روز گذشته، درددلی از سوی بهروز وثوقی بازیگر مشهور سینمای پیش از انقلاب، در صفحه اینستاگرامش منتشر شد که بازتاب وسیعی در میان اهالی سینما داشت. اصل جمله این بود که دل او، به قدری برای ایران تنگ شده که تمام ذهن و فکر او، یاد خاطره های کشورمان است. وثوقی اما سالهاست که این آرزو را آشکارا بیان می کند.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر «انتخاب»، یادداشت بهروز وثوقی و بروز واکنش های اهالی سینما، باعث شد بار دیگر مصاحبه ی ۱۱ سال گذشته «انتخاب» با «بهروز وثوقی» در فضای مجازی منتشر شود. ۱۱ سال قبل، یعنی خرداد ۱۳۸۶، طی تماس سرویس فرهنگ و هنر «انتخاب» با بهروز وثوقی بازیگر مشهور سینمای پیش از انقلاب، او پذیرفت که سوالات خوانندگان «انتخاب» در قالب یک مصاحبه با او مطرح شود.

این مصاحبه، در همان ایام حواشی بسیاری را موجب شد و حتی بروز برخی واکنش های سیاسی را در پی داشت. به درخواست مخاطبان «انتخاب»، بار دیگر این مصاحبه با بهروز وثوقی را در ادامه می آوریم:

انتخاب: آقای وثوقی، آیا اخبار روز ایران را پیگیری می کنید؟

بهروز وثوقی: من از طریق اینترنت تمام مسائل واخبار روز ایران را دریافت میکنم و مطمئنا از هر لحظه که در وطنم میگذرد با اطلاع هستم.

انتخاب: سایت انتخاب را چگونه ارزیابی می کنید؟

بهروز وثوقی: «انتخاب» را می خوانم، سایت خوب و نسبتاً معتدلی است و بیشتر خبرها دست اول است.

انتخاب: آقای وثوقی! انقلاب که شد شما کجا بودید؟

بهروز وثوقی: من در امریکا بودم. خروج من از ایران به خاطر انقلاب نبود. دوماه قبل از وقوع انقلاب من برای ساخت فیلمی با آقای زرین دست به آمریکا رفتم وقتی که این فیلم را بازی کردم، انقلاب شد. بعد از آن هم فکر کردم که اوضاع مناسبی برای بازگشت نیست و بدین ترتیب تا به حال ماندگار شدم.

انتخاب: فیلمی که در هنگام انقلاب در خارج مشغول به بازی در ان بودید کدام بود و ایا فیلم موفقی از اب در امد؟

بهروز وثوقی: من برای بازی در فیلمی به کارگردانی اقای زرین دست به امریکا امده بودم که فیلم بسیار بدی هم از آب درامد

انتخاب: آیا پس از انقلاب تا به حال سفری به ایران داشته اید؟

بهروز وثوقی: خیر، نداشتم

انتخاب: در زمانی که ایران تشریف داشتید به کدامیک از شهرهای ایران سفر نکردید و دوست دارید آن شهر ها را ببینید؟

بهروز وثوقی: نزدیک به 30 سال است که در ایران نبودم ولی یادتان باشد که من همیشه عاشق ایرانم و از دیدن وجب به وجب آن لذت میبرم و امیدوارم که یک روز این دیدن تحقق بپذیرد.

انتخاب: آیا دلیل خاصی برای عدم بازگشت به ایران دارید یا بطور مثال نگرانی خاصی؟

بهروز وثوقی: من نگران هیچ چیزی نیستم.

انتخاب: تا به حال از سوی مقامات ایرانی، پیغامی برای شما فرستاد شده دائر بردعوت از شما برای بازگشت یه وطن عزیزمان ایران؟

بهروز وثوقی: بله، دعوت زیاد شده ولی اساسی نبوده است.

انتخاب: بسیاری از شخصیت های فیلم های قبل از انقلاب هنوز در ایران یا مشغول به ایفای نقش هستند و یا به فیلمسازی مشغول هستند، اگر هم فارغ باشند به ایران رفت و آمد میکنند. با توجه به اینکه جشن ملی سینما ایران نزدیک است ایا ممکن است به ایران بازگردید؟

بهروز وثوقی: اگر دعوت رسمی بشود، شاید

انتخاب: اگر به ایران آمدید، اولین جایی که می روید کجاست؟

بهروز وثوقی: اولین مکان مقبره پدر و مادرم است.

