شایعه «قحطی در سه ماه آینده» از کجا آمد؟
مسعود خوانساری گفته بود «اگر وضعیت اقتصادی کنونی ایران به شکل فعلی ادامه یابد، تا سه ماه آینده قحطی کالا و مواد اولیه در بازار خواهد بود.»
به نظر می آید اظهارات مذکور بیش از آنکه دلیل منطقی و قابل قبولی داشته باشد، صرفا با استفاده از جو روانی ایجادشده در جامعه و آمادگی ذهنی برای پذیرش شایعات اینچنینی بیان شده است.
سوالی که درباره اظهارات مذکور به ذهن می رسد این است که ادعای قحطی کالا و مواد اولیه آن هم تا سه ماه آینده بر چه پایه و اساسی عنوان شده است؟ کدام آمار و ارقام چنین موضوعی را تایید می کند؟ اینکه صرفا بگوییم مقداری کالا در گمرک مانده و اجازه ترخیص ندارند، می تواند توجیه کننده این ادعا باشد؟
مشکلات ارزی ماه های اخیر و تخلفات صورت گرفته باعث شد تا ترخیص برخی کالاها در گمرک با مشکل روبرو شوند. از طرفی، همزمان بسیاری شروع به انبار و احتکار کالا کردند. فضای روانی ایجاد شده نیز باعث شد تا مردم به خریدهای غیرمتعارف روی بیاورند. به طور مثال، در مورد پوشک، چنین اتفاقی رخ داد و ضمن افزایش قیمت، به دلیل افزایش ناگهانی تقاضا، این محصول در بازار کمیاب شد. اما بر هیچ یک از آگاهان اقتصادی پوشیده نیست که بخشی از این اتفاق ناشی از جوی بود که درمورد کمبود پوشک در هفته های آینده و نیز افزایش بیش از پیش قیمت ایجاد شده. به بیان ساده تر، شایعه شد که هم پوشک دچار قحطی خواهد شد هم قیمت آن بالاتر خواهد رفت؛ در نتیجه مردم به جای مصرف عادی خود ترجیح دادند مقداری بیش از حد معمول – مثلا برای مصرف چند ماه خود – خریداری کنند که این موضوع به نوبه خود به کمبود دربازار دامن زد.
اکنون یک چهره اقتصادی چنین شایعه و جوی را در مورد همه کالاهای اساسی رواج داده و از یک قحطی در سه ماه آینده گفته. آیا چنین شایعه ای نمی تواند باعث هجوم مردم به بازار برای خرید کالاهای اساسی و انبار کردن آن در منزل از ترس نایاب شدن آن در سه ماه آینده شود؟ نکته قابل تامل تر این است که در چنین شرایطی، مردم به صورت طبیعی حتی قیمت کالا را نیز از اولویت های اساسی خود خارج می کنند و حاضرند کالاهای اساسی و مورد نیاز خود را به هر قیمتی بخرند و انبار کنند تا مبادا در سه ماه آینده به طور کامل نایاب شود.
اگر چنین اتفاقی رخ دهد، بیش از همه، کسانی سود خواهند برد که کالاهای وارداتی را در بازار انبار کرده و قصد دارند همه آنها را به قیمت گزاف و غیرواقعی به صورت دفعی و یکجا به مردم بفروشند و به سود هنگفتی دست یابند.
با این توضیحات، آیا اظهارات رییس اتاق بازرگانی تهران به نفع این دسته از افراد و فعالان اقتصادی نیست؟ و آیا به خالی شدن انبارهای آنها و فروش اجناس شان به قیمت های گزاف و غیرواقعی در فضای اقتصادی آشفته کنونی کمک نمی کند؟آیا رییس اتاق بازرگانی تهران عامدانه این سخن را به زبان آورده یا صرفا از روی نا آگاهی و یا حتی برای دیده شدن در رسانه ها؟
نکته دیگر اینکه فردی که این اظهارات را بیان کرده، نه یک مسئول دولتی اقتصادی بلکه یک مدیر اقتصادی بخش خصوصی است و چیز عجیبی نیست که در سخنان خود، منافع صنف خود را در نظر گرفته و به نفع خود و همکارانش اظهارنظر کند؛ اتفاقی که در اظهارنظر اخیر نیز به وضوح رخ داده است.
چنین اتفاقی مسبوق به سابقه نیز هست؛ در دی ماه سال ۹۰، اسدالله عسگراولادی، رییس اتاق بازرگانی ایران و چین، از قحطی در ایران در ۶ ماه آینده خبر داده و گفته بود: «به نظر میرسد با توجه به واردات کالا با دلار ۱۶۰۰ تومانی و مشکلات تولید در ۶ ماه آینده با کمبود بسیاری از کالاها و قحطی در کشور مواجه خواهیم شد که برای تهیه آنها یا باید متوسل به قاچاق شویم و یا اینکه هزینه بسیاری بابت قاچاق بپردازیم.»
این اظهارنظر و اظهاراتی از این دست باعث شد تا مردم ضمن هجوم به فروشگاههای زنجیره ای، با خریدهای کلان، باعث خالی شدن انبارها شوند. ۶ ماه پس از اظهارات عسگراولادی اما، اگرچه اوضاع ارزی کشور با بحران روبرو شده بود، اما خبری از قحطی نبود.
اکنون ۷ سال بعد، همان سناریو در حال تکرار است و مسعود خوانساری، رییس اتاق بازرگانی تهران خبر از قحطی در سه ماه آینده داده است. اگرچه اظهارات او اندکی هوشمندانهتر از اظهارات عسگراولادی است و خوانساری قید «در صورت ادامه وضعیت اقتصادی به شکل کنونی» را نیز به آن اضافه کرده تا بلکه از انتقادات احتمالی بعدی، در امان بماند.
البته رییس اتاق بازرگانی تهران از اظهارنظر خود نتیجه دیگری را نیز می تواند بگیرد. خوانساری در اظهاراتش از «۱۳۹ هزار کانتینر» شامل ۷ میلیون تن کالا و ۲/۵ میلیون تن کالای اساسی سخن به میان آورده که «در گمرک باقی مانده و اجازه ترخیص ندارد.» حال اظهارات فعلی او در خصوص قحطی در سه ماه آینده، چه بسا بتواند به دولت برای صدور اجازه ترخیص این کالاها را نیز فشار مضاعفی وارد کند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر