یک روز پس از اعتراضات و درگیری در بازار تهران، در ورودی بازار بزرگ از خیابان ۱۵ خرداد، خرید و فروش جریان دارد؛ هرچند امروز ردیف هایی از سربازان میهمان کسبه هستند. اما کمی که جلوتر بروید با در بسته راسته طلافروش ها در سبزه میدان مواجه می شوید. چند نفر از کسبه این بازار جلوی ورودی نشسته اند و به مراجعه کنندگان می گویند: «تعطیل است.» یکی از آنان به خبرنگار ایرنا می گوید: «امروز صبح مأموران گفتند ببندید، ممکن است شلوغ شود.» 

تعطیلی از ترس ناامنی

کاسب دیگری که 30 سال است در این راسته کار می کند و دو باب مغازه دارد، می گوید: «اولین جایی که در بازار با کوچکترین صدایی بسته می شود، بازار طلافروشان است. امروز هم به خواست ما بازار طلافروش ها بسته نشده است، بلکه به خاطر نگرانی که از درگیری ها وجود دارد، تعطیل است. وگرنه کاسب که مغازه خودش را نمی بندد. طرف مستأجر است و هر روز تعطیلی برایش کلی ضرر دارد.» 

دیگری در میان کلامش می پرد و به خبرنگار تأکید می کند:«مغازه دار تظاهرات نمی کند و باعث هرج و مرج هم نمی شود؛ ولی ناآرامی بین مردم وجود دارد و مردم عصبانی هستند.» 

این روایت طلافروش ها در حالی است که برخی منابع اعلام کردند عده ای دیروز تلاش می کردند بازار را به تعطیلی بکشانند.

روبه روی بازار طلافروش ها، شعبه بزرگ بانک ملی هم درهایش بسته است و سربازها و نیروهای پلیس جلویش در ردیفی نامنظم نشسته اند.

یکی دیگر از طلافروش ها در روایت حوادث دیروز می گوید: کسبه راسته های پایین بازار، از جمله پارچه فروش ها شروع کردند و به سمت بالا آمدند و بعد خبر رسید که در حال حرکت به این سمت هستند. طلافروش ها هم با کوچکترین صدایی تعطیل می کنند، چون مسئله امنیت در این راسته خیلی اهمیت دارد. 

روایت متفاوت بازار

به سمت مرکز بازار بزرگ تهران که حرکت می کنید، همچنان کرکره ها پایین است. هرچند که کسبه در دسته هایی چندتایی گوشه ای جمع شده اند و پچ پچ می کنند. برخی مغازه ها هم کرکره را تا نیمه بالا داده اند و لامپ کم فروغی را روشن نگه داشته اند و مشغولند. 

یکی از کسبه که مغازه را امروز باز نگه داشته، می گوید: «حوادث دیروز از کارگران اصناف بود. آن ها ماهی یک و نیم میلیون تومان بیشتر حقوق نمی گیرند و خیلی ناراضی هستند. من 50 سال است که اینجا کاسب هستم و فقط 8 ماه در ایام انقلاب تعطیل بودیم.» 

در کوچه های بازار، شعب مختلف بانک ها نیز هرچند چراغشان روشن است و کارمندان مشغول کارند، اما درها از داخل قفل شده است. 

روایت متفاوت پارچه فروش ها

بازار را که پایین تر می روید، روایت از تعطیلی متفاوت می شود. پارچه فروش ها عصبانی تر به نظر می رسند و می گویند:«ما خودمان تعطیل کردیم.»

یکی از کسبه راسته پارچه فروش ها به پرس و جوی خبرنگار ایرنا واکنش منفی نشان می دهد و با عصبانیت می گوید: «شما نمی دانی چرا بازار بسته شده که آمده ای می پرسی؟ باز و بسته بودن دیگر برای ما فرقی نمی کند. نه کسی می خرد و نه کسی پول دارد جنس بیاورد. اعتراض ما سیاسی نیست. دغدغه ما فقط کمبودهای صنف خودمان است.»