انتخاب: چه احساسی به شما دست می دهد وقتی در مورد شما از واژه "سوپر استار سابق" استفاده می شود؟

بهروز وثوقی: من خودم را هیچ گاه سوپر استار نمیدانم من یک بازیگر ساده سینمای مملکتم هستم.

اعلام آمادگی بهروز وثوقی برای سفر به ایران: می خواهم دست به گردن مردم وطنم بیاندازم و به ایران برگردم/ اگر دلم می خواهد درآن مملکت باشم نه اینکه آنجا کار کنم ، نه! این اشتباه پیش نیاید، می خواهم در وطنم باشم/ وارد ایران شوم، اول از همه بر سر مقبره والدینم می روم / خروج من از ایران به خاطر انقلاب نبود/ ماجرای احضار بهروز وثوقی به ساواک: مامور ساواک به من گفت با کامیون می آیم روی ماشینت / گفت اگر در فیلمی تفنگ به تو بدهند و بگویند شاه را بکش تو می کشی؟ گفتم اگر فیلم خوبی باشد، بله!

انتخاب: حتماً می دانید شما هنوز هم در میان مردم ایران یکی از پرطرفدارترین و محبوب ترین بازیگران سینما هستید.  چه احساسی دارید؟

بهروز وثوقی: هموطنان من همیشه با لطف و محبت خود من را شرمنده میکنند و حتی گاهی اوقات اشک به چشمانم می اورند. مردم ایران ،مردم شریفی هستند...

انتخاب: آقای وثوقی، تعداد زیادی از سوالات مخاطبان «انتخاب» به دست ما رسیده که سوالاتی که مطرح شد نیز، از همان دسته است. خیلی از مخاطبان در مورد سالهای جوانی شما، و قبل از ورود به سینما پرسیده اند. تا چند سالگی در شهرستان خوی بودید و چه زمانی به تهران آمدید و در کدام محله در خوی و تهران بزرگ شدید؟

بهروز وثوقی: من تا شش ماهگی در خوی بودم و بعد به تهران امدم اوایل را به یاد ندارم ولی بعدا در خیابان خرمشهر زندگی میکردم

انتخاب: از چه سالی فعالیت هنری شما اغاز شد و ماحصل این فعالیت ها، چند فیلم و تئاتر است؟

بهروز وثوقی: من از سن 18 سالگی فعالیت های خودم را شروع کردم و ماحصل این فعالیت ها حدودا نزدیک به 90 تا 100 فیلم و سریال میباشد

از وزارت بهداشت اخراج شدم/ خانواده ام مخالف حضورم در سینما بود

انتخاب:چه مشاغلی در دورانی که هنوز بازیگر نشده بودید و یا هنوز بازیگر مشهوری نشده بودید، داشتید؟

بهروز وثوقی: بعد از اینکه دوبار در کنکور رد شدم در اداره بهداشت شروع به کار کردم و بعد در وزارت دارایی

انتخاب: یکی از خوانندگان از شما پرسیده، جریان اخراج شما از ورات بهداشت و درگیری با یک مقام وزارت دارایی چه بوده؟

بهروز وثوقی: در اداره بهداشت بخاطر توهینی که یکی از بازرسها در خرم دره زنجان به من کرد درگیری بوجود امد و مرا اخراج کردند

انتخاب: چند برادر و خواهر دارید؟

بهروز وثوقی: چهار برادر دارم به اسامی چنگیز , بهزاد, شهراد و فیروز

انتخاب: آقای وثوقی، از کی فهمیدید که به بازیگری علاقه دارید؟

بهروز وثوقی: زمانی بدیدن فیلمی به اسم ولگرد با شرکت اقای ملک مطیعی رفتم و از انجا که امدم بیرون احساسی در من بوجود امده بود و با دیدن چندین بار این فیلم، جرقه ای از بازیگری در من زده شد

انتخاب: واکنش خانواده به علاقه شما به سینما و بازیگری چه بود؟

بهروز وثوقی: خانواده با کار من بطور کلی مخالف بودند, البته بیشتر پدرم.

