گزیده گفت‌وگوی شفقنا با حجت‌الاسلام والمسلمین مسیح مهاجری را با هم می‌خوانیم:

- با وجود فشارها، تحریم‌ها و مشکلات فراوان، دولت زمان جنگ دولتی بسیار موفق بود.

- دولت سازندگی بدون اینکه سرمایه‌ای در دست داشته باشد با اعتبارات خارجی و مشکلات اقتصادی فراوان توانست کشور را بازسازی کند.

- دولت اصلاحات سرگرم شعارهای سیاسی شد و از نظر اقتصادی کار نمایانی انجام نداد.

- دولت احمدی‌نژاد، ضعیف‌ترین دولت از نظر آرمان‌ها، شعارهای انقلاب و اصول بود.

- دروغ، تهمت و فساد در دولت نهم و دهم نهادینه و خسران‌های بزرگی متوجه مجموعه نظام و انقلاب شد.

- برجام برخلاف اینکه عده‌ای تلاش می‌کنند آن را زیر سوال ببرند، نقطه قوت بزرگی برای کشور است.

- دولت یازدهم در زمینه اقتصادی تورم را پایین آورد و کارهای خوبی انجام داد. ولی دولت دوازدهم دولتی موفق نبود و بخشی از این عدم موفقیت همانطور که اشاره کردم به ۸ سال دولت آقای احمدی نژاد برمی‌گردد.

- برخی از منتقدین دولت زمان جنگ یا اطلاع کافی از شرایط آن زمان ندارند یا وضعیت را نادیده می‌گیرند.

- هر کسی در دوران جنگ سخت تحمیلی به جای آقای موسوی قرار داشت، ناچار بود کشور را کوپنی کند و این ربطی به طرز تفکر ایشان ندارد. البته مسأله فقط مسأله ایشان نیست، کشور رهبر و رئیس جمهور داشت. رهبری کشور با امام خمینی (ره) بود و مجلس داشتیم و سیستم کوپنی یک تصمیم جمعی بود.

- کرامت انسان‌ها در دوران جنگ حفظ شد. بنده در آن سال‌ها در کار سیاست و روزنامه‌نگاری فعالیت می‌کردم. با روش دولت در آن زمان کرامت همه حفظ شد. هم یکسان‌سازی وجود داشت و هم در توزیع، اقداماتی صورت گرفت که اگر نبود عده‌ای که جیب پرتری داشتند همه چیز را می‌بردند و می‌خوردند و به عده‌ای چیزی نمی‌رسید و کرامت از آن جهت ضربه می‌دید.

- من خودم جزو کسانی بودم که به روش اقتصادی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی اعتراض و انتقاد داشتم و علت این بود که عقیده داشتم ایشان برای بازسازی کشور برنامه‌ای پرسرعت در دستور کار قرار داد و جامعه تاب آن سرعت را نداشت.

- کسانی به برنامه و اساس دولت سازندگی ایراد می‌گیرند ولی من به سرعت اجرا انتقاد دارم.

- آقای هاشمی باید تحمل مردم را در نظر می‌گرفت. من برای ایشان نوشتم علت کسب ۵ میلیون رأی توسط کسی که از نظر تفکر و عملکرد با شما تفاوت دارد در این نکته است و دلیل کم شدن رأی شما همین است و مردم این نکته را لمس کرده‌اند.

- لازم بود که آقای هاشمی کشور را بازسازی کند و زحمات زیادی در این راه متحمل شد. رهبری نیز در پایان هر دو دولت ایشان تعریف زیادی از عملکرد دولت داشت ولی اینکه مردم در این دو دوره مشکلات زیادی را متحمل شدند نکته‌ای کاملاً درست است.

- من هر چه بیشتر به آقای هاشمی انتقاد می‌کردم، علاقه ایشان به من بیشتر می‌شد. آقای هاشمی واقعاً پذیرای انتقاد منصفانه و صادقانه بودند.

- آقای هاشمی پدر قانون این کشور است.

