آب و امنیت در افغانستانِ پس از طالبان
عباس محمدی در یادداشتی در خبرآنلاین نوشت، سلطه طالبان بر افغانستان هم بهشکل مستقیم جان و امنیت مردم آن دیار را تحت تأثیر گرفته، هم پیامدهایی برای امنیت آبی آن کشور و منطقه دارد. ایران که از سیاستهای داخلی غلط در زمینهی آب بهشدت آس یب دیده و امروز در بدترین شرایط آبی تاریخ خود به سر میبرد، در دیپلماسی آب و محیط زیست هم بسیار ناتوان بوده است.
این روزها خبرهای پیاپی از برنامههای سدسازی و دستاندازی به منابع آبی مشترکمان با افغانستان و ترکیه و عراق میشنویم. متن زیر در زمانی که قدرتگیری دوبارهی طالبان در افغانستان نزدیک بود (مرداد ماه گذشته) نوشته شده، اما دربرگیرندهی نکتههایی است که ضرورت دارد مدیران بخش آب کشور و کنشگران این حوزه به آن توجه جدی کنند.
سالها جنگ و بیثباتی، بخش آب افغانستان را متأثر کرده است. افغانستان با داشتن ۷۵ میلیارد مترمکعب آب قابل دسترس در سال و سرشاخههای آبی خوبی که با همسایهها شریک است وضع نسبتاً مطلوبی دارد؛ اما بخش آب فروپاشیده و ضعف مدیریت منابع آب، کشور را در وضعیت وحشتناک تنش آبی و مردم را سخت نیازمند آب قرار داده است. آب آشامیدنیِ در دسترس غالباً آلوده است و هفتاد درصد مردم از دسترسی به آب سالم محروماند. نیاز به آب، بهویژه در منطقههای شهری رو به فزونی است.
کمبود ادامهدار آب ناشی از بدمدیریتی - همراه با اثرات تغییرات اقلیمی – بخش کشاورزی و در نتیجه امنیت غذایی را تحت تأثیر قرار داده است. بخش کشاورزی که نود درصد آب کشور را مصرف میکند و هشتاد درصد اشتغال را برعهده دارد، تا اندازهای بهخاطر کمبود آب، از تأمین غذای کافی برای مردم ناتوان است. یک سوم جمعیت افغانستان دچار ناامنی حاد غذایی است. این کشور امروزه جزو «نقاط داغ گرسنگی» است و پیشبینی میشود که این ناامنی بر اثر کاهش تولید ناشی از بیشتر شدن ناامنی، افزایش یابد. احتمال میرود که بهزودی یا در آینده یک بحران انسانی بروز کند. بهویژه اگر کمکهای بینالملی متوقف شود.
ناامنی ادامهدار وضع آب
نبود ادامهدار امنیت آبی - در میان عاملهای دیگر – نقش قاطعی در سربازگیری طالبان بازی میکند. در منطقههایی که آب نأمین نیست، جوانانی که فرصتهای اقتصادی را بهخاطر نابودی منابع آب از دست دادهاند، پیوستن به طالبان را غالباً تنها راه تأمین معاش خانواده مییابند.
بهعلاوه، ناتوانی دولت در مواجهه با ناامنی غذایی و آبی، وحههی قانونی آن را از میان میبرد و غیرمستقیم کمک میکند که طالبان خود را بدیل قانونی معرفی کند.
طالبان همچنین تا حد زیادی از اعمال نفوذ در میان میرابها، نهادهای غیررسمی سنتی و محلیِ مدیریت آب، در جهت منافع خود بهره میبرند. این نهادهای محلی در گذر زمان چونان ابزارهای مؤثری در تخصیص آب عمل کرده و مورد حمایت دولت اشرف غنی و کمککنندگان خارجی هم بودهاند. طالبان به این نهادهای محلی اهمیت نداد و کشاورزان را به کشت خشخاش که غیرقانونی است ترغیب کرد. خشخاش در شرایط خشکسالی به تنها گزینه برای کشاورزان بدل شد و آنان را روزبهروز بیشتر بهسوی گروههای غیرقانونی راند. امروزه افغانستان بزرگتری تولیدکنندهی تریاک جهان است که نود درصد هرویین جهان و نود و پنج درصد تقاضای اروپا را تأمین میکند. تشدید این وضعیت در زیر حکومت طالبان ممکن است موج نویی در تجارت هرویین جهان ایجاد و موقعیت افغانستان (و منطقه) را به عنوان قطب مبادلات مواد مخدر تحکیم کند. کشت خشخاش اگرچه برای طالبان سود سرشاری دارد، اما مردم افغان را تغذیه نمیکند.
