مهران مدیری در تازه‌ترین کنسرتش که چهارشنبه سی‌ام مرداد و پنجشنبه اول شهریور ۹۷ در برج میلاد برگزار شد، ترانه‌ای را خواند که خاطرات بسیاری را زنده کرد؛ ازجمله خاطره اجازه نیافتن ناصر چشم‌آذر برای اجرای همان اثر با حضور خواننده و درنهایت بسنده کردن او به اجرای موسیقی بی‌کلام «سوغاتی» در کنسرت‌هایش.

مدیری پیش از خواندن ترانه «سوغاتی» گفت: ترانه‌ای را که می‌خواهم برایتان بخوانم برای اولین بار است که دارد خوانده می‌شود و در این همه سال اصلا خوانده نشده است.

این صحبت‌های مدیری با تشویق ممتد تماشاگران همراه شد و او گفت: چقدر همه‌مان از این ترانه خاطره داریم؛ نسل قدیم، نسل وسط و نسل جدید. ما به اردلان سرفراز، شاعر نازنین این ترانه زنگ زدیم و از او اجازه گرفتیم و او با بزرگواری گفت بخوانید. تنظیم این اثر هم از دو عزیزی است که روح هر دویشان شاد باشد؛ محمد حیدری و ناصر چشم‌آذر.

خانواده زنده‌یاد ناصر چشم‌آذر در متنی که در همین خصوص نوشت: ‎«پیدا کردن و دسترسى به آثار ناصر چشم‌آذر و خانواده او که همواره میراث‌دار آثارش بوده و هستند، اصلا کار سختى نیست!

‎ناصر چشم‌آذر براى اجراى یکى از ترانه‌هاى معروف و پرطرفدارش به نام «سوغاتى» در کنسرت خود، مدت‌ها دوید و تلاش کرد تا بتواند آن را با خواننده مورد نظرش در برج میلاد اجرا کند که بى‌ثمر ماند و به او اجازه داده نشد. درنهایت تنها موسیقى بى‌کلام آن به صورت ارکسترال اجرا شد و متاسفانه براى همین اجرا هم مورد مواخذه قرار گرفت تا بهانه‌اى باشد که از اجراى کنسرت بعدى‌اش در سالنی که مدنظر ایشان بود، ممانعت شود. این بى‌معرفتى یکى از همان موانع بى‌دلیل و سلیقه‌اى بود که در زمان خودش روح مرحوم را خراشید و به شدت دلش را شکست.

‎اما حالا چه اتفاقى افتاده است که مهران مدیرى مى‌تواند به راحتى و باکلام آن را در همان برج میلاد اجرا کند و به قباى هیچکس هم برنخورد؟!

‎سوال اینجاست که چطور براى صاحب اصلى اثر اجازه اجراى باکلام داده نشد ولى براى دیگران امکان‌پذیر شد؟! اما موضوع اصلى، رنجش خاطر مولف اثر نیست چراکه در طول دوره هنریشان از این بى‌عدالتی‌ها بسیار دیدند و دل شکسته شدند که این اتفاقات در واقع فقط براى بزرگان فرهنگ و هنرمندان راستین این سرزمین بوده است و بس.

‎موضوع اصلى این است که مهران مدیرى دیگر چرا، بدون کسب اجازه از خالق اثر «سوغاتى» را اجرا کرده است؟! مگر آن رفته، وارث و باقى ندارد؟! اگر تنظیم یک ترانه رکن اصلى یک اثر باشد، مگر نه اینکه این هنر ناصر چشم‌آذر بوده که همراه صداى خواننده، شعر زیباى ترانه و سازنده ملودى، سرایش آن را تبدیل به آوازى جاودانه کرده که تا هنوز جارى و زنده باقى بماند؟!

‎انتظار مى‌رفت که مهران مدیرى به عنوان هنرمندى تاثیرگذار در سطح جامعه، این رفتار فرهنگى را مى‌داشت تا به پاس حفظ زحمات خالق اثر و تاثیر او در موسیقى این سرزمین هم که شده احترام را مراعات مى‌کرد تا حرکت او الگویى باشد براى سایرین در آینده تا جان کلام این حرفش در همان شب که «فقط خودمان باید به داد خودمان برسیم» هم در حد یک شعار شبه‌شهروندى باقى نماند و رنگ حقیقت به خود بگیرد.

‎خود استاد در قید حیات که بود تعصب و حساسیت بالایى نسبت به حفظ و رعایت حقوق فرهنگى و معنوى آثار همکارانش داشت و همیشه انتظار داشت جوانان هم، اصول استاد و شاگردى و حقوق پیشکسوتى را رعایت کنند که به آن کمال معرفت مى‌گفت. به امید آینده.»

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.