- از جمله کارهای ایشان (آیت‌الله هاشمی رفسنجانی) تشکیل مجمع تشخیص مصلحت بود که قبل از گنجانده شدن در قانون اساسی دهه دوم ایشان برخی موارد را با دستور امام انجام می‌داد و این مجمع برای پر کردن خلاها به دستور امام تشکیل شد. این کار آقای هاشمی که در موارد خلأ قانونی به مشروع‌ترین و بالاترین نقطه نظام رجوع می‌کرد، کاری خلاف قانون نبود و بهترین کار ممکن بود. این ایرادی است که در آن مصاحبه اشاره شده بود، ولی ایشان قانون را دور نمی‌زدند بلکه قانونی وجود نداشت و ایشان کسب اجازه می‌کردند.

- تا جایی که من اطلاع دارم آقای هاشمی به دنبال این نبود که چه کسی رئیس‌جمهور شود یا نشود؟

- آقای هاشمی در ۹۲ این قدرت را نشان داد و آقای روحانی را با یک جمله رئیس جمهور کرد. در منزل خود من، همه از رد صلاحیت آقای هاشمی خشمگین بودند و هیچ کسی جز من که شناختی از آقای روحانی داشتم، تصمیم به رأی دادن نداشت ولی با حرف آقای هاشمی تمام اعضای خانواده ما که امکان رأی دادن داشتند پای صندوق‌های رأی حاضر شدند و به آقای روحانی رأی دادند. ایشان با آن جمله رئیس جمهور ساخت، پس قدرت داشت و می‌توانست.

- آقای هاشمی علی‌رغم همه تخریب‌ها، جایگاه خوبی در میان مردم داشت. ایشان در خطبه مربوط به انتخابات ۷۶ قصد نداشت کسی را رئیس‌جمهور کند، قصد ایشان برگزاری انتخابات سالم بود و اینکه شایعه تقلب کلاً خنثی شود و مردم بدون نگرانی از تقلب، در انتخابات حضور پیدا کنند و رأی بدهند. شرایط در آن زمان به گونه‌ای بود که مردم به آقای خاتمی رأی دادند.

- لازم است در رابطه با شخص آقای خاتمی نکته‌ای عرض کنم و سپس نکته‌ای در مورد عملکرد دولت ایشان ارائه بدهم. آقای خاتمی انسانی بسیار صادق، سلیم‌النفس و با محبت است. من از زمان طلبگی در قم تا این زمان نسبت به شخص ایشان همین نظر را داشته و دارم. آقای خاتمی فرد بسیار درستکاری بودند و هستند اما در زمینه دولتمردی و عملکرد دولتی همیشه به ایشان منتقد بودم و این انتقادات را در روزنامه هم می‌نوشتم. اتفاقاً من مشاور ایشان نیز بودم و با ایشان نیز کار کرده‌ام و صریح‌ترین و روشن‌ترین انتقادات را نسبت به ایشان در روزنامه داشتم. حتی گاهی وی از من ناراحت می‌شد ولی برای ایشان توضیح می‌دادم و می‌پذیرفت.

- دولت خاتمی به دلیل توسعه سیاسی که بر آن تکیه کرد و اتخاذ روشی لیبرالی مشکلاتی در کشور به وجود آورد ولی ایشان کشور را به آشوب نکشید. اگر کسانی چنین عقیده‌ای دارند باید خودشان جوابگو باشند و توضیح بدهند. من عقیده دارم روش ایشان روشی اصولی و درست نبود. کشور به مقداری فضای باز نیاز داشت ولی ایشان در این زمینه زیاده‌روی کرد و مقدار زیادی از این مسأله به اصلاح‌طلبان تندرویی برمی‌گشت که خود را به دولت ایشان چسبانده بودند.

- اصلاح‌طلبان هم مانند اصولگرایان دسته‌ای تندرو دارند که همیشه کارها را خراب می‌کنند.

- در زمان ایشان (خاتمی) زمینه برای بر سر کار آمدن افراطی‌ها فراهم شد و این خسران کمی نیست.

