اگر تاریخ احزاب ایران را بعد مشروطیت مطالعه کنیم، سه گروه مذهبیون، ملیون و توده ای ها در ایران حزب تشکیل دادند اما مدتی که گذشت احزاب آنها دچار انشعاب شد. بعد از پیروزی انقلاب حزب جمهوری اسلامی و حزب سازمان مجاهدین انقلاب چنین وضعیتی پیدا کردند. اخیرا نیز این مسئله را در حزب اعتماد ملی شاهد بودیم.

مجموعه تجربیات گذشته نشان می دهد، اعضای یک حزب در ایران به جای تعامل با یکدیگر سریع به اختلاف می خورند و اعلام انشعاب می کنند. همین مسئله موجب از بین رفتن آن تشکل سیاسی می شود.

اگر به احزاب جمهوری خواه و دموکرات آمریکا بنگریم، درون آنها نیز گرایش های مختلفی وجود دارند که هر کدام کاندیدای خود را به صحنه می آورند و آن کاندیدایی که با اقبال بیشتری در جامعه مواجه شود، می ماند و بقیه نیز واقعیت را تحمل می کنند و کنار می روند اما در ایران این طور نیست وقتی میان اعضای یک حزب اختلاف نظر پدید آمد، دو دسته می شوند و علیه هم کار می کنند. مثلا در حزب جمهوری همین اتفاق افتاد، آن قدر اختلافات ادامه یافت تا حضرت امام فرمود فعالیت حزب را متوقف کنید چراکه انقلاب از فعالیت حزب جمهوری اسلامی بیشتر ضرر می کند تا آنکه منفعتی به دست آورد.

از نظر فرهنگی باید کسانی را که با ما مخالفند یا زاویه دارند تحمل کنیم اما چون این تحمل وجود ندارد، احزاب سراسری با قدمت و دوام ۱۰۰ ساله را نداریم، همین مسئله هم بر انتخابات مجلس و ریاست جمهوری اثر می گذارد.

درباره درمان استبداد درون حزبی، معتقدم رفتار فرهنگی و سعه صدر افراد باید تقویت شود. مشکل اصلی سیاستمداران ما همین است. خودرأیی باید از تفکر سیاسیون کشور حذف شود یعنی مسائل را صفر و صدی نبینند و نسبی به مسائل نگاه کنند.

*عضو هیأت موسس جمعیت ایثارگران

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.