برخلاف طلافروش ها که خیلی ترجیح نمی دانند درباره حوادث دیروز صحبت کنند، پارچه فروش ها با عصبانیت دور خبرنگار حلقه می زنند. یکی فریاد می زند: «من تولیدکننده ام و دیگر تولیدی ندارم و پولی هم ندارم به کارگر بدهم. قبلا 25 نفر نیرو داشتم، حالا تنها 15 نفر دارم که تا یک ماه آینده احتمالا کارگاه را تعطیل کنم. ما می دانیم که همه امور هم دست دولت نیست و نهادهای دیگر هم مقصرند.»

لیدر نداریم، اتحادیه فقط حق عضویت می گیرد

دیگری درباره اینکه گفته می شود دیروز عده ای بازاریان را تشویق می کردند که تعطیل کنند، توضیح می دهد: «هیچ کسی غیر از کسبه نبود. ما همه یکدیگر را می شناسیم. این دروغ است. خود ما بازاریان بودیم که تعطیل کردیم. سه ماه است که تحمل ما تمام شده است. قیمت ها روزانه تغییر می کند و اصلا ثبات نیست.» 

یکی دیگر از این جمع که می گوید تولیدکننده است، فریاد می زند: «ما لیدر و سندیکا نداریم. اتحادیه های ما فقط یک تابلو دارند و فقط از ما حق عضویت می گیرند.» 

یک فعال بازار بزرگ با تأکید بر اینکه در حوادث دیروز دو نفر از کسبه را که می شناسم در حوالی مجلس بازداشت کرده اند، می گوید: «اینجا دیگر کسی صاحب مغازه نیست. همه آن حاجی بازاری ها رفته اند و ما همه مستأجریم. حداقل اجاره مغازه هم اینجا ماهی 15 تا 20 میلیون تومان است. شما ببین چه اتفاقی افتاده است که کسبه اینجا ترجیح می دهند ماهی یک تا دو میلیون تومان ضرر کنند، ولی مغازه ها را ببندند. نخ هندی قبلا کیلویی 14 هزار تومان بود، حالا کیلویی 23 هزار تومان شده است و ما دیگر نمی توانیم.»

این اظهارات بازاری ها در حالی است که امروز عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران در حاشیه همایش قوه قضاییه و در جمع خبرنگاران اعلام کرده که عاملان آشوب روز گذشته در محدوده بازار تهران شناسایی و بازداشت شدند و این افراد تا زمان محاکمه در بازداشت به سر می برند و آزاد نمی شوند.

بازار نیمه تعطیل

در میان مغازه های بسته، چراغ یکی از دالان ها روشن است و کرکره مغازه ها بالاست و پارچه های رنگی جلوی مغازه ها روی هم تلنبار شده است. یکی از کسبه این دالان می گوید: «امروز مأموران به ما گفتند که باز نکنید، ممکن است شلوغ شود و تا نگفته ایم باز نکنید. ولی ما کارمند هستیم و مجبوریم که باز کنیم.» 

مرد جوان که با آرامی پشت میز کوچک مغازه روی صندلی لم داده ادامه می دهد: «دیروز تاجایی که من اهالی را می شناسم از بازاریان بودند که دست به اعتراض زدند و کسی هم به ما نگفت که ببندید. اعتراض هست، ولی کار وحشیانه ای در میان نیست. بالاخره باید یکی پاسخگو باشد. جوابی ندهند عصبانیت بیشتر می شود. کاری با مسایل سیاسی نداریم، جایی نیست که صدای بازاریان شنیده شود. باید گفت که اگر کسبه نخواهند، کسی نمی تواند مجبورشان کند مغازه ها را ببندند. اعتراض هم به این خاطر است که ثباتی در بازار وجود ندارد.»

سه شنبه، پنجمین روز تابستان از ظهر می گذرد، گاری ها خالی و پر در کوچه های بازار می گذرند. کسبه در حال رفت و آمد، وضعیت آن سوی بازار را از یکدیگر جویا می شوند. مغازه ها یکی در میان کرکره ها را تا نیمه باز کرده اند، ولی روح تعطیلی بر بازار حاکم است. خروجی بازار به سمت 15 خرداد، سربازها صف کشیده اند. بانک ملی شعبه سبزه میدان هرچند در را باز کرده، ولی راسته طلافروشان همچنان تعطیل است.

 

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.