قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران صبح روز دوشنبه در گفت‌وگوی تلفنی با برنامه حالا خورشید که با موضوع «بررسی عملیات کربلای ۴ و حواشی آن» با حضور محسن رضایی فرمانده سپاه بر روی آنتن شبکه ۳ سیما رفته بود، با ارائه‌ توضیحاتی در مورد عملیات کربلای ۴ اظهار کرد: هنگامی که عملیات کربلای ۵ قرار بود انجام شود بحث مفصلی در مورد برگزاری این عملیات انجام شد و با توجه به این‌که بلافاصله بعد از عملیات کربلای ۴ قرار بود انجام شود، برخی از فرماندهان موافق این موضوع نبودند و معتقد بودند که با توجه به انجام عملیات کربلای ۴، دشمن هوشیار است، ولی فرمانده جنگ بر انجام این موضوع تاکید داشتند و ما در حضور آقای رفسنجانی در این ارتباط بحث مفصلی انجام دادیم.

وی ادامه داد: خوشبختانه در عملیات کربلای ۵ دشمن غافلگیر شد و با توجه به این‌که این عملیات بلافاصله بعد از عملیات کربلای ۴ صورت گرفت، دشمن تصور کرد که عملیات کربلای ۴ عملیات فرعی بوده، در حالی که عملیات کربلای ۴ یک عملیات اصلی بود.

سردار قاسم سلیمانی با اعتقاد بر این‌که به نظر می‌رسد از صحبت‌های آقای رضایی برداشت درستی در این زمینه صورت نگرفته است، در بخش دیگری از صحبت‌های خود در مورد موضوع جنگ ادامه داد:جنگ به اندازه کافی برای دفاع از خود استدلال دارد و می‌تواند در هر ذهنی که آگاهی لازم در این زمینه وجود ندارد آگاهی به وجود آورد. در زمان جنگ فرماندهی مقتدری وجود داشت و جنگ تابعی از هیچ جریانی نبود.

 

سردار قاسم سلیمانی در واکنش به این پاسخ آیا که تعبیر عملیات فریب یک تعبیر پیشینی است یا یک تعبیر پسینی،گفت:جنگ ما مردمی‌ترین، معنوی‌ترین و بی‌نظیرترین جنگ در طول تاریخ جنگ‌های جهان  بوده است. دفاع مقدس ما  فقط قابل مقایسه با جنگ رسول‌الله (ص) در صدر اسلام است.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسدارن ادامه داد: اگر بخواهیم بحث کنیم جنگ ما به دلیل حضور فرماندهی بی‌نظیر امام (ره) از ابعاد مختلف دارای منطق است. در پایان جنگ وقتی برخی برای ادامه آن اعلام آمادگی کردند امام فرمودند «بنده در توقف جنگ جدی هستم».

وی متذکر شد:نمی‌توان تصمیم‌گیری درباره عملیاتی که ۶ تا ۹ ماه روی آن کار شد را به دلیل لو رفتن آن لغو کرد. عملیات خرمشهر هم لو رفته رفته بود. در شب عملیات فتح‌المبین نیز تا پای عملیات رفتیم ولی دشمن زودتر از ما حمله کرد پس بنابراین اگر بخواهیم بر مبنای لو رفتن یک عملیات، انجام آن را لغو یا متوقف کنیم هیچ عملیاتی را نمی‌توانستیم انجام دهیم. البته در عملیات‌های نظامی هرگاه به این نتیجه برسیم که نمی‌توانیم عملیات کنیم آن را متوقف و برای میدان دیگری برنامه‌ریزی می‌کنیم.

سردار قاسم سلیمانی با تاکید بر اینکه عملیات کربلای ۴ عملیات اصلی بود، گفت: این عملیات،عملیات اصلی بود اما وقتی عملیات کربلای ۵ که بسیار بزرگتر بود به فاصله کوتاهی از عملیات کربلای چهار اجرا شد دشمن تصور کرد کربلای ۴، عملیات فریب بود. دشمن وقتی انجام عملیات کربلای ۵  را دید و به شدت غافلگیر شد، بحث کردند که عملیات کربلای ۴، عملیات فریب بود.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران تاکید کرد:هیچ وقت نگاه نمی‌کردم در صحنه مقابل چه اتفاقی می‌افتد. رزمندگان و فرماندهان دفاع‌مقدس تکلیف محور بودند و بر محور نفسانیات مبارزه نمی‌کردند.