انتخاب: برای اولین بازی، چقدر دستمرد گرفتید؟

بهروز وثوقی: برای اولین بازی،2000 تومان دریافت کردم

انتخاب: آیا حضرتعالی دوره ی خاصی را برای بازیگری گذراندید؟

بهروز وثوقی: من دوره بخصوصی ندیدم، فکر میکنم دوران دوبله برای من کلاس خوبی بود

انتخاب: چند سال فعالیت دوبله در سینما را پیگیری می کردید؟

بهروز وثوقی: در دوبله که بمدت 7 سال طول کشید

اعلام آمادگی بهروز وثوقی برای سفر به ایران: می خواهم دست به گردن مردم وطنم بیاندازم و به ایران برگردم/ اگر دلم می خواهد درآن مملکت باشم نه اینکه آنجا کار کنم ، نه! این اشتباه پیش نیاید، می خواهم در وطنم باشم/ وارد ایران شوم، اول از همه بر سر مقبره والدینم می روم / خروج من از ایران به خاطر انقلاب نبود/ ماجرای احضار بهروز وثوقی به ساواک: مامور ساواک به من گفت با کامیون می آیم روی ماشینت / گفت اگر در فیلمی تفنگ به تو بدهند و بگویند شاه را بکش تو می کشی؟ گفتم اگر فیلم خوبی باشد، بله!

انتخاب: فیلم های پیش از انقلاب، اصولاً برای نمایش در سینما دوبله می شده است.این مسئله باعث آزار شما نمی شد که فرد دیگری روی چهره ی شما صحبت می کند؟

بهروز وثوقی: من 10فیلم اولیه ام را با صدای خودم بازی کردم و بعد در فیلمهای تنگسیر, سازش, گوزنها هم صدای خودم بود و آنهایی هم که با صدای خودم نبود بدلیل مشغله زیاد و بموقع رسیدن فیلم - بدلیل قرار دادی - من در محل دوبله نمیتوانستم حاضر باشم

در مورد همکاری دوباره با مسعود کیمیایی، فکر نمی کنم

انتخاب: برجسته ترین خاطره های شما از زنده یادان علی حاتمی و فریدون گله و اخیرا مرحوم عزیز رفیعی چیست؟

بهروز وثوقی: همراه با زنده یاد علی حاتمی در ایتالیا برای تهیه سر پرسوناژ و انتخاب گریمور بودم که روزهای خوبی بود , فریدون گله هم که از دوستان خوب من بود, و مرحوح عزیز رفیعی را هم بیشتر در امریکا میدیدم

انتخاب: مسعود کیمیایی چندی پیش در یک مصاحبه گفته بود که بهروز وثوقی همیشه اصرار داشت که اسم "او" در ابتدای تیتراژ فیلم ها باشد.

بهروز وثوقی: طبیعتا زمانی که من با اقای کیمیایی شروع بکار کردم اسم معروفی داشتم و یاد ندارم که هیچ تهیه کننده ای حاضر بود که اسم من در ردیف اول نوشته نشود ، چون تجارت را هم در نظر میگرفتند و اصولا من در قرارداد ذکر میکردم در مورد نوشتن نام در ردیف اول، وگر نه کار نمیکردم

انتخاب: شما و اقای کیمیایی خالق شاهکارهایی بینظیری همچون قیصر , داش آکل , خاک و گوزنها بودید ایا اگر به ایران بازگشتید این تیم طلایی دوباره با هم فیلم خواهند ساخت؟

بهروز وثوقی: در مورد همکاری دوباره فکر نمیکنم

انتخاب: چندی پیش آقای کیمیایی سفری به آمریکا داشتند، ایا باهم ملاقاتی داشتید؟

بهروز وثوقی: نه خیر ، ایشان را ندیدم.

بهروز وثوقی : مسئولین دعوت کنند، به ایران می آیم/ می خواهم دست به گردن مردم وطنم بیاندازم و به ایران برگردم/ اگر دلم می خواهد درآن مملکت باشم، نه اینکه آنجا کار کنم ، نه! می خواهم در وطنم باشم/ وارد ایران شوم، اول از همه بر سر مقبره والدینم می روم / خروج من از ایران به خاطر انقلاب نبود/ ماجرای احضار بهروز وثوقی به ساواک: مامور ساواک به من گفت با کامیون می آیم روی ماشینت / گفت اگر در فیلمی تفنگ به تو بدهند و بگویند شاه را بکش تو می کشی؟ گفتم اگر فیلم خوبی باشد، بله!

