پویا جبل‌عاملی

یکی از بزرگ‌ترین خسارت‌های ناشی از سیاست‌گذاری در اقتصاد ایران ساده‌انگاری متغیرهای اقتصادی است. سیاست‌گذار اقتصادی نباید چون عامه مردم، زخم‌های اقتصادی را وابسته به یک متغیر ‌کند، متغیری که اثرش به ظاهر واضح و آشکار است. نباید چنین تصور کرد که تورم به عنوان افزایش مداوم قیمت‌ها می‌تواند با کنترل فروشنده‌ در عرضه کالا مهار شود. این گزاره‌ای است که حتی کسانی که اقتصاد نخوانده‌اند، بدان معتقدند و می‌انگارند تورم به دست عرضه‌کننده به وجود می‌آید. عرضه یک محصول تنها بسته به خواست فروشنده نیست و بنابراین قیمت کالا هم تنها در دست او نیست. محدودیت‌های هزینه‌ای عرضه‌کننده باید درک کرد به این صورت که عرضه‌کننده محصول نهایی خود تقاضاکننده نهاده‌ها است و زنجیره‌ای تودرتو برای عرضه محصولات نهایی به وجود می‌آید، که نمی‌توان تنها با دستکاری مرحله آخر، انتظار درمان تورم را داشت.

در حالی که طرح تثبیت قیمت‌ها دقیقا با این باور طرح‌ریزی شد تا محصولات دست دولت به هیچ عنوان افزایش قیمت نیابد و صد البته، هزینه چنین کاری که شکاف بودجه‌ای بود، به لطف درآمدهای نفتی آنچنان نمود نیافت و با این وجود نیز گویی تورم از چنین طرحی تبعیت نمی‌کند. آمار تازه بانک مرکزی نشان می‌دهد که نرخ تورم در شهریورماه ۱/۲درصد نسبت به ماه قبل افزایش داشته است. جالب آنجا است که عنوان شده‌ این افزایش به دلیل افزایش قیمت گروه خوراکی، آشامیدنی، دخانیات، مسکن، و سوخت بوده است و باز جالب‌تر آنکه این آمار هنوز شامل دوره آغازین ماه رمضان نیست.

دوره‌ای که به اعتقاد بسیاری باعث آن خواهد شد که نرخ تورم در ماه پیش‌رو، بیش از این برآورد شود.

اگرچه می‌توان با این توجیه غیرقابل آزمون که اگر سیاست‌های مورد توجه مجلس و دولت انجام نمی‌شد، نرخ تورم بسیار بیش از این بود، در مقابل مخالفان صف‌آرایی کرد، اما این ادعا ادعایی علمی نیست. ادعای علمی باید قابل آزمون باشد و امری که محقق نشده است، قابل آزمون نیست. کاهش نرخ بهره نیز با این ادعای آزمون‌ناپذیر شاید از سوی بانیانش قابل توجیه باشد، لیکن امروز مشخص است که حتی با اقدام به کاهش نرخ بهره که از منظر تئوریک در اقتصاد تورمی کاملا مردود است، نرخ تورم کاهش نیافته است. در حالی که در تمام جهان هنگامی که تورم افزایش می‌یابد بانک‌های مرکزی در جهت افزایش نرخ بهره اقدام می‌کنند تا با کاهش فشار تقاضا تورم را کنترل کنند، در ایران سیاست‌گذاران با بیان آنکه در پی در انداختن طرحی بومی‌ بودند، هنوز که هنوز است بر کاهش نرخ بهره تاکید می‌کنند، اما آثار ملموس آن هنوز پنهان است و معلوم نیست چرا باید این روند را ادامه داد؟ پرسش اساسی حال آن است که کدام سیاست‌های بومی سیاست‌گذاران اقتصادی در‌حال‌حاضر توانسته است نرخ تورم را اینچنین رقم زند؟