محسن رضایی فرمانده کل سپاه در دوران دفاع مقدس نیز با حضور در این برنامه گفت: من دست کسانی را که به خاطر توئیتی که در مورد عملیات کربلای ۴  به من انتقاد وارد کردند می‌بوسم و قصد رویارویی با آنها را ندارم. البته از سیاسیونی که در این باره حرف زدند انتظاری ندارم و به آنها می‌گویم آقایان حاشیه سازی نکنید و به درد و معیشت مردم برسید.

وی ادامه داد: هر سال دی ماه با یک داستان تکراری مواجهیم که عده‌ای می‌آیند در صحنه ومی‌گویند که عملیات کربلای ۴ لو رفته و هزاران نفر شهید و مجروح شدند و فرماندهان هیچ توجهی به جان بچه‌های مردم نداشتند. ما دیدیم چه کار کنیم که این قصه هر سال تکرار می‌شود. من یک توئیتی زدم که شما که این همه حرف می‌زنید بیایید این قضیه را این زاویه دیگر نیز نگاه کنید و آن این است که عملیاتی را که انجام دادیم به عملیات فریب تبدیل کردیم و ۱۵ روز بعد درست درهمان منطقه عملیاتی را انجام دادیم. قصدمن این بود که حال که در مورد عملیات کربلای ۴ کار کارشناسی و انتقادی انجام می‌شود در مورد جنبه تبدیل این عملیات به عملیات فریب هم بحث شود. اما این حرف مرا طور دیگری برداشت کردند. این تحلیل پسینی است یعنی اینکه مثل روز روشن است. اولین باری نیست که این حرف را می‌زنیم. شاید ششمین باری است که می‌گوییم عملیات کربلای ۴ را برای این انجام داده بودیم که از اروندرود عبور کنیم و اگر راهمان باز بود که دیگر از شلمچه ادامه نمی‌دادیم. از همان جزایز ام‌الرصاص می‌رفتیم و از جنوب بصره درمی‌آمدیم. اما وقتی دیدیم جزیره ام‌الرصاص بسته است و مصلحت ما نیست تقریبا ساعت ۵ و ۶ دستورعقب نشینی دادیم. یعنی ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه شروع کردیم و ساعت ۶ به قرارگاه نجف گفتم عقب بیاید. ساعت ۷ که آفتاب داشت زده می‌شد به قرارگاه نوح گفتم عقب بیاید. ما بیشتر جزیره ام‌الرصاص را گرفته بودیم به همین خاطر ۲۴ ساعت بعد گفتیم لشکرها از آنجا عقب‌نشینی کنند.دلیلش این بود که می‌خواستیم در مورد ادامه عملیات تصمیم‌گیری کنیم تا شاید از همین مسیر عملیات را ادامه بدهیم.پس معلوم است که عملیات اصلی بوده است اما عملیات بزرگ ما نبوده است.

رضایی یادآور شد:عملیات‌های بزرگ ما همیشه چهار پنج مرحله داشتند. بعضی‌ها مثل فاو (والفجر ۸) ۷۵ روز طول کشید.عملیات «کربلای ۵» ۲۰ روز طول کشید. الی بیت‌المقدس بیست و چند روز طول کشید و در چند مرحله اجرا می‌شدند. هیچ عملیات بزرگی یک مرحله‌ای نبوده است. عملیات کربلای ۴ را هم وقتی صبح متوجه شدیم کدام مناطق باز و کدام مناطق بسته است متوقف کردیم. ۲۶۰ گردان نیرو پای کار آورده بودیم و قرار بود در مرحله اول ۶۰ گردان وارد شوند و ساعت سه و چهار به بعد که متوجه وضعیت عملیات شدم بیشتر از ۴۰ گردان وارد نکردیم.۲۰ گردان دیگر را با این که همان شب مصمم بودیم وارد عمل کنیم متوقف کردیم.مرحله اول عملیات که انجام شد نشستیم ببینیم که چه کار باید بکنیم.خدای متعال به ذهن ما آورد حالا که نمی‌توانیم از ام‌الرصاص به جنوب بصره برویم اما از طرف دیگر که راه شلمچه باز است از شلمچه برویم. اما باید فکری به حال حضور دشمن در منطقه می‌کردیم. بنابراین تصمیم این شد که این ناکامی را به فریب تبدیل کنیم. نه اینکه از اول در ذهن ما بود که کربلای ۴ فریب شود اما ۲۴ ساعت بعد تبدیل به فریب کردیم. چون متوجه شدیم اگر غیر این عمل ولو راه شلمچه باز است اما موفقیت‌مان خیلی کم خواهد بود.