انتخاب: بازگردیم به "قیصر"، تصور می کنم فیلم «قیصر» اثری بود که جامعه را به تکاپو داشت و فکر می کنم، از آنجا بود که اسم بهروز وثوقی به عنوان یک بازیگر مطرح سینما، به گوش می رسید، واکنش مردم به فیلم "قیصر" چه بود ؟

بهروز وثوقی: قیصر بدلیل اینکه نقطه ضعف اجتماعی بود مورد استقبال مردم قرار گرفت و بعد از آن هم بیشتر فیلمهای من از فروش خوبی برخوردار بودند

انتخاب: اگر اشتباه نکنم، حضرتعالی برای بازی در گوزن ها و آن نقش، کارهای متفاوتی کردید که بعضاً بسیار سخت بود

بهروز وثوقی: خوب هر بازیگری برای رسیدن به نقشی باید تلاش زیادی بکند و من هم همین همینکار را کردم.

انتخاب: گوزن ها، قطعا یکی از بهترین فیلم های شما محسوب می شود،چه شد که این فیلم توقیف شد؟

بهروز وثوقی: داستان از ابتدا شکل سیاسی داشت. به همان شکل بازی شد که نوشته شده بود. هیات سانسور وقت، ایراد خاصی ندیدند ولی بعدا که مردم دیدند و تفسیر خاصی کردند، فیلم توقیف شد. اگر دقت کرده باشید، همه کارهای من با هم فرق دارد .این هم یکی ازکارهای من بود که با کارهای دیگر من متقاوت بود از آنجا که هر بازیگر سعی می کند کارهای متفاوتی انجام دهد. من هم می خواستم کارهای غیرمتعارف بکنم. تنها گوزنها نبود که از نظر کار بازیگری غیرمتعارف بود. گوزنها کاربسیار بسیار مشکلی بود ، اگر دراین فیلم موفق نمی شدم، سابقه ام حرفه ای به هم می خورد و تلاشم این بود که موفق بشوم . به همین خاطر شش تا هشت ماه طول کشید تا خودم را به آن نفش نزدیک کنم.....

ماجرای احضار بهروز وثوقی به ساواک

انتخاب: آیا در فیلم هایی که بازی می کردید، سانسوری هم از سوی حکومت شاه صورت می گرفت، فکر می کنم برای خیلی از فیلمها از جمله گوزن ها سانسور زیادی صورت گرفته است.

بهروز وثوقی: بله همینطور است

اعلام آمادگی بهروز وثوقی برای سفر به ایران: می خواهم دست به گردن مردم وطنم بیاندازم و به ایران برگردم/ اگر دلم می خواهد درآن مملکت باشم نه اینکه آنجا کار کنم ، نه! این اشتباه پیش نیاید، می خواهم در وطنم باشم/ وارد ایران شوم، اول از همه بر سر مقبره والدینم می روم / خروج من از ایران به خاطر انقلاب نبود/ ماجرای احضار بهروز وثوقی به ساواک: مامور ساواک به من گفت با کامیون می آیم روی ماشینت / گفت اگر در فیلمی تفنگ به تو بدهند و بگویند شاه را بکش تو می کشی؟ گفتم اگر فیلم خوبی باشد، بله!

انتخاب: در گفت و گویی که چندی پیش با سینما دوستان سان فرنسیکو داشتید گفتید که در زمان حکومت شاه، به دلیل برخی آثارم از جمله "گوزن ها" مورد آزار و اذیت قرار گرفتید و حتی گفتید که به ساواک احضار شدید. ماجرا چه بود؟

بهروز وثوقی: ما برای فیلم گوزنها، مجبور به تغییر کامل 30 دقیقه از فیلم شدیم.این فیلم ابتدا نامش «تیرباران» بود، اما دستور آمد که باید نامش عوض شود.یک مسئله دیگر هم بود که می گفتند، «چرا در «گوزن ها» برای یک دزد این همه پاسبان می آید؟» البته ما هم پاسپانها را کم کردیم!

