در نتیجه حفظ نرخ رشد اقتصادی بالا در این چهار کشور، توانسته است میزان رشد مصرف انواع کالا و خدمات را در این کشورها بالا نگه داشته و با رقم زدن نرخ رشد صادرات بالای شرکت‌های مختلف به بازار بزرگ مجموعه BRIC، از تعمیق و تشدید رکود اقتصادی در سطح جهان جلوگیری کند.

اما تحلیلی که اخیرا مطرح شده، آن است که اگر رکود اقتصادی جهانی بیش از این به طول انجامد، چه بسا تاب مقاومت این چهار کشور نیز در برابر موج رکود اقتصادی، به تدریج به پایان برسد و با کاهش رشد اقتصادی کشورهای BRIC، چشم‌انداز نابهنجاری پیش روی اقتصاد جهانی قرار گیرد.

برای مثال برخی از عوامل تهدید‌کننده رشد اقتصاد چین (مانند پیر شدن جمعیت، کاهش جمعیت نیروی کار فعال، وابستگی بیش از حد رشد اقتصادی به بخش ساخت‌و‌ساز و احتمال سقوط قیمت‌ها در این بخش و ...)، در سرمقاله روزنامه «دنیای اقتصاد» در تاریخ ۲۸ اردیبهشت‌ماه بررسی شد [۱].

همچنین برخی از عوامل تهدیدکننده رشد اقتصادی کشورهای هند و برزیل و روسیه، در پرونده تحلیلی دیروز روزنامه «دنیای اقتصاد» مورد بررسی قرار گرفت [۲].

برای مثال مشکل هند و روسیه آن است که در مرحله فعلی، برای رشد بیشتر تولید ناخالص داخلی خود به سرمایه‌گذاری خارجی نیاز دارند که در مورد روسیه به دلیل عدم عضویت در WTO امکان جذب سرمایه‌گذاری خارجی جدید موجود نیست و در مورد هند هم ضعف زیرساخت‌های انرژی، باعث می‌شود که صنایع دارای مصرف انرژی زیاد، از جایی به بعد نتوانند به رشد خود ادامه دهند.

در مورد برزیل هم، پس از سال‌ها بهره‌مندی از نرخ رشد بالای هفت درصدی، نرخ رشد اقتصادی این کشور در سال جاری به دو و هفت دهم درصد سقوط کرده است. در مورد چشم‌انداز رشد تقاضای مصرفی در این کشورها هم، به نظر می‌رسد که تقاضای مصرفی خانوارها در حال حاضر به میزانی رسیده است که پتانسیل رشد بیشتری ندارد، ضمن آنکه رشد تقاضای مصرفی دولت هم، به دلیل ترس عمومی دولت‌ها از گرفتاری به سرنوشتی مانند یونان و پرتغال و ایرلند، منتفی است. تقاضا برای سرمایه‌گذاری در ساخت‌و‌ساز هم، اگر چه در این کشورها به دلیل انبوه جمعیت جوان متقاضی زیاد دارد، اما سرمایه‌گذاران هراسان از سقوط قیمت املاک و مستغلات در سه سال اخیر، جرات سرمایه‌گذاری جدید در ساخت‌و‌ساز در این چهار کشور را ندارند. خلاصه آنکه اگرچه در حال حاضر تولید ناخالص داخلی BRIC همچنان بالا است، اما بیم آن می‌رود که نرخ رشد اقتصاد مجموعه این چهار کشور هم به زودی دچار کاهش شود و لطماتی جدی بر پیکره اقتصاد جهانی وارد سازد؛ مساله‌ای که روز به روز اقتصاددانان بیشتری نسبت به آن ابراز نگرانی می‌کنند.

چهارم)، اما نسبت ایران با چشم‌انداز رکود اقتصادی در کشورهای BRIC چیست؟ پاسخ نگارنده مجموعه‌ای از حسرت‌ها است. کافی است به دو مثال توجه کنیم:

برای مثال کشور ایران که بنا به نقل‌قول ذکرشده از سوی گری بکر، به صورت بالقوه می‌توانسته (و هنوز هم می‌تواند) با اتخاذ سیاست‌های اقتصادی علمی، به جمع کشورهای تاثیرگذاری مانند کشورهای عضوBRIC بپیوندد و کانون تمرکز تحلیل‌های روز اقتصادی باشد؛ در حال حاضر بخش عمده انرژی مدیران اجرایی ارشد خود را بر مناقشات غیر اقتصادی متمرکز می‌بیند؛ مناقشاتی که متاسفانه چشم‌انداز شفافی هم در مورد زمان اتمام آنها به چشم نمی‌خورد.

به علاوه در شرایطی که کشورهای مختلف دنیا از رشد اقتصادی سریع کشورهای عضو BRIC و در نتیجه رشد سریع صادرات خود به این کشورها منتفع شده و هم‌اکنون در هراس رکود اقتصادی احتمالی این کشورها و در نتیجه کاهش صادرات خود به کشورهای عضو BRIC به سر می‌برند، کشور ایران با وجود روابط دیپلماتیک بسیار خوب با هر چهار کشور چین و هند و برزیل و روسیه، نتوانسته است برای صادرات خود در بازارهای این چهار کشور سهم خاصی دست و پا کند؛ مساله‌ای که به نظر می‌رسد در کم‌توجهی دستگاه دیپلماسی کشور نسبت به جنبه‌های اقتصادی «منافع ملی» ریشه دارد.

.........................................................................

ارجاعات:

[۱]: مراجعه کنید به سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد با عنوان «اشک‌ها در پس لبخند چین» که در تاریخ ۲۸ اردیبهشت‌ماه سال ۹۱ منتشر شده و در آدرس زیر قابل مشاهده است:

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=۳۰۱۵۰۴

[۲]: مراجعه کنید به پرونده تحلیلی روزنامه «دنیای اقتصاد» با عنوان «به سوی بحرانی دیگر در اقتصاد جهان» که در صفحات ۲۸ و ۲۹ این روزنامه در تاریخ یکشنبه ۷ خردادماه ۹۱ منتشر شده است.