مجری برنامه حالا خورشید در این قسمت از سخنان رضایی از وی پرسید انتقادی که مخاطبان وارد کرده‌اند این است که مگر می‌شود یک عملیات فریب این همه شهید داشته باشد که رضایی گفت:مگر ما به این عملیات، عملیات فریب می‌گوییم. می‌گوییم بعد از انجام عملیات کربلای ۴ ،آن را به عملیات فریب تبدیل کردیم. کل شهدای این عملیات هم ۹۸۵ نفر هستند.اسامی شهدا در بنیاد شهید و سپاه موجود است اما اینکه هزاران نفر شهید شده باشند صحت ندارد.  البته فرماندهان نسبت به یک شهید و حتی یک مجروح هم حساس بودند. رابطه عاطفی ما در جنگ بیش از رابطه عاطفی خانوادگی ما بوده است. شما سخنان برادر قاسم سلیمانی را شنیدید ایشان انسان آزاده‌ای هستند. اهل باج دادن به هیچ کسی هم نیست. اصلا ما در جبهه ما افرادی مثل سردار یا ژنرال صحبت نمی‌کردیم همه به من می‌گفتند برادر محسن. امام چون به من گفته بودند آقامحسن. تعدادی به من آقامحسن می‌گفتند اما تعدادی حاج محسن هم می‌گفتند. درجات ما که سرلشکر و سرتیپ نبود. کسی با این ادبیات حاضر است یک جنازه برادرش را ببیند.؟       

در این بخش از برنامه که محسن رضایی منقلب شده بود گفت خدا شاهد است وقتی هنوز هم شهید مهدی باکری را به یاد می‌آورم کنترل خودم را ازدست می‌دهم. من که چیزی نبودم در این جریان. من وقتی دیدم کشورم اشغال شده درس و دانشگاه را رها کردم و سلاح به دست گرفتم . امام تشخیص دادند من را فرمانده سپاه کردند. همین برادرمان آقای قاسم سلیمانی یا شهید مهدی باکری وقتی یکی از بسیجیان شهید یا مجروح می‌شدند بر سرشان می‌زدند. بارها در حادثه جنگ حالت حضرت اباعبدالله و حضرت عباس علیهم‌السلام را درک می‌کردیم که چطور حضرت اباعبدالله وقتی حضرت علی‌اکبر شهید می‌شود به زانو می‌افتند ولی بعد از این شهادت خودشان در صحنه جنگ حاضر می‌شوند. رابطه عاطفی در جنگ و شهادت یکی است. من دست جوانانی را که حتی اگر به من فحش هم بدهند می‌بوسم چون می‌دانم ته دلشان چیزی نیست. من اینجا نیامده‌ام از خودم دفاع کنم.

رضایی خطاب به مجری برنامه حالا خورشید گفت: شما کسانی را از داخل و خارج نام بردید. اینها که جوانان بی‌غل و غش ما نیستند. اینها سیاسی هستند. خودشان باید امروز پاسخگو باشند و مسائل را حل کنند و هر چند مدت  با ایجاد حوادثی ذهن مردم را از معیشت و اقتصاد می‌برند به صحنه‌های دیگر. امروز روزی است که همه باید دست به دست هم بدهند و معیشت مردم را حل کنند. وقتی می‌بینم بحث جنگ و عظمتی که امام درست کرده است مورد خدشه واقع می‌شود گفتم بیایم این برنامه و حرف بزنم. جاهای دیگری هم دعوت کردند و گفتند که بیایید دفاع کنید از خودتان چون تخریب شدید. اما من گفتم دفاعی ندارم و برای دفاع از شهیدان و فرماندهان شهید آمدم این برنامه. 

وی در بخش دیگر سخنانش و در پاسخ به برخی توئیت‌هایی که مجری برنامه حالا خورشید از جمله توئیت وزیر ارتباطات و توئیتی در مورد نحوه طراحی عملیات‌ها، قرائت کرد گفت: به نظر می‌رسید برخی از آقایان احساساتی می‌شوند و در این فضا حرکت می کنند. باید توضیح بدهم که چطور ما عملیات کربلای ۴ را به عملیات فریب تبدیل کردیم. ما تصمیم گرفتیم نیروهای شرکت کننده در این عملیات را تا اهواز به عقب ببریم و نیروهایی که ۴۰ کیلومتر عقب‌نشینی می‌کردند را دکل‌ها و دیدگاه‌های عراق می‌دیدند. از طرف دیگر بعد از عملیات‌های بزرگ یک شیوه تبلیغاتی را تکرار می‌کردیم و مارش پیروزی می‌زدیم. البته اینجا پیروزی چندانی به دست نیاورده‌ بودیم. این تصمیم جمعی بود. اینکه بعضی‌ها گفتند انجام این عملیات تصمیم شخصی فلانی(محسن رضایی) بوده است درست نیست. امام می‌دانست. مقام معظم رهبری که در شورای عالی دفاع بودند می‌دانستند. آقای هاشمی و آقای روحانی هم که با ایشان بود می‌دانست. در مصاحبه‌ای که مرحوم آقای هاشمی انجام داده خیلی را از ابهامات و سوالات را می‌تواند پاسخ بدهد. بنابراین فرماندهان بالا در جریان عملیات کربلای ۴ بودند. فرماندهان پایین هم همانطوریکه آقای قاسم سلیمانی گفت جمعی تصمیم می‌گرفتیم. یکی از شیوه‌های من اقناع پذیری است هیچ وقت ما در جنگ سلسله مراتبی کار نکردیم. یکی از دلایل طولانی بودن جلسات ما هم این بود که افراد باید قانع می‌شدند.دستور انظباطی نبوده بلکه اعتقادی بود. همه تصمیمات در مورد کربلای ۴ هم جمعی بود.