برای همین فیلم، یک روز یک اقایی به من زنگ زد ، آدرس داد و گفت، فردا ساعت 8 صبح بیا در خانه ای در خیابان گلستان.من به آنجا رفتم، یک نفر در انجا بود.مرا در اتاقی برد که فقط یک صندلی داشت.به من گفت اینجا بنشین الان کسی که با شما کار دارد، پیدایش می شود.اما فرد مورد نظر تا ساعت 4 بعد از ظهر نیامد و من عصبانی شدم و گفتم آقا ما کاروزندگی داریم، اما او گفت: این اقا جلسه داشته و دارد می آید.

فرد مذکور بالاخره در ساعت6.7 آمد.یک آدم بسیار لاغر و نحیفی بود.اولین سوالش از من این بود که چرا در این فیلم بازی کرده اید؟گفتم دلیل خاصی ندارد من فیلمهایی با موضوع متفاوت را بازی می کنم.او گفت : اگر در فیلمی تفنگ به تو بدهند و بگویند شاه را بکش تو می کشی؟ گفتم اگر موضوع متفاوت و خوبی داشته باشد بله این کار را می کنم.او گفت، نه خیر، اشتباه می کنی!

آن فرد به من گفت، ما برای شما احترام قائلیم ، اما این کارها را نکن.مثلاً یکی از یک میلیون کاری که می توانیم بکنیم آن است که ساعت 12 شب با کامیون روی ماشینت برویم و بکشیمت.شیشه ی مشروبی هم در ماشینت می گذاریم که روزنامه ها و مردم بگویند، بازیگر خوب سینما در حالت مستی رانندگی کرد و مرد.آنروز گذشت، اما من تا 8 ماه بعد از آن قضیه، هر وقت کامیونی در پشت سرم می دیدم، آنقدر گاز می دادم و کوچه پس کوچه می رفتم که خطر از بین برود (با خنده)

انتخاب: آیا پیش از این قضیه و یا پس از آن هم، چنین مزاحمت هایی بود؟

بهروز وثوقی: نه فیلمها روال ساده تری بخود گرفت و بیشتر خانوادگی و کمتر سیاسی شده بودند

انتخاب: بسیاری از کارهای شما به عنوان شاهکارهای تاریخ سینمای ایران ثبت شد. سوته دلان" هم یکی از بازی های درخشان شماست، این را قبول دارید؟

بهروز وثوقی: عنوان شاهکار برای فیلمهای من را نمیدانم ، برای من قضاوت مردم در درجه اول قرار دارد

انتخاب: سعید راد در گفت و گویی از اختلاف نظر تخصصی با شما سخن گفته، اومی گوید: با بهروز وثوقى اختلاف نظر داشتم. او معتقد بود که بازیگر، ابتدا به ساکن یک چیزهایى در درونش هست که آن را به نقش محوله اضافه مى کند. من مخالف بودم و مى گفتم کاراکتر را مولف خلق مى کند و بازیگر باید به عنوان یک عامل ابزارى و اجرایى، با درگیرى حسى با آن نقش، در اختیار کارگردان باشد؛ ایا میتوانیم خلاصه موفقتر بودن شما در اثر هایی که خلق کردید را در این اختلاف تفکر خلاصه کنیم؟

مجبور بودم فیلم تجاری بازی کنم

بهروز وثوقی: با سعید راد رابطه نزدیکی نداشتم و نمیدانم راجع به چه موضوع صحبت کردند اما معتقدم هر بازیگری برای رسیدن به نقشهایش، راهها و سلیقه ای بخصوص پیدا میکند.

انتخاب: سعید راد در بخش دیگری از مصاحبه می گوید: منکر استعداد بهروز وثوقى نیستم، اما واقعاً اگر کیمیایى نبود، او چه وضعیتى داشت؟، نظر شما در این مورد چیست؟

بهروز وثوقی: این اقای سعید راد از خودشان نپرسیدند که اگر بهروز وثوقی نبود ، انوقت قیصر چه وضعیتی پیدا میکرد

اعلام آمادگی بهروز وثوقی برای سفر به ایران: می خواهم دست به گردن مردم وطنم بیاندازم و به ایران برگردم/ اگر دلم می خواهد درآن مملکت باشم نه اینکه آنجا کار کنم ، نه! این اشتباه پیش نیاید، می خواهم در وطنم باشم/ وارد ایران شوم، اول از همه بر سر مقبره والدینم می روم / خروج من از ایران به خاطر انقلاب نبود/ ماجرای احضار بهروز وثوقی به ساواک: مامور ساواک به من گفت با کامیون می آیم روی ماشینت / گفت اگر در فیلمی تفنگ به تو بدهند و بگویند شاه را بکش تو می کشی؟ گفتم اگر فیلم خوبی باشد، بله!

