الجزیره: خطر جنگ هستهای نزدیک است
به گزارش الجزیره تحلیلگران سیاسی بر این باورند که آمریکا با کمک به صنعت هستهای عربستان سعودی مشکلی دیگر به مشکلات خاورمیانه اضافه میکند. این مشکل چیزی نیست مگر ایجاد رقابت هستهای در خاورمیانه- که بهواسطه پیشینه تنشهای بین دولتها بسان انبار باروت است و چه بسا رقابت هستهای باعث مشتعل شدن آتشی شود که تمام توافقنامهها و پیمانهای منع گسترش سلاحهای هستهای برای جلوگیری از اشتعال این آتش وضع شدهاند.
نویسنده الجزیره، لوچانو زاکارا از کارشناسان مرکز مطالعات خلیج فارس دانشگاه قطر با اشاره به بحرانهایی مانند حمله به شناورها و پهبادها و توقیف نفتکشها تمام این تنشها را به دلیل ندانمکاری ایالات متحده و شخص دونالد ترامپ در تحمیل تحریمهای بیسابقه اقتصادی بر جمهوری اسلامی ایران دانسته و میگوید که استمرار این سیاست و بهخصوص تقویت هستهای عربستان سعودی بحرانی دیگر را نیز به وجود خواهد آورد که مهمترین تبعاتش آسیبهای غیرقابل جبران به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای است.
این استاد دانشگاه ضمن تجلیل از خویشتنداری جمهوری اسلامی ایران که باعث شده خطر درگیری مستقیم نظامی حداقل تاکنون از سر منطقه دور باشد، مینویسد که چراغ سبز دولت آمریکا به چند کمپانی آمریکایی برای فعالیت هستهای در عربستان سعودی اتفاقی معنادار و بحرانساز است. اتفاقی مرهون تکروی ترامپ و در نظر نگرفتن سیاستهای کلان ایالات متحده که نه تنها باعث انتقاد کمیته روابط خارجی کنگره آمریکا شده، بلکه جمهوری اسلامی ایران را نیز در عبور گام به گام از محدودیتهای هستهای برجام محق جلوه داده و به عبارت بهتر در محکمه وجدان جهانی تبرئه کرده است.
از نگاه لوچانو زاکارا چیزی که تصمیم آمریکا برای کمک هستهای به عربستان را نگرانکنندهتر میکند، این است که ریاض برخلاف جمهوری اسلامی ایران تاکنون اشتیاقی به فعالیت در چارچوب پیمانهای منعکننده گسترش سلاحهای هستهای نشان نداده و از دادن تعهدات قانونی لازم در جهت تضمین صلحآمیز بودن فعالیتهایش خودداری کرده است. در نقطه مقابل هم جمهوری اسلامی ایران در پاسخ فشارهای آمریکا از تعهدات و محدودیتهای توافقنامه برجام عبور کرده است. این یعنی که خاورمیانه با سرعت به سمت یک رقابت خطرناک هستهای بین عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران پیش میرود.
نویسنده الجزیره در این مقاله با اشاره به اینکه رویاهای هستهای عربستان سعودی و ایران سابقهای دیرینه دارد و به سالهای آخر دهه شصت میلادی (برای ایران) و میانههای دهه هفتاد میلادی (برای عربستان سعودی) بازمیگردد، مینویسد که ایران یک سال بعد از تاسیس مرکز تحقیقات انرژی اتمی در سال ۱۹۶۷ به پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی پیوست، اما عربستان تا همین اواخر هم از دادن هر گونه تعهدی در این زمینه خودداری کرده بود. برای همین هم عزم جزم ولیعهد بلندپرواز عربستان برای ساخت یک رآکتور هستهای کمی خطرناک به نظر می رسد. رآکتوری که ریاض مناقصهای برای ساختش برگزار کرده و آمریکاییها مشتاقانه پا به این مناقصه گذاشتهاند.
در تمام این سالها جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی با اتهاماتی در مورد صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهایشان مواجه بودهاند- که بازرسیهای مستمر آژانس بینالمللی انرژی هستهای از تبعات این اتهامات است. با اینحال بهرغم عضویت ایران در اغلب پیمانهای منع گسترش سلاحهای هستهای، نظارت آژانس بر جمهوری اسلامی ایران همواره جدیتر از عربستان سعودی بوده، و بازرسان آژانس در مقاطع گوناگونی بهطور سرزده از تاسیسات ایران بازدید کردهاند و این کشور هم برای اطمینانسازی بینالمللی هیچگاه مانعی جدی سر راه آنان ایجاد نکرده است. همکاری دوطرفهای که بعد از تحریمهای شدید دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد، در نهایت در دولت حسن روحانی به توافقنامه برجام انجامد- که آن نیز سال گذشته با خروج آمریکا روبهرو شد.