چالشهای مدیریت آب
حاکمیت طالبان، چالشهای مدیریت آب را که مربوط به شیوههای گذشتهی آنان است، عیان میسازد. طالبان اگرچه نهادهای حکمرانی آب را در جهت منافع خود به کار گرفته و به نظر میرسد که به اهمیت آب در زندگی و سرزندگی مردم خوب آگاهی دارند، اما آنان توانایی و ارادهی مدیریت آب در جهت منافع مردم را ندارند.
اکنون که طالبان معضل آب افغانستان را به ارث میبرد، شرایط تفاوت خواهد کرد. از این پس بهجای ایفای نقش برهمزنندهی بازی، آنان با وضعیت وخیم آب کشور روبرو خواهند بود. چیز زیادی دربارهی استراتژی طالبان در موضوع دشوار آب نمیدانیم، اما آنچه که به نظر می رسد، خوب نیست. در زیر می کوشیم با توجه به دورهی حاکمیت پیشین طالبان، ببینیم که سیاست آبی آنان چگونه خواهد بود.
نخست این که همهی تلاشها برای اصلاح و تقویت نهادهای حکمرانی آب، هرچند که اثربخشی کمی داشته، معکوس خواهد شد. این، شامل برنامههای وعده داده شده برای بازبینی قانون آب مصوب ۲۰۰۹ و پیشبرد مدیریت حوضههای آبی اصلی کشور برپایهی دادهها و تحلیلهای حمایتشده از سوی جامعهی بینالملل میگردد. گامهایی نیز برای حمایت از حقوق زنان و دسترسی آنان به آب و بهداشت صورت گرفته بود. باید دید که «اصول شریعت» که دربرگیرندهی تمهیدات استفاده از آب نیز هست، قادر به حاکمیت بر چالشهای پیچیدهی آب خواهد بود؟ آشکار است که اتکای صِرف به مقررات سنتی، برای رویارویی با مشکلات تخصیص آب، برداشتهای بیرویه، و آلودگی آب ناکافی است، چه رسد به موضوع تغییر اقلیم. ناامنیِ ناشی از خشکسالیها تا کنون یک عامل مهم در جابجاییهای داخلی بوده است. فقط در سال ۲۰۱۸ بیستودو استان از سیوچهار استان افغانستان درگیر خشکسالی بود و سیصدهزار تن بهخاطر نبود امنیت غذایی جابجا شدند. موضوع امنیت خوراک توام با ناتوانی طالبان در مدیریت مؤثر آب که ناشی از کمبود مدیران و کمبود باز هم بیشتر مدیرانِ آموزشدیده است، زمینه را برای درگیریهای محلی بر سر آب فراهم میسازد و منطقههایی که در آن بر سر آب درگیری هست بیشتر میشود.
سلطهی طالبان موجب کاهش ظرفیت فنی مدیریت آب هم میشود. در میان نیروهای طالبان تقریباً هیچ فرد کارآزمودهای در زمینهی مدیریت منابع آب، کار با زیرساختهای مربوط به آب، و سازماندهی تخصیص آب در ردههای گوناگون نیست. متخصصان دولت پیشین، در همهی ردهها، در تلاش برای ترک کشور هستند یا این که دیگر نخواهند توانست به کار ادامه دهند. در نتیجه طالبان به تلاش برای یافتن متخصصانِ نگهداری امکانات مدیریت آب – پیشرفت که بماند – ادامه خواهد داد و یا این کار را به زور انجام خواهد داد. به نظر میرسد که در بعضی نقاط کشور، این امر به وقوع پیوسته و جنگجویان طالبان، کارشناسان فنی را برای ارایهی خدمات مجبور به ماندن در پستهای خود کردهاند. از این گذشته، موضع طالبان نسبت به فناوریهای نوین حاکی از این نیست که بتوانند به وسایل لازم برای رویارویی با نبود امنیت آبی بهویژه در شرایط تغییر اقلیم دست یابند. باید دید که آیا فرضیات مبنی بر تغییر موضع طالبان نسبت به فناوریهای نو با هدف تحکیم قدرتشان، درست است یا نه.
این چالشهای ظرفیت، بر مدیریت منابع آب با کاریز (قنات) و درگیریهای محلی بر سر آب اثرگذار است. هنگامی که طالبان در ماه می ۲۰۲۱ کنترل سد دهلا در استان قندهار را به دست گرفت، دولت کارشناسان آب خود را که در آنجا مشغول بودند فراخواند. این کارشناسان حتی پس از آن که طالبان ایشان را برای تضمین جاری شدن آب برای کشاورزان فراخواندند، دیگر به محل سد بازنگشتند. این امر سبب شد که جریان آب دچار اختلال شود و محصولات در فصل کشاورزی مورد تهدید قرار گیرند. چالشهای ظرفیت، با خرابتر شدن وضع حکمرانی و افزایش نیاز مردم، بر روابط میان استانهای افغانستان که امروزه بر سر آب رقابت دارند نیز مؤثر خواهد بود.
