دفاع روزنامه اطلاعات از شفاف سازی های پرویز فتاح
پس از آن جوابیههایی البته توسط آنها که نامی از آنان برده شده بود، رسانهای شدند که نقض جدی صحبتهای او نبودند.
داوری درباره عملکرد ریاست جدید بنیاد و نیت خوانی این مقام مسؤول البته هدف این مقال نیست و در مقام داوری هم نیست؛ اما اینکه بههرحال باید از یک جایی مقامات ما که منزلت و مأموریتی جز خدمت به مردم و مملکت ندارند در مقام استیفای حق ملت برآیند و ملاحظههای دامنگیر را به کناری نهند؛ مطالبه بهحق مردمی است که همواره از پاکدستی و خدمتگزاری مقامات و جانبداری آنان از حقوق محرومان و مستضعفان حکایتها و گزارشها و روایتها شنیدهاند اما اغلب آنرا باور نکردهاند و هر روز اتفاقاً شایعات و شائبههایی را که در رسانههای معاند درباره زیست و عملکرد کارگزاران نظام و اکثراً با نیت تخریب نظام مطرح شده، بیشتر پذیرفتهاند و این روند نامطلوب هر روز بیشتر از دیروز و دیروزها بر میزان اعتماد عمومی اثر سوء گذارده است.
نکته مهم دیگر که باید آن را به فال نیک گرفت رویکرد مسؤولان به سمت و سوی شفافیت و فاصلهگرفتن از مصلحت سنجیهای مخرب است. از نوع پاسخ و برآشفتنها هم میتوان فهمید که این روال و رویه چندان مورد استقبال نیست.
فتاح از جمله حرفهای خوبی که زد یکی هم این بود که لازم نیست همه مسئولان نظام و شرکتهای دولتی، دفاترشان در بالای شهر باشد و حتماً هم دفترشان و محل کارشان را چنان وسیع درنظر بگیرند که بتوان یک وزارتخانه را در آن مستقر کرد. این حرف، حرف حسابی است که کمتر به آن توجه کردهایم.
واقعاً هم در بسیاری از موارد چنین است. بسیاری از برجهای شیک تهران، مراکز و دفاتر شرکتهای دولتی یا وزارتخانهها یا بانکها و موسسات دولتی و خصولتی هستند. همین تازگیها خبر ساخت برج فوق لاکچری شرکت گاز رسانهای شد که گویا خوشبختانه فعلاَ از آن صرفنظر شده است. همچنین است در حوالی میدان ونک، برج عجیب و غریبی که بسیار هم زود ساخته شده و گویا ساختمان مخابرات یا شرکت زیرساخت است و…
به هر حال معلوم نیست چه ولعی برخی مسؤولان و مقامات پیدا کردهاند که گویا فقط در ساختمانهای مجلل و شیک و اصطلاحاً لاکچری توفیق خدمت پیدا میکنند! کاری به محل زندگی حضرات نداریم که امری شخصی است و انشاءالله همه را با پول حلال تهیه کردهاند. ما باید بپذیریم که بخش اعظمی از شکافی که بین دولت و ملت پیدا شده، مربوط به همین روحیه اشرافیگری است که برخلاف سالهای نخست انقلاب، نظام تصمیمگیری کشور را با مشکلات طبقه محروم جامعه بیگانه کرده و در موارد عدیدهای موجب تعارض منافع شده است.
آنچه بیان شد نه در مقام تأیید تمام اقدامات و عملکرد بنیاد مستضعفان است و نه در مقام دفاع تام و تمام از ریاست فعلی بنیاد و عملکرد او (گرچه تا به حال اقدامات خوبی صورت داده و سابقه خوبی هم داشته و دارد)، اما قطعا در مقام دفاع از رویکردی است که اغلب و مقامات ما از آن رویگردان بودهاند و آن شفافسازی و شفافیت است. این که پردهها برون افتد تا معلوم شود آنها که دم از دفاع از طبقات محروم و حراست از بیتالمال میزنند چقدر به آنچه که میگویند باور دارند و یا چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند؟! و این که آیا همه آنها که دم از لزوم شفافسازی و شفافیت میزنند، وقتی نوبت به خودشان هم میرسد، حاضر به شفافسازی هستند یا کار را به دعوا و تهمت و مجادله و شلوعکاری و توجیه میکشانند و با بهپیش کشیدن مسائل جناحی و سیاسی و حزبی رو به ردگم کنی میآورند؟
و کلام آخر اینکه کاش همه قبول کنیم که شفافیت چیز خوبی است. البته برای آنکه به یک فرهنگ بدل شود باید بدون ملاحظه و بدون تبعیض و بدون نگاه سیاسی و حزبی و جریانی باشد و البته درباره هر مقام و مسؤول و منصبی که در نظام مسؤولیتی دارد و نیز البته هر نهاد و ارگان و تشکیلات و سازمان و بنیادی که به نوعی به نظام وصل است.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.