شاید کمتر کسی می اندیشید خبر استعفای یکی از مهم تریم وزرای خارجه در طول عمر جمهوری اسلامی در یک آخر شب نفس گیر به بمب خبری تبدیل شود. اما این واقعیت داشت. محمد جواد ظریف دیگر در وزارت خارجه نیست. در دوره وزارت محمد جواد ظریف  یکی از مهمترین تابوهای جمهوری اسلامی شکسته شد و اخبار دیدار او با جان کری به تیتر اول رسانه های جهان تبدیل شد. وقتی برجام دستاورد مذاکرات ظریف و تیم او شد، همه به او لقب امیر کبیر دادند. او یکی از فنی ترین و حرفه ای ترین وزرایی بود که صندلی وزارت خارجه ایران می توانست به خود ببیند. کسی که توانست مقابل قدرتهای بزرگ بنشیند و در نهایت پرونده ایران را از شورای امنیت خارج کند. اما حالا چه شده است که حالا باید از ظریف با عنوان وزیر خارجه سابق نام ببریم؟ دلیل استعفای او را کسی می داند؟

در این باره علیرضا سلطانی کارشناس مسائل سیاست خارجی در گفت و گو با خبرآنلاین گفت:

استعفای ظریف از سمت وزارت خارجه اگرچه به دلایل مختلف جای تاسف دارد اما از منظر قواعد و منطق سیاسی امری عادی محسوب می شود .استعفای ظریف را باید حرکتی مسئولانه در قبال مردم ارزیابی کرد که از سیاستمداری باتجربه و مسئولیت پذیری  مانند ظریف انتظار می رفت. این استعفا با توجه به تحولات سیاسی ماه های اخیر در حوزه های داخلی و خارجی کشور البته کمی دیر صورت گرفت و این مساله البته جای نگرانی داشت اما  اقدامی غیرمنتظره برای اهالی سیاست نبود. به همین دلیل این استعفا به عنوان نقطه عطف در تاریخ سیاسی ایران، باقی خواهد ماند.  استعفای ظریف از جمله استعفاهایی است که دربردارنده آثار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زیادی است که الزاما نمی تواند منفی باشد و چه بسا این حرکت تلنگری برای تغییر روندی در کشور باشد که چشم انداز روشن و مشخصی برای کشور ندارد. 

 

این مدرس دانشگاه ادامه داد: واقعیت این است که تاریخ مصرف ظریف برای سیاست ایران به طور عام و سیاست خارجی به طور خاص با امضای برجام و اجرای آن تا زمان خروج آمریکا از این معاهده به پایان رسید.  ظریف مرد میدان مذاکره، آشتی، مصالحه و چانه زنی بود که امروزه دربردانده ارزش افزوده بیشتری در روابط میان دولتهاست. اما قواعد حاکم بر سیاست خارجی ایران این روحیه و رفتار را به خصوص در ماه های اخیر بر نمی تابد. در این شرایط باید گفت ظریف خود و رفتار خود را در این سالها به حکومت و دولت ( به توجه به روحیه محافظه کاری دولت یازدهم و به خصوص دولت دوازدهم ) تحمیل کرد. ظریف بر خلاف تصور رایج، از حمایت همه جانبه دولت و اعضای دولت برخوردار نبود و چه بسا سنگ اندازی های زیادی در مسیر وی از سوی برخی افراد موثر در دولت که بعضا خود را رقیب ظریف می دانستند و می دانند، صورت می گرفت. 

 

سلطانی با تاکید بر این که خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم ها عملا دستگاه دیپلماسی و شخص ظریف را برای بازنگه داشتن درهای مذاکره و تنش زدایی در سطح بین المللی ، خلع سلاح کرد، گفت: در این شرایط نیروهای داخلی که ستال به صورت مستقیم و غیرمستقیم درگیر سیاست خارجی ایران بودند ، امکان قدرت نمایی مجدد پیدا کردند و چه بسا در مواردی به خصوص در حوزه منطقه سکان سیاست خارجی را در اختیار گرفتند. شرایطی که بخشی ناشی از بی توجهی ظریف بود و بخشی هم ناشی از حضور سنتی و قدرتمند برخی نهادها در مناسبات منطقه ای تحلیل می شود. 

 

این کارشناس مسائل بین الملل گفت: گسترش فشارها و تحدیدات خارجی در ماه های اخیر در چارچوب تحریم های اعمالی آمریکا از یک سو و از سوی دیگر افزایش تهدیدها و فشارهای سیاسی در داخل کشور از سوی برخی جریان ها سیاسی متنفذ و حتی نهادهای سیاسی تصمیم گیر که  بر خلاف مصالح و منطق سیاسی از سوی دیگر صورت می گرفت، قدرت مانور دستگاه دیپلماسی و شخص ظریف را در عرصه  بین المللی و جنگ تمام عیار اقتصادی و تجاری کاهش داد. به گونه ای که در برخی موارد ظریف برای خنثی کردن اثر سیاسی برخی رفتارها و سیاست های داخلی در عرصه خارجی و جلوگیری از سواستفاده نیروهای خارجی مجبور به روی آوردن به توجیه می شد. توجیهاتی که البته بر مذاق مردم خوش نمی آمد و او را هدف اعتراض دوستداران داخلی قرار می داد. در این شرایط  ادامه حضور ظریف در مسند دستگاه دیپلماسی علاوه بر اینکه نمی توانست زمینه بهره گیری از ظرفیت های دیپلماتیک را فراهم کند، نتیجه ای جز تشدید تعارضات در سیاست خارجی، تحرکات موازی و بعضا متناقض در این حوزه و افزایش هزینه ها برای کشور، در بر نداشت. روندی که در دیگر حوزه ها با توجه به ماهیت محافظه کارانه و منفعلانه دولت دوازدهم شروع شد و هم اکنون به ظریف ختم شده است و  پیش بینی می شود برای دیگر وزرای شاخص دولت نیز ادامه یابد. کناره گیری ظریف علاوه بر اینکه زنگ هشداری برای ظهور و بروز برخی رویدادهای ناخوشایند در مناسبات منطقه ای و بین المللی ایران است، می تواند زمینه وحدت استراتژیک در سیاست خارجی پر ریسک ایران در ماه های آینده باشد. سیاستی که الزاما به معنای کاهش تنش های منطقه ای و بین المللی نیست.  

 

در پایان یادآور می شود جانشین ظریف در کنار توجه به اروپا، آمریکا و قدرتهای فرامنطقه ای، بر منطقه خاورمیانه و خلیج فارس متمرکز شود و تلاش نماید چالش ها و تنش های سیاسی و امنیتی ایران در منطقه را کنترل و مدیریت نماید.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.