آب به مثابه سلاح
جریان نگرانکنندهی دیگر این است که اگر جنگ داخلی دربگیرد، طالبان چنانکه چند بار چنین کرده، باز هم از آب و زیرساختهای مربوط به آن به عنوان سلاح استفاده کند. برای نمونه، طالبان در ماه می ۲۰۲۱ هنگام پیشروی به سوی منطقهی بدخشان، آب را بر بیش از هشتصد خانوار بستند. طالبان سدها را هم هدف گرفتهاند. در همان ماه می ۲۰۲۱ که طالبان کنترل سد دهلا را به دست گرفتند، هنگام پیشروی بهسوی هرات، سد «دوستی» افغانستان و هندوستان را که تأمینکنندهی آب (بهویژه آب کشاورزی) صدها هزار تن در غرب افغانستان است هدف قرار دادند و ضمن وارد کردن تلفات بسیار، حتی سازهی سد را هم هدف گرفتند که در نتیجه به احتمال زیاد آسیبهای جدی به آن وارد شده است.
توانایی طالبان در پاسخ به رویدادهای فاجعهآمیز مربوط به آب ناچیز است. در جریان سیل ماه جون ۲۰۲۱ در استان نورستان، طالبان مانع حضور نیروهای دولتی شد و گذاشت که بیش از صدوپنجاه تن کشته شوند و خانهها و املاک بسیاری آسیب ببینند.
همهی این رخدادها در زمانی است که افغانستان گرفتار خشکسالی سختی است که امنیت غذایی مردم و بقای سادهی ایشان را زیر تأثیر گرفته است. نتایج این رخدادها، به موج مهاجرت به خارج از افغانستان کمک میکند. حتی کسانی که جانشان مورد تهدید مستقیم طالبان نیست، برای بقا چارهای جز ترک خانه و زمین خود و رفتن به جایی دیگر در داخل یا خارج از کشور نمیبینند. این امر، پتانسیل افزایش تنش را در سرزمینهایی که هماینک نیز درگیر هجوم افغانها هستند، در پی دارد. در سال ۲۰۲۰ افغانستان دومین منبع مهاجرت نامنظم به اروپا در حوزهی بالکان غربی بود که احتمال میرود با حاکمیت طالبان بیشتر هم بشود.
ناامنی آبی در کشورهای همسایه
نامنی آبی و سلطهی طالبان در افغانستان، کشورهای همسایه بهویژه ایران را با چالش روبررو میسازد. هر دو رودخانهی هریرود و هیرمند از افغانستان بهسوی ایران روان میشود. ادعاهایی مطرح شده مبنی بر این که ایران از طالبان برای حمله به سدها حمایت کرده است. نظارت طالبان بر این سدها و ادامهی درگیریها و نبود اقدامهای مراقبتی میتواند تبعات فاجعهباری برای ایران داشته باشد.
در ژانویهی ۲۰۲۱ دولت ایران و طالبان توافقهایی بر سر آبهای مشترک در صورت به دست گرفتن قدرت از سوی طالبان داشتند. در همان حدودِ زمانی، دولت ایران مذاکرههایی با دولت افغانستان داشت که به ترتیباتی بر پایهی قرارداد ۱۹۷۳ هیرمند با موضوع تضمین جریان آب بهسوی ایران بیانجامد. در مارس ۲۰۲۱ اشرف غنی اظهار داشت که افغانستان آب هیرمند را مجانی به ایران نمیدهد و در ازای آن نفت میخواهد. این موضوع، تنشهای سیاسی را پیچیدهتر میکند، احتمال ورود مهاجران به ایران را افزایش میدهد و نگرانیهای مربوط به قاچاق را بیشتر میکند.
آیندهی آبی افغانستان
آیندهی افغانستان تا حد زیادی ناروشن است. کمک به مردم افغانستان، بهویژه آنان که مشخصاً از سوی طالبان آسیبپذیر هستند، ضروری است.
پیدا است که حاکمیت طالبان امنیت آبی و غذایی مردم افغانستان را به میزان درخور توجهی به چالش میکشد. این ناامنیها، احتمال درگیریهای مربوط به آب را افزایش میدهد، موقعیت کنونی این کشور را شکنندهتر میسازد، و خطر تنش با کشورهای همسایه بر سر آبهای مشترک را تشدید میکند. بهعلاوه، بدتر شدن وضع بخش آب که هماینک نیز ناکارآمد و معیوب است، پیامدهایی درازمدت خواهد داشت. اگرچه حفظ جان افغانهایی که در پی رخدادهای اخیر در معرض بیشترین تهدید هستند، اهمیت بسیار دارد، اما جامعهی جهانی نباید ناامنی آبی و ارتباط آن با درگیریها را نادیده بگیرد.
منبع:
Water, Peace and Security (WPS)
https://waterpeacesecurity.org/info/blog-۰۸-۱۶-۲۰۲۱-water-and-in-security-in-afghanistan-as-the-taliban-take-over
*کارشناس محیطزیست
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.