۱- وضعیت سیاسی ایران پس از برگزاری انتخابات پرمناقشه سال ۸۸ و حوادثی که پس از آن رخ داد با وجود گذشت یک دهه از آن طبیعی و عادی نشده و زخم‌های ناشی از آن التیام نیافته است. آن پرونده کماکان در افکار عمومی گشوده باقی مانده است. از سوی دیگر پیشی گرفتن مخاطبان شبکه‌های فارسی‌زبان با محوریت خبری و سیاسی بر شبکه‌هایی که خوراک‌های سرگرم‌کننده تولید می‌کنند، نشان می‌دهد عطش جامعه نسبت به کسب اخبار و اطلاعات افزایش پیدا کرده و چون رسانه‌های داخل کشور قادر به رفع این تشنگی به دلیل محدودیت‌هایی نبودند «زم» با سوءاستفاده از این وضعیت در عملکردی بیشتر متباین تا هم‌راستا با اصول حرفه‌ای رسانه‌ای به این نیاز غریزی شهروندان به‌ویژه در مواقع بحران، پاسخی که دوست‌ داشت، می‌داد.

۲- رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور که در زاویه آنها با نظام تردیدی نیست با علم به اینکه بسیاری از اخبار این کانال تلگرامی شبهه‌ناک، نیمه‌راست یا دروغ است به خاطر آنکه در مظان اتهام طرفداری از جمهوری اسلامی قرار نگیرند از نقد این کانال خبری دست‌کم به شکل آشکار تا پیش از عیان شدن گاف‌های عجیب آن تا این اواخر خودداری کردند و این ذبح نادرست حقیقت به پای سیاست بود.

۳- واقعیت آن است که آمدنیوز با سوار شدن بر موج اجتماعی و جوانان خسته و افسرده از عملکردهای ناصواب بسیاری اصلاح‌طلبان منفعت‌طلب و رسوخ فساد در بدنه سیستم که رسانه‌های رسمی هم بخشی از اخبار آن را منعکس می‌کردند بر عدم امکان اصلاح در ساختار سیاسی - اقتصادی کشور تاکید می‌کرد و اصلاح‌طلبان و اصولگرایان هیچ‌کدام نتوانستند بر ادله‌ اصلاح‌ناپذیری، دلایلی که مورد توجه و اقبال نسل جوان واقع شود اقامه کنند و این خود تقویت‌کننده و موجب افزایش هواداران این کانال تلگرامی در موارد متعددی دروغ‌پرداز بود.

۴- بی‌تردید امکان رانت اطلاعاتی و نزدیکی به کانون‌های قدرت ،شاخص باورپذیری اخبار کانال منتسب به او را بالا برده بود و این مساله‌ای قابل انکار نیست.

۵- آمدنیوز در دی‌ماه ۹۶ با خروج از پوسته یک‌شبه رسانه افشاگر به شبه‌رسانه‌ای جنبشی بر جمع مخاطبان خود افزود و فیلتر تلگرام پاس گلی بود به مدیران این شبه‌رسانه تا قدرت خود را عامل مسدود شدن این شبکه اجتماعی عنوان کنند و این اقدام سازنده حقانیت کاذبی برای آنها بود. اگر از دریچه هزینه - فایده نگاه کنیم هزینه این تصمیم بیش از منافعی بود که احتمالا از این ناحیه متوجه

نظام شد.

از سوی دیگر سکوت فعالان سیاسی مخالف نظام در برابر اخبار کذب و دست‌کم مشکوک در آمدنیوز و عدم توجه به نصایح مشفقانه حامیان جمهوری اسلامی در کسوت دشمنانی دانا برای آنها باعث شد دوست نادانی چون زم آینده سیاسی‌شان رادر معرض پرسش، چالش و مخاطره قرار دهد و شاید زمین بزند.

بنده به عنوان روزنامه‌نگاری منتقد که هم‌اکنون دوران محکومیت خود را در زندان سپری می‌کند بر این باورم که آمدنیوز می‌توانست به جای «سراب»، «بهار» رسانه‌ای مخالفان نظام باشد اگر خشم و کینه را جایگزین جوانمردی کرده، به جای دمیدن در شور سیاسی، بالا بردن شعور سیاسی مردم را وجهه همت خود قرار داده بود، هدف برایش توجیه‌گر وسیله نمی‌شد و مصالح آتی را به پای منافع آنی قربانی نمی‌کرد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.