انتخاب: یکی از انتقاداتی که به شما هست این است که شما در اوج کارتان رفتید و «لیلى و مجنون» یا «ممل آمریکایى» و «ماه عسل» و «بت شکن را بازی کردید، آیا این کار دلیلی داشت؟

بهروز وثوقی: من اجبارا باید فیلمهایی تجارتی را هم بازی میکردم که تهیه کننده از نظر مالی تامین شود که بتواند فیلم درست تری را سرمایه گذاری کند.

انتخاب: بعضی از اثارهای نمایشی اثرهای سوء فرهنگی در جامعه ها داشته و دارد، از جمله بنا به امار بعد از پخش فیلم قیصر ۱۰ میلیون جفت کفش به علت خواباندن پاشنه یکسال زودتر ازموعد عمر کرده و دور انداخته شده این پدیده تا کنون نیز ادامه دارد. بسیاری این مسئله را تاثیر سوء فیلمهای از نوع قیصر میدانند ، نظر شما چیست؟

بهروز وثوقی: راجع به خواباندن پاشنه کفش و میلیون جفت زباد خبری ندارم این یکی از عادتهای این نوع نقشها بود و من هم اجرا کردم. فیلمهای من اثار مثبت هم داشته مثلا بعد از نمایش گوزنها نامه های فراوانی به دستم رسید که در آن مادر ، برادر، یدر و خواهر معتادین از من تشکر میکردند چرا که عزیزانشان را در فیلم دیدند و تصمیم به ترک گرفتند.

انتخاب: با کدام یک از بازیگران سینمای پیش از انقلاب رابطه دارید؟ آیا خبری از اقای ملک مطیعی دارید؟

بهروز وثوقی: بله ازاقای ناصر ملک مطیعی خبر دارم ایشان را هم دوست دارم و هم در ارتباط هستم اقای مشایخی هم همینطور .

از من خواستند خودم را اسراییلی معرفی کنم ،  گفتم من ایرانیم و افتخار میکنم و کار را با این شرط ارزانی خودشان کردم

انتخاب: از هنرپیشگان و کارگردانان مشهور هالیوود کدام یک مورد علاقه شما بود و هست و با کدام دوستی دارید؟

بهروز وثوقی: رابرت دنیرو را میپسندم و دوستی بسیار نزدیکی با زنده یاد آنتونی کویین داشتم

انتخاب: گفته میشود شما نتوانستید به راحتی خود را با جامعه هنری خارج از کشور از جمله هالیوود وفق دهید و در گفتگوهایی که قبلا شما داشتید اینطور به نظر میرسد بر خلاف بسیاری از هنرمندان ایرانی هالیوود از پذیرفتن نقشهایی منفی تا انجا که میشده خودداری کردید و کلا فرمودید نقشهای پیشنهادی در شان شما نبوده ؟ با فرض جدا دانستن یهود از صهیونیست ها به نظر شما تا چه حد فرضیه هالیوود در خدمت صهیونیستها صحت دارد

بهروز وثوقی: آن اوایل از من خواستند که خودم را اسراییلی معرفی کنم و حتی اسم بروس واسای را هم برایم انتخاب کرده بودند بهشان به صراحت گفتم من ایرانیم و به ان افتخار میکنم و کار را با این شرط ارزانی خودشان کردم و این درست که تا اندازه زیادی رابطه جای ضابطه و مستعدین را در هالیوود گرفته و این جایگزینی ها و کنارگذاری شایسته سالاری چیزی جدید و فقط مختص به هالیوود و این نقطه از دنیا نیست. اینطور به نظر می آید از هنرمندان ایرانی علارغم استعدادهای استثنایی که دارند زیرکانه در بیشتر موارد نقشهای ضد ایرانی و نقش تروریستها و نوعا منفی به انها داده میشود و تا انجا که ممکن است رولهای مثبت به انها داده نمیشود. چیزی که من را بسیار خوشحال میکند این جوانهای پر استعداد و خلاقی که ازدانشگاه ها پا به این عرصه میگذارند چه در ایران و چه در اینجا. امیدوارم روزی برسد ایرانیها در هالی وود به جایگاه والایی ارتقا پیدا کنند که حتما پیداخواهند کرد. در مجموع من کاری بکار کسی ندارم و نمیدانم دیگران چه میکنند ولی میدانم که من باید کار را دوست داشته باشم و انتخاب کنم حالا اگر سالها طول بکشد.

