خداداد عزیزی راهی روسیه ‌شد تا ضمن گشت و گذار در این کشور، بیننده بازی‌های تیم ملی باشد. سال ۹۸ در فرانسه، خداداد از بهترین‌های تیم ملی بود و اتفاقاً در شب‌های اخیر نمایش مجدد فیلم بازی ایران برابر یوگسلاوی و آمریکا و نمایش چشم‌نواز خداداد تکرار یک نوستالژی شیرین برای فوتبال‌دوستان قدیمی بود. با حماسه‌ساز ملبورن گفت‌وگویی انجام دادیم که می‌خوانید:

* شما هم به عنوان مهمان فدراسیون فوتبال به روسیه می‌روید؟

خیر! البته رئیس فدراسیون قبلاً از من دعوت کرد به عنوان مهمان فدراسیون به روسیه بروم، ولی به خودشان عرض کردم با یک شرکت قرارداد دارم و به عنوان مهمان آن‌ها به دیدن جام جهانی خواهم رفت.

* پارسال هم یکی، دو بار به روسیه سفر کرده بودید. مسافرت شغلی بود؟

مسافرت‌های شغلی‌ام را دوره بازیگری رفته‌ام. اکنون زمان مسافرت‌های بازنشستگی و تفریحی است (خنده).

* علی‌رغم گذر سال‌ها چرا امثال شما یا عابدزاده هنوز روی بورس هستید؟

بورس که اوضاع خوبی ندارد! یا افت می‌کند یا رشد کاذب دارد و شرایط بی‌ثبات اقتصادی دلیل این وضعیت بورس است (خنده). اما در پاسخ به سؤال شما باید بگویم آدم‌ها نان دل خودشان را می‌خورند. مردم نسبت به نسل ما محبت دارند. مثلاً احمدرضا عابدزاده که نیازی به تعریف ندارد و به حق سال‌ها عقاب آسیا بود و روی دستش نداشتیم، با مصدومیت با زانو‌های داغون و با درد، با تمام توان برای تیم ملی بازی می‌کرد و برای ما هم بسیار قابل احترام بود.

* فکر می‌کردید روزی پسرش به جام جهانی برود؟

امیر از وقتی کودک بود، عاشق دروازه‌بانی بود. با احمدرضا سر تمرین می‌آمد و با لباس و دستکش دروازه‌بانی شیرجه می‌زد. پسر عابدزاده برای رسیدن به این مرحله خیلی زیاد زحمت کشیده، چون برای گرفتن حقش باید بیشتر از بقیه تلاش می‌کرد. پدرش نام بزرگی داشته و دارد و مدام در مقام مقایسه قرار می‌گیرد. از کوچک‌ترین اشتباهش نمی‌گذرند، ولی یادمان باشد امیر از انگلیس به صورت حرفه‌ای وارد دنیای فوتبال شد. سپس در آمریکا، مقطعی در ایران و حالا از لیگ پرتغال توانسته خودش را به کارلوس کی‌روش تحمیل کند. با شناختی که از کی‌روش پیدا کرده‌ام، او در میان کلی گزینه همین‌طوری دست روی امیر نمی‌گذارد. این را هم در نظر بگیرید که امیر ماه‌هاست در پرتغال دارد فیکس و خوب بازی می‌کند.

* از چند سالگی بازی‌های جام جهانی را تماشا می‌کردید؟

حدوداً ۱۵ ساله بودم که جام جهانی ۸۶ مکزیک را تماشا می‌کردم. 

* طرفدار کدام تیم بودید؟

آرژانتین، البته به خاطر دیه‌گو مارادونا.

* بازیکنان تکنیکی را دوست داشتید؟

بله، مارادونا، روبرتو باجو، زیدان و حالا مسی چهره‌های مورد علاقه من بوده و هستند.

* در روسیه به تماشای بازی آرژانتین می‌روید؟

اشکالی دارد؟ آرژانتین در مرحله گروهی با ایسلند، کرواسی و نیجریه بازی می‌کند و حتماً بیننده خواهم بود، حالا داخل استادیوم یا از طریق تلویزیون.

* تا انتهای جام جهانی در روسیه می‌مانید؟

حقیقتاً طاقت یک ماه دوری از خانواده را ندارم. اینکه تا چه زمانی بمانم، بستگی به شرایط دارد؛ یعنی باید ببینم حالش را دارم یا نه! (خنده)

* نسل بازیکنان ۹۸ از نظر کارشناسان و مردم بهتر از نسل فعلی است. شما این را قبول دارید؟

چنین مقایسه‌ای درست نیست، چون فوتبال مدام در حال تغییر است. سرعت فوتبال در حال افزایش است و در عین حال امکانات هم بهتر شده. به عنوان مثال کیفیت استوک با پیراهن‌های کنونی خیلی بهتر از ۲۰ سال قبل است. کلاً قدیم دل آدم‌ها خوش‌تر از الان بود و همه چیز به کام مردم شیرین‌تر بود. خود من شیفته لیورپول بودم، ولی حالا حس ۲۰، ۳۰ سال قبل را روی این تیم ندارم.