- (در دولت‌های احمدی‌نژاد) در کنار کارهای موسوم به توجه به مستضعفین وادادگی‌های شدیدی وجود داشت و افرادی سوءاستفاده‌های سه هزار میلیاردی، هشت هزار میلیاردی و شانزده هزار میلیاردی داشتند که اگر صد برابر به مستضعفین توجه کنیم با توجه به این سو استفاده‌ها این توجه ارزشی ندارد.

- من نمی‌دانم احمدی‌نژاد با چه نیتی چفیه را بر گردن می‌انداخت یا به هر جا می‌رفت لباس محلی آنجا را می‌پوشید و آن طور رفتار می‌کرد؛ خودش می‌داند و خدای خودش… در دولت او راه برای دزدی‌ها کلان باز شد. این مفاسد مالی که کشور ما را گرفتار کرده است از این دولت شروع شد. حال بگویید ایشان در صبحانه نان و چای شیرین می‌خورد ولی از طرفی در زمان او کسی ۱۶ میلیارد دزدی می‌کند. امروز معاون اول ایشان محاکمه و محکوم شده و در زندان است. دیگر معاون و رئیس دفتر او در زندان است. این روزها محاکمه یک وزیر او در جریان است. این همه فساد نشان دهنده ناسالم بودن دولت اوست. ظاهرسازی فایده‌ای ندارد، کشور به تدبیر نیاز دارد.

- مخالفین دولت (روحانی) سعی دارند جلوی کارهای لازم و ضروری را بگیرند. از جمله مخالفت با لوایح چهارگانه FATF که با فشار، دروغ و باندبازی سعی دارند بر مجمع و سایر نهادهای مرتبط فشار بیاورند تا این طرح‌ها تصویب نشود. راهکار اقتصادی کانال مالی اروپا که چند روز پیش اعلام شد توسط صداوسیما و برخی از نمایندگان تندرو و جناح‌های مخالف دولت و برخی از روزنامه‌های رقیب مورد حمله قرار گرفت؛ در حالی که قدمی مثبت بود. این قدم ولو قدمی ناقص ولی گامی مثبت بود. مخالفین در تلاش هستند دولت نتواند با انجام این دسته از اقدامات در حل مشکلات اقتصادی کشور موفق باشد.

- عده‌ای در داخل کشور با ترامپ و عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی هماهنگی دارند و دقیقاً حرف‌های آنها را در داخل می‌زنند. ایجاد جنگ روانی، آشفتگی و دلواپسی دقیقاً بر ضد دولت است و باعث می‌شود مشکلات اقتصادی بیشتر شود.

- اخیراً برای تهیه کاغذ به مؤسسه چوب و کاغذ مراجعه کردیم و گفتند کلاً کار خوابیده و تولیدی صورت نمی‌گیرد چون رئیس را تغییر داده‌اند. رئیسی که خوب کار می‌کرد به دستور یک نماینده مجلس که به وزیر اقتصاد گفته است فلان شخص را به این سمت منصوب کنید از کار برکنار شده است و وزیر فوراً خواسته نماینده را اجابت کرده و امروز کار خوابیده است. چون رئیس جدید کار خود را بلد نبود و نمی‌دانست در این سمت چه باید کند.

- احمدی‌نژاد با همه عیوب خود این نقطه قوت را داشت که مانع دخالت دیگران در کار دولت می‌شد.