رضایی همچنین گفت: ما از طریق شود تصمیمات و پیام‌های رده‌بالای ارتش عراق را شنود می‌کردیم. ما یک شنود به کلی سری از عراقی‌ها کشف کرده بودیم. یک بیسیمی که انگلیس به عراق داده بود را به دست آوردیم و به دانشگاه صنعتی شریف دادیم که آنالیز کنند و ضد آن را ساختند. به آقای زارعی گفتم ببین عراقی‌ها چه می‌گویند. گفت همه دارند گزارش می‌دهند ایرانی‌ها دارند عقب‌نشینی می‌کنند. به دوستان گفتم هر مقدار نیرو دارید آنها را ۵۰ درصد کنید. تقریبا تا سه روز اول عراقِی‌ها با کار ما مشکوک بودند و از روز چهارم شنود گفت که عراقی‌ها به همه مرخصی  داده‌اند.اینجا بود که تصمیم من قطعی شد و حتی خیلی از فرماندهان روبروی من ایستادند. گفتند برای چه می‌خواهی کربلای ۵ را انجام بدهی؟ این کربلای ۵ همان کربلای ۴ و همان زمین است. خود آقای قاسم سلیمانی همان شب به من نامه نوشت.البته ایشان رفتند پای کار.چون بچه‌های ما تکلیفی بود و اقناع انجام می‌شد وقتی سوالات پاسخ داده می‌شد زمین و آسمان هم که به وصل می‌شد همه یکدل پای کار می‌رفتیم.در این نامه نوشته بود اوضاع اینطوریه و به دوستشان گفته بود این نامه را ضبط کند که باشد. همین برادر قاسم که سه چهار ساعت بعد که خط را شکست، پشت بی‌سیم به من داد می‌زد که برادر محسن اینجا فتح‌المبین است و تا بصره کسی نیست.

تقریبا نزدیکی‌ها صبح بود که بچه ها گفتند یک فرمانده تیپ عراقی را با زیر شلواری برای شما می‌آوریم. ساعت ۱۲ شب به ایشان در خانه‌اش گفتند تیپ‌ات رفت هر طور شده سوار ماشین شو تا بتوانی قرارگاهت را حفظ کنی. خط‌ات شکسته. در میانه راه اسیر بچه‌های ما شده و فکر نمی‌کرده ما اینقدر در کربلای ۵ پیشروی کرده باشیم. به اومی‌گویند چرا با زیرشلواری آمدی؟ می‌گوید:اصلا فرصت نداشتم چون به من گفتند اعدامت می‌کنیم. این همان غافلگیری در کربلای ۵ بود. اگر کربلای ۴ نبود این پیروزی در کربلای ۵ به دست نمی‌آمد. لذا به نظر من شهدای کربلای ۴ در یک درجه عالی در تاریخ دفاع مقدس قرار دارند چون اگر نبودند کربلای ۵ درست نمی‌شد.

محسن رضایی درادامه و در پاسخ به برخی توئیت‌ها در مورد تعدادی شهدای کربلای ۴ گفت:روز چهارم کربلای ۴ آماری که به ما دادند ۹۹۱  نفر شهید بود.۱۴ روز بعد شد ۹۸۵ نفر.یک سری گم شده بودند یا تکراری بودند.۹۸۵ نفر آمار قطعی است.