* از نسل قدیم لیورپول کدام بازیکنان را دوست داشتید؟

ایان راش ولزی، کنی داگلیش اسکاتلندی و جان بارنز انگلیسی بازیکنان محبوبم در لیورپول بودند.

* حسرت گذشته‌ها را می‌خورید؟

نه! چرا خودم را ناراحت کنم؟

* مثلاً زمانی که از تاتنهام پیشنهاد داشتید و باشگاه کلن رضایتنامه‌تان را صادر نکرد؟

قبل از ورود به دنیای حرفه‌ای فوتبال اصلاً فکر نمی‌کردم روزی به فوتبال آلمان بروم. الان جای اینکه حرص بخورم چرا رضایتنامه‌ام را ندادند به تاتنهام یا اتلتیکو مادرید بروم، به روز‌های شیرین فکر می‌کنم. به هر حال من بازیکن کلن بودم و حتی دوست نداشتم در آلمان زندگی کنم، اما چاره‌ای نداشتم تا قراردادم تمام شود.

* چرا از زندگی در آلمان رضایت نداشتید؟

مردمان‌شان خیلی خشک هستند و آدم واقعاً احساس غربت می‌کند. نظم‌شان هم بیش از حد است و آدم را خسته می‌کند. از ساعت ۷ شب همه جا تعطیل بود!

* شما که عادت داشتی ساعت ۹، ۱۰ شب بخوابی.

آره، ولی تا ۱۰ شب برای ماه‌ها دل آدم می‌گیرد. یکسری جا‌ها باز بود، ولی من آدمی نبودم که به این اماکن بروم.

* بعد از آلمان هم رفتید آمریکا که شبانه‌روز همه جا باز بود؟

آلمان بی‌نمک بود و آمریکا شور! در کل برای من ایران از همه جای دنیا دوست‌داشتنی‌تر بود و هست و اصلاً دوست نداشتم و ندارم به جز برای مسافرت یکی، دو هفته‌ای بخواهم خارج از کشور باشم.

* همچنان علاقه‌مند هستید در مشهد زندگی کنید؟

بله، نزدیک پدرم باشم، برایم از همه چیز قشنگ‌تر است.

* پسر شما دوست ندارد فوتبالیست شود؟

ماشاءا... با اشتهایی که او دارد، اگر بخواهد ورزشکار شود، باید برود سمت وزنه‌برداری. (خنده)

* کسب و کار چطور است؟

این را از تاجران بپرسید! از نظر من که شرایط اقتصادی برای اکثر تاجران و کسبه خوب نیست. در این سال‌ها کسب و کار اختلاس‌گران و امثالهم به راه بوده و بخش زیادی از مردم تحت فشار هستند. ملت برای گرفتن وام ۵ میلیونی باید چند ماه دوندگی کنند و ۲ ضامن معتبر پیدا کنند، بعد یک فهرست‌هایی منتشر می‌شود که طرف هزار میلیارد تومان بدهی دارد. این افراد برای گرفتن وام با این حجم حداقل چند میلیون نفر ضامن معتبر نیاز دارند، ولی وقتی از کشور می‌روند، مشخص می‌شود اصلاً ضامن ندارند. این‌ها نشانه فساد اقتصادی است، مفسدانی که دلار را انبار می‌کنند. همه چیز را هم نباید فقط گردن مسئولان انداخت. یک مثال ساده می‌زنم؛ پارسال کانکس ۲ میلیون بود تا زلزله رخ داد، کانکس شد ۶ میلیون تومان. در این بلبشو مسئولان فقط یک تقصیر بزرگ دارند.

* چه تقصیری؟

فقط یک راه وجود دارد و آن هم اعدام است. افرادی که اینجوری فضای کشور را ناامن می‌کنند، باید اعدام شوند. ۶ماه چشم‌شان را به نسبت فامیلی مفسدان اقتصادی با مسئولان ببندند و هر کس با هر پدر و فامیل قدرتمندی که دارد امنیت اقتصادی ملت را به خطر می‌اندازد، اعدام کنند. مگر کشور چین چگونه به شرایط فعلی رسید؟ آدم‌هایی که فضای اقتصادی را خراب می‌کنند، خدا را نمی‌شناسند، دین و انسانیت ندارند، پروردگارشان همان حرص و طمع و پول است. باید ثروت آن‌ها مصادره و اعدام شوند، چون اگر درک، شعور، وجدان و انسانیت داشتند، زمان زلزله قیمت کانکس را کاهش می‌دادند، ولی آن‌ها دوست دارند نان‌شان را در خون مردم بزنند و بخورند و سزایشان اعدام است. برای مملکت ما خوب نیست ببینیم بعضی از هموطنان‌مان در سطل زباله دنبال خوراک هستند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.