چرا ادبیات فرماندهان ارتش و سپاه به هم نزدیک است؟
بخشهایی از مصاحبه را می خوانید:
من تفاوتی نمیبینیم. گفتمانی که شما به آن اشاره کردید و فرماندهان ارتش آن را تکرار میکنند، از ابتدای انقلاب بوده است. به عبارت دیگر، گفتمان وحدت ارتش و سپاه از ابتدا مطرح بود که رویه شهیدان نامجو و فلاحی و صیاد و بابایی همین بود. هنگامی که شهید صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی و فرمانده جنگ ارتش شده بود، در نخستین اقدام، قرارگاه مشترک ارتش و سپاه را دایر کرد. ایشان گفتند دیگر نگویید «ارتشی و سپاهی، دو لشکر الهی» بلکه بگویید «ارتشی و سپاهی، یک لشکر الهی.»
برخی میگویند ما تنها کشوری هستیم که دو نیروی مسلح داریم، بجز پدافند که یک نیرو است، دو نیروی دریایی، هوایی و زمینی داریم. از این رو معتقد هستند که به لحاظ ساختار، نیروی انسانی، امکانات و هزینه، این دوگانگی ظاهری به چشم می خورد. اما شما چشمانداز دیگری ارائه کردید، مبنی بر اینکه در طرحهای دفاعی ما لایهبندی و نقش ارتش و سپاه تفکیک شده است.
قانون اساسی تکالیف و وظایف ارتش و سپاه را مشخص کرده است. به این ترتیب، برخی مأموریتها برای ارتش و برخی مأموریتها برای سپاه تعریف شده است. اما زیبایی کار آنجا است که این دو سازمان، در بسیاری موارد به هم کمک و از هم پشتیبانی میکنند. در حوزه مرزهای زمینی، هوایی و دریایی، هرجا ارتش نیاز داشته باشد تا برخی خلأها پوشش داده شود، این سپاه است که وارد میشود و متناسب با نیاز کشور در خودش انعطاف ایجاد میکند ودرباره سپاه هم به همین ترتیب. اساساً یکی از ویژگیهای سپاه این است که متناسب با نیاز کشور در خود قابلیت ایجاد میکند. بنابراین مرز مأموریتهای این دو سازمان مشخص است، یعنی در مأموریتهای خاص، ارتش یک وظیفه و سپاه وظیفه دیگری دارد و در مقابل یکدیگر را پشتیبانی میکنند. در حوزههای مختلف اطلاعاتی، عملیاتی، آمادی، آموزشی هیچ کار موازی که هزینههای اضافی را به دنبال داشته باشد وجود ندارد. در طرحهای دفاعی هم تا کوچکترین و جزئیترین امور وظایف مشخص و تعریف شده است، ضمن اینکه برای هماهنگی بیشتر در رزمایشها هم تمرین میشود که مثلاً در تهدیدات هوایی، زمینی، دریایی، سایبری و... چگونه بهصورت همافزا عمل شود.
بنابراین این طور میتوان گفت که به رغم همپوشانیها و همکاریهای ارتش و سپاه، فاصلهای که میان این دو نیرو در افکار عمومی ترسیم شده است، ناشی از نوع دسترسی به رسانه است، به این معنی که دسترسی سپاه بیشتر است و طبیعتاً بیشتر روی تواناییهای این نیرو در رسانهها تأکید میشود.
ارتش و سپاه بهعنوان بازوهای مسلح نظام از یک دکترین تبعیت میکنند ولی متناسب با مأموریتهای واگذاری، راهبردهای مختص خود را دارند. من فکر میکنم مردم عزیز ما به یک میزان فرزندان و برادران ارتشی و سپاهی خود را دوست دارند و علاقهمند هستند که این دو بازو در کنار هم باشند. سپاه به خاطر بافت مردمی خود یعنی استفاده از نیروی بسیج یک نیروی مردمی است. البته ارتش هم در طول دفاع مقدس تعداد زیادی سرباز در سازمان رزم خود داشت، تا جایی که ۵/۲ میلیون سرباز در طول دفاع مقدس در ارتش آموزش دیدند و جنگیدند. سپاه نیز به همین میزان و شاید بیشتر نیروی بسیج را به کار گرفت. با وجود این، ارتباط سپاه با بدنه مردم به مراتب بیشتر از ارتش است و همین است که سپاه در رسانهها و در نگاه مردم جایگاه نزدیک تری دارد. بحمدالله در سالهای اخیر با حضور فرماندهان نسل انقلاب این ارتباط با مردم به مراتب گستردهتر و نمایانتر شده و نمونههای بارز آن را میتوان در امدادرسانیهای مختلف در سیل ، زلزله، بازسازیها و ... مشاهده کرد.
ارتش نیروی سیاسی و مؤثر در سیاست داخلی نیست، پس چرا همچنان از عبارت «عقیدتی سیاسی» برای این نهاد درون ارتش استفاده میشود؟
جهتگیری و عملکرد ارتش در راستای مأموریتهای واگذاری است. ورود نکردن ارتش به مسائل سیاسی تدبیر امامین انقلاب است، یعنی هم تدبیر حضرت امام(ره) بود و هم تدبیر رهبر معظم انقلاب است که نیروهای مسلح نباید در احزاب، گروهها و دستههای سیاسی ورود کنند. ضمن اینکه قانون هم تصریح دارد که ارتش نباید وارد مسائل سیاسی شود. اما این امر به آن معنا نیست که ارتش از سیاست بی اطلاع باشد.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر