دکتر داود سوری

«دنیای اقتصاد» یک هفته قبل در گزارشی تحلیلی به تبیین آثار سیاست‌گذاری اقتصادی بر سطح درآمد و رفاه خانوار پرداخته بود. در این تحلیل سه عامل نامرئی اثرگذار بر سفره خانوار معرفی شده بود. تحلیل مورد اشاره نشان داد گرچه آثار سیاست‌ها به طور ملموس بر رفاه خانوار حس نمی‌شود، اما انحراف در سیاست‌گذاری می‌تواند عامل نشتی و تخلیه تدریجی سفره خانوارها باشد.

این مقاله در ادامـه بحث پیشین (شماره ۳۸۵۳ به تاریخ ۱۱/ ۶/ ۱۳۹۵) رفــاه اقتصـادی و ویژگی‌های اقتصادی ـ اجتماعی خانـوار‌های ایرانی در دهـه (۱۳۹۳-۱۳۸۴) را بررسی می‌کند تا به صورت آماری نشان دهد سیاست‌گذاری‌ها می‌توانند چگونه اثر خود را در سفره خانوار منعکس کنند. قبل از این بررسی مناسب است به اطلاع خوانندگان رسانده شود که مبنای آمـاری این مطالعه اطلاعات رسمی و به‌خصوص طرح آمـاری هزینه ـ درآمـد خانـوار است که هر سال ازسوی مرکز آمـار ایران انجام می‌گیرد. به‌طور ساده، مرکز آمار ایران هر ساله نمونه‌ای تقریبا بزرگ از خانوارهای ایرانی ساکن در کشور را به‌صورت تصادفی انتخاب می‌کند و با مراجعه به آنهـا سوالات بسیاری را درخصوص درآمـد، هزینه و سایر ویژگی‌های آنها می‌پرسد. بدون ورود به جزئیات فنی این طرح تنها به این نکته بسنده می‌شود که این طرح، باوجود کاستی‌های بسیار، معتبرترین منبع آماری برای بررسی اقتصاد خانوار در کشور ما است.

در بررسی رفاه خانوارها باید به دو نکته توجه کرد؛ از یکسو خانوارها به دلیل تفاوت در جمعیت و سن اعضا با یکدیگر قابل مقایسه نیستند و از سوی دیگر به دلیل تغییر قیمت‌ها، قدرت خرید درآمـد (هزینه) آنهـا در طول زمان ثابت باقی نمی‌ماند و از این رو دیگـر نمی‌توان بدون در نظر گرفتن اثر تغییر قیمت‌ها، درآمد (هزینه) خانوار در دو سال متفاوت را با یکدیگر مقایسه کرد.

مشخص است که دو خانوار کم جمعیت و پرجمعیت که درآمد (هزینه) یکسانی دارند از سطح رفاه یکسانی برخوردار نیستند و اگر درآمد (هزینه) سرانه نیز به‌عنوان معیار سنجش رفاه خانوار در نظر گرفته شود، مشخصا صرفه‌جویی‌های ناشی از تشکیل خانوار در نظر گرفته نمی‌شوند. به‌عنوان مثالی از صرفه‌جویی ناشی از تشکیل خانوار، هزینه سرانه خرید یک تلویزیون را در نظر بگیرید که برای یک خانوار سه نفره کمتر از خانواری با دو نفر جمعیت است، اما رفاه یکسانی را برای هر دو خانوار به ارمغان می‌آورد. روشی که در مطالعات اقتصاد خانوار برای مواجهه با این مشکل استفاده می‌شود محاسبه شاخص معادل بزرگسال برای هر خانوار و مقایسه نسبت درآمد (هزینه) به شاخص معادل بزرگسال خانوارها با یکدیگر است. شاخص معادل بزرگسال در واقع ابتدا به هر فرد بزرگسال از افراد خانوار عددی مساوی یک و به هر فرد از خانوار که در سنین خردسالی یا نوجوانی است عددی کوچک‌تر از یک اختصاص می‌دهد سپس با جمع کردن این ضرایب شاخصی را ارائه می‌کند که منعکس‌کننده جمعیت خانوار بر حسب افراد بزرگسال است. برای همسنگ کردن درآمد (هزینه) خانـوارها در طول زمان، مقدار حقیقی درآمـد (هزینه) خانوار که از حاصل تقسیم درآمد (هزینه) خانوار به شاخص قیمت مصرف‌کننده به‌دست می‌آید، استفاده می‌شود. این نسبت، در واقع قدرت خرید خانوارها را مبنای مقایسه قرار می‌دهـد.