- ادعای اصلاح‌طلبان، ادعای درستی نیست. اصلاح‌طلبان آقای روحانی را رئیس‌جمهور نکردند. اصلاح‌طلبان اگر تمام وجود و توان خود را در کشور صرف کنند حداکثر بیست درصد رأی دارند. آقای روحانی تا قبل از رد صلاحیت آقای هاشمی دو یا سه میلیون بیشتر رأی نداشت. بعد از رد صلاحیت، آقای رفسنجانی اعلام کرد که رأی من به آقای روحانی است و همین یک جمله رأی آقای روحانی را به بالای بیست میلیون رساند چون مردم می‌خواستند به آقای هاشمی رأی بدهند و ایشان به همین دلیل رد صلاحیت شدند تا رئیس‌جمهور نشوند. ضمناً مردم از این رد صلاحیت بدشان آمد و لج کردند و حرف ایشان به عنوان گفته‌ای از طرف کسی که به او ظلم شده است، تأثیر گذاشت و مردم به سمت آقای روحانی رفتند و به او رأی دادند. اصلاح طلبان چنین ظرفیتی در کشور ندارند. اصولگرایان هم به همین صورت هستند و بیست درصد بیشتر رأی ندارند. باقی رأی‌ها شناور است و به موقعیت و زمان برمی‌گردد تا چه کسی به چه صورتی بتواند از آنها استفاده کند.

- انقلاب ایران در بخش‌های با سایر انقلاب مشابهت دارد، انقلاب‌ها معمولاً فرزندان خود را می‌بلعند و متأسفانه در انقلاب اسلامی نیز این اتفاق رخ داده است و اگر چه کمرنگ‌تر از سایر انقلاب‌هاست ولی باز نمی‌توان اصل آن را انکار کرد.

- ما بعد از بهمن سال ۵۷ در هیچ تصمیمی اجازه‌ای از بیرون از کشور نگرفتیم. من با تمام وجود به استقلال ایران ایمان دارم. در مسیر تصمیم‌گیری مستقل گاهی اشتباهاتی رخ می‌دهد ولی خسران اشتباهات در شرایط استقلال بسیار بهتر از اشتباه کردن در مواقعی است که استقلالی وجود ندارد.

- همین که برخی نمی‌توانند حرف بزنند و برخی منافقانه حرف می‌زنند دلیلی برای در خطر بودن آزادی است. همه باید بتوانند به بالاترین مسئول سطح کشور حرف خود را بزنند.

- معتقدم اگر رژیم شاه بر سر کار بود، ما پیشرفت امروز را نداشتیم.

- ما از دنیا عقب مانده‌ایم و مقصر خودمان هستیم و نباید این تقصیر را بیهوده بر گردن این و آن انداخت. خرج کردن بیت‌المال و هزینه‌ها در دعواها ما را عقب انداخت.

- در سال ۵۷ وقتی آقای بازرگان به دیدار امام می‌روند و از ایشان می‌خواهند تا اجازه بدهد شاه باشد و سلطنت کند و ما مجلس داشته باشیم و انتخابات آزاد به راه بیندازیم و حکومت کنیم، امام نپذیرفتند و گفتند نظام شاهنشاهی باید از ریشه برچیده شود. امام تجربه مشروطیت را در ذهن داشتند. همچنین در نهضت ملی که شاه با کودتا برگشت و همه‌کاره مملکت شد و به هیچ نظری اعتنا نمی‌کرد. به همین دلیل امام عقیده داشت باید رژیم شاه از ریشه زده شود. ابتدا صحبت حکومت اسلامی بود، ولی امام در بیانات خود حتی قبل از انقلاب هم مردم را همه‌کاره می‌دانستند لذا شیوه حکومتی جمهوری اسلامی انتخاب شد.

- مردم کسی را که حرف و عمل او یکی نباشد طرد می‌کنند خواه روحانی باشد یا نباشد.

- در دوران طلبگی ما یک روحانی به نام آقای انصاری قمی منبری معروفی بود که حرف جالبی می‌زد. او می‌گفت اگر یک شیشه مرکب کامل را روی عبای سیاه من بریزید چیزی معلوم نمی‌شود، ولی اگر لکه سیاهی به اندازه نوک سوزن بر عمامه سپید من بیفتد همه آن را می‌بینند. مثال روحانیت همین است، هر ایراد کوچکی، بزرگ می‌شود و به چشم همه می‌آید و همه می‌بینند. به عقیده من در جمع روحانیت حتی یک خلاف هم زیاد است و روحانیت باید برای اصلاح خود و از بین بردن آنها تلاش کند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.