برجام اگر چه در ظاهر باعث شد رقابت هستهای پنجاه و چند ساله ایران و عربستان سعودی تعدیل شود، اما مقامات بلندپایه عربستان و اعضای خاندان سلطنتی این کشور را به این اطمینان نرساند که فعالیتهای هستهای ایران تهدیدآمیز نیست. برای همین هم عربستان ضمن انتقاد گاه و بیگاه از برجام در پی طراحی یک برنامه هستهای کامل برای تبدیل شدن به یک قدرت هستهای منطقهای برامد. دونالد ترامپ هم که این اقدام را در مسیر حرکت سیاسی دولت خود میدید، با موافقت با انتقال تکنولوژی هستهای بلندپروازیهای این کشور را شکل رسمی بخشید.
عربستان در شرایطی مسیر تبدیل شدن به یک قدرت هستهای را حرکتی بازدارنده و تدافعی مینمایاند، که جمهوری اسلامی ایران همواره فعالیت نظامی هستهای را انکار کرده است. عربستان سعودی در واقع با هیچ تهدیدی روبهرو نیست، و بنسلمان تنها به این دلیل در پی دستیابی به تکنولوژی تسلیحات هستهای است که فکر میکند ایران به این تکنولوژی نزدیک شده است.
رقابت هستهای همواره با چنین اهدافی شکل میگیرد. در این مورد خاص هم اگر جمهوری اسلامی ایران با همان نگاه عربستان با این قضیه طرف شود، ممکن است انتقال تکنولوژی هستهای آمریکا به عربستان سعودی انگیزه لازم را در این کشور برای دستیابی به تسلیحات هستهای ایجاد کند. این کشور البته تاکنون به اذعان آژانس بینالمللی انرژی اتمی و حتی نهادهای اطلاعاتی آمریکا در راستای دستیابی به اهداف نظامی هستهای حرکت نکرده است. احتمال این امر با تجهیز عربستان به تسلیحات هستهای بالاتر میرود. به هر حال هر رژیمی اگر از ناحیه رقبایش احساس خطر کند، برای افزایش بازدارندگی دفاعی هم که شده، بعید نیست که امکانی چنین را مورد توج قرار دهد.
اشاره به شرایط هستهای این دو رقیب منطقهای با این هدف صورت میگیرد که یادآوری شود دولت ترامپ با انتقال تکنولوژی هستهای به عربستان در حال ایجاد رقابت هستهای در منطقه است. آنهم در شرایطی که پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای نیز عملا هیچگاه تضمینی برای صلحآمیز بودن فعالیت هستهای کشورهای قانونشکن نبوده و این را بارها در زیر پا گذاشتن قوانین بینالمللی منع گسترش استفاده نظامی از فعالیتهای اتمی توسط کشورهایی مانند هندوستان، اسرائیل و پاکستان به چشم دیدهایم.
انتقال تکنولوژی هستهای به عربستان همچنین همین تتمه آبرو و اعتبار توافقنامههای بینالمللی منع گسترش سلاحهای هستهای را نیز زیر سوال میبرد. ترامپ در شرایطی که میخواهد با کره شمالی که آشکارا به آزمایش تسلیحات هستهای دست میزند روابطی عادی داشته باشد، اگر جلوی بلندپروازیهای عربستان سعودی را هم نگیرد، در آن صورت تناقض رفتاری دولت او در خروج از توافق اتمی با جمهوری اسلامی ایران که برعکس آن دو کشور زیر نظر بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای فعالیت میکند، بیش از پیش خود را به رخ خواهد کشید. اتفاقی که نشان خواهد داد نظام منع گسترش تسلیحات هستهای در مناسبات بینالمللی چندان محلی از اعراب ندارد و تنها مرجع تصمیمگیری درباره صلحآمیز بودن یا نبودن فعالیتهستهای کشورها ایالات متحده است. این اتفاق در زمانی که تنشهای شدید مذهبی و ایدئولوژیکی زمین باروری برای انواع جنگهای منطقهای مهیا کرده، شکلگیری یک رقابت هستهای را در خاورمیانه تسریع و تسهیل کرده و میتواند آتش جنگهای عظیمی را در منطقه مشتعل کند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.