اجازه دهیـد ابتدا نگاهـی داشته باشیم به رونـد تغییر در برخی از ویژگی‌های خانـوار که در بررسی وضعیت رفاهــی خانوار نقش اساسی دارند. در جدول (۱) این ویژگی‌ها و روند تغییرات آنهـا در دوره زمانی مورد نظر و تنها برای خانوارهای شهرنشین گزارش شده است. ستون اول این جدول تعداد نمونه و در ستون‌های دوم و سوم به ترتیب سن سرپرست خانوار و میانگین سن خانوار گزارش شده است. اطلاعات این دو ستون نشان می‌دهد که در دهه گذشته سن سرپرستان خانوار و متوسط سن خانوار افزایش پیدا کرده است، به‌عبارت دیگر خانوارها مسن‌تر شده‌اند؛ درحالی‌که در سال ۱۳۸۴ متوسط سن سرپرستان خانوار شهری ۷/ ۴۵ سال و متوسط سن اعضای خانوار ۹۵/ ۲۷ سال بوده است این کمیت‌ها در سال ۱۳۹۳ به ترتیب به ۸۶/ ۴۸ و ۶۶/ ۳۱ افزایش یافته‌اند. افزایش سن خانوار در کنار کاهش جمعیت خانوار (ستون ۴) حاکی از خالی شدن خانوارها از کودکان و نوجوانان است که موجب شده نرخ وابستگی (نسبت جمعیت خانوار بر افراد صاحب درآمد) کاهش یابد؛ به‌طوری‌که با گذشت زمان هر فرد صاحب درآمد مسوول ارتزاق افراد کمتری در خانـوار شده است. هر چند این تغییر در ترکیب سنی خـانوار و افزایش در تعداد نان‌آوران خانوار در شرایط عادی باید با درآمد بیشتر برای خانوار همراه شود، اما ستون (۶) نشان می‌دهد که به استثنای سه سال اول در بقیه دوره همواره متوسط درآمـد هر نان‌آور کمتر از سال پیش بـوده است، کاهشی که تاثیر خـود را به‌خوبـی در کاهش سطح هزینه‌ها، ستون (۷) نشان داده است. کاهش درآمـد حقیقی ریشه در عواملی همچون عدم اشتغال کامـل و رشد درآمـد خانوار با نرخی کمتـر از نرخ تـورم دارد.

برای اینکه بتوان تغییرات رفاه اقتصادی خانوارهای کم‌درآمـد را به شکلی مستند نشان داد به آستانه‌ای از درآمـد یا هزینه نیاز است که از آن به‌عنوان مرجعی برای مقایسه رفاه اقتصادی خانوارهای کم‌درآمـد در سال‌های مختلف استفاده کرد. در مطالعات رفاه خانوار از خط فقر به‌عنوان آن آستانه استفاده می‌شود، اما نظر به فقدان خط فقر رسمی و عدم اتفاق‌نظر در مورد کمیت آن، در این گزارش از متوسط مخارج دهک سوم هزینه‌ای جوامع شهری در سال ۱۳۸۴ به‌عنوان آستانه مرجع استفاده شده است. به‌عبارت دیگر سبد کالا و خدماتی را که در سال ۱۳۸۴ تنها ۲۵ درصد از جامعه توان خرید آن را نداشته‌اند در نظر می‌گیریم و محاسبه می‌کنیم که در سال‌های بعد چند درصد از خانوارهای شهری توان خرید آن را ندارند. ستون (۸) سهم خانوارهایی که کمتر از سبد مرجع سال ۸۴ را خریداری کرده‌اند، نشان می‌دهد. روشن است که در سال‌های بعد از سال ۱۳۸۴ همواره درصد خانوارهایی که هزینه‌ای کمتر از هزینه سبد مرجع داشته‌اند، بیش از ۲۵ درصد بوده و سهم این خانوارها همواره در حال افزایش نیز بوده است. رونـد فزاینده خانـوارهای کم‌درآمد نسبت به سال ۱۳۸۴ در حالی شکل گرفته که کشور از بالاترین درآمـد‌های ارزی در تاریخ خود برخوردار بوده است.

«سفره ایرانیان» در 10 سال گذشته