بعد از عملیات کربلای ۵ بود که دنیا به این نتیجه رسید که دیگر صدام نمی‌تواند دیواری مقابل ایران باشد و کربلای ۵ باعث شد قطعنامه ۵۹۸ صادر شود. یعنی اولین قطعنامه‌ای که مرزهای بین‌المللی ما را به رسمیت  شناخته، همین قطعنامه است.اگر کربلای ۴ نبود کربلای ۵ انجام نمی‌شد و اگر کربلای ۵ نبود دشمن به فاو حمله می‌کرد و جنگ تا امروزادامه داشت و صدام باقی می‌ماند و اختلاف بین عراق و کویت شکل نمی‌گرفت و ماجراهایی داشتیم.لذا کربلای ۴ ضمن پیروز کردن کربلای ۵ سرنوشت جنگ را نیز به نفع ما تغییر داد چون ما در جنگ دو سه تا مسئله داریم. یکی آزادسازی سرزمین‌ها است که تا قبل از کربلای ۴ و ۵  و فاو (عملیات والفجر۸ ) انجام شد اما مسئله مهم پایان جنگ است. چون در بعضی جاها جنگ به پایان می‌رسد اما آزادسازی سرزمین‌ها ۳۰ سال طول می‌کشد و طرفین روبروی هم به عنوان آتش بس قرار می‌گیرند.مرز به رسمیت شناخته نمی‌شود و میلیاردها باید هزینه بشود و جامعه در این ابهام می‌ماند که صدام می‌خواهد حمله کند. لذا پایان دادن جنگ کمتر از آزادسازی سرزمین‌ها نبود.پایانی که به نفع ایران تمام شود.پایانی که مرزهای بین‌المللی ما به رسمیت شناخته شود.

مجری برنامه حالا خورشید دراین بخش از سخنان رضایی گفت هنوز درمورد ادامه جنگ بعد از آزادسازی خرمشهر و قطعنامه ۵۹۸ پرسش‌هایی وجود دارد. من قصد مناظره ندارم و تنها پیام‌های مخاطبان را می‌خوانم.مثلا یکی از مخاطبان پرسیده آیا فضای توئیتر فضلی مناسبی برای بیان مسائل خطیری همچون دفاع مقدس و عملیات کربلای ۴ است که رضایی گفت: قبول دارم فضای مناسبی نیست و سعی می‌کنم در مورد جنگ در توئیتر صحبت نکنم.در فضای بازتری صحبت کنیم.من فقط می‌خواستم ذهن‌ها را مسئله فریب توجه بدهم و در عین حال پاسخی به شبهات داده باشیم. من شرایط کشور را شرایط بسیار حساسی می‌دانم. رئیس‌جمهور آمریکا طرح فریبی می‌خواهد علیه ما انجام بدهد تا پایان امسال یا سال آینده. می‌خواهد به ما رودستی بزند یا مشابه چیزی که ناوهایش را برد کنار ساحل کره شمالی و از آن مذاکره‌ای درآورد هرچند رهبر کره شمالی فهمید ترامپ می‌خواهد او را فریب بدهد.

وی افزود:می‌خواهم به مسئولان کشور بگویم امروز روز بسیج رسیدگی به مردم است و اینکه فریب ترامپ را نخورید. تنها راه نجات و پیروزی و دور کردن آمریکا از منطقه تکیه به مردم است.من در مجمع تشخیص هستم و داریم نظارت می‌کنیم. خواستم توجه بدهم. من نگران می‌شوم این حرف‌های من باعث شود عده‌ای فکر کنند ما دولت را یا جایی را با بحث جنگ مورد نقد قرار بدهیم و حرف‌های سیاسی خودمان را بزنیم.البته امیدوارم رخدادی را شاهد نباشیم و اگر اتفاقی نیفتد چه لزومی دارد ما پیش داوری کنیم و بخواهیم عده‌ای را زیر سوال ببریم.

مجری برنامه از رضایی پرسید:اگر برگردید به سه روز قبل آیا این توئیت را می‌نویسید؟. گفت این توئیت را دقیق‌تر می‌زنم. دو کلمه‌اش حذف می‌شود. می‌شود عملیات کربلای ۴ فریب دشمن شد.البته توئیت دوم همین بود.کسانی که نقد کردند این دو توئیت را با هم نخواندند.

وی در مورد توئیت وزیر ارتباطات هم گفت:ما با مسئولان کشور ارتباط داریم و می‌توانستند به جای توئیت، با من تماس بگیرند. خواهش من از همه تحلیل‌گران و نخبگان این است که مراقب فریب دشمن باشید. مسائل حاشیه‌ای را الان درست نکنید.معیشت مردم را حل کنید و باید چه کاری می‌توانیم افکار عمومی را به تولید،اشتغال،کارآفرینی و نوآوری بسیج کنیم.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.