آژانس شیشه ای و بازی پرویز پرستویی را دوست دارم

انتخاب: آیا فیلم های پس از انقلاب را پیگیری می کنید؟ چه فیلم هایی را دیده اید؟

بهروز وثوقی: خیلی زیاد نه چند فیلمی را دیدم آژانس شیشه ای, مارمولک و آتش بس و تعدادی دیگر که نام انها را به یاد ندارم.

انتخاب:آیا فیلم های ژانر دفاع مقدس را هم دیده اید؟ آثاری مثل آژانس شیشه ای ابراهیم حاتمی کیا. نظرتان در مورد فیلم های این ژانر چیست؟

بهروز وثوقی: فیلم آژانس شیشه ای را پسندیدم بخصوص بازی یکدست اقای پرستویی را

اعلام آمادگی بهروز وثوقی برای سفر به ایران: می خواهم دست به گردن مردم وطنم بیاندازم و به ایران برگردم/ اگر دلم می خواهد درآن مملکت باشم نه اینکه آنجا کار کنم ، نه! این اشتباه پیش نیاید، می خواهم در وطنم باشم/ وارد ایران شوم، اول از همه بر سر مقبره والدینم می روم / خروج من از ایران به خاطر انقلاب نبود/ ماجرای احضار بهروز وثوقی به ساواک: مامور ساواک به من گفت با کامیون می آیم روی ماشینت / گفت اگر در فیلمی تفنگ به تو بدهند و بگویند شاه را بکش تو می کشی؟ گفتم اگر فیلم خوبی باشد، بله!

انتخاب:بهترین فیلم ساخته شده بعد از انقلاب به نظر شما کدام است؟

بهروز وثوقی: فیلم "زمانی برای مستی اسبها" ساخته بهمن قبادی و فیلم "باد ما را خواهد برد" ساخته عباس کیارستمی.

انتخاب: به کدامین بازیگران و همچنین کارگردانان در سینمای پس از انقلاب، بیشتر علاقمند هستید؟

بهروز وثوقی: آقایان پرویز پرستویی و خسرو شکیبایی

انتخاب:آقای وثوقی، شنیده شد که شما در سال هایی که در آمریکا زندگی می کنید، رو به عرفان آورده اید.[با توجه به آن که عکسی از شما منتشر شد که شما را با مو و ریش بلند نشان می داد] چه شد که به سوی عرفان رفتید؟ ایا دوری از ایران، یکی از دلایل این مسئله نبود؟

بهروز وثوقی: اولا آن عکس مربوط به نمایش رستمی دیگر و اسفندیاری دیگر است و اینکه چطور شد به مکتب عرفان رو اوردم همیشه دنبال گمشده ای بودم و بالاخره در مکتب عرفان را یافتم.

انتخاب: یکی از خوانندگان گفته «موقعیت اجتماعی که شما دارید فکر می کنم رو به عرفان اوردن و از خود گذر کردن کاری بسیار مشکل باشد، گرچه ناممکن نیست»

بهروز وثوقی: در عرفان شما از خود گذر نمی کنید بلکه به درون خود سفر میکنید و خود را بهتر می شناسید.

اعلام آمادگی بهروز وثوقی برای سفر به ایران: می خواهم دست به گردن مردم وطنم بیاندازم و به ایران برگردم/ اگر دلم می خواهد درآن مملکت باشم نه اینکه آنجا کار کنم ، نه! این اشتباه پیش نیاید، می خواهم در وطنم باشم/ وارد ایران شوم، اول از همه بر سر مقبره والدینم می روم / خروج من از ایران به خاطر انقلاب نبود/ ماجرای احضار بهروز وثوقی به ساواک: مامور ساواک به من گفت با کامیون می آیم روی ماشینت / گفت اگر در فیلمی تفنگ به تو بدهند و بگویند شاه را بکش تو می کشی؟ گفتم اگر فیلم خوبی باشد، بله!

انتخاب: یکی از خوانندگاان سوال خود را اینگونه مطرح کرده است: با توجه به این واقعیت که به تصویر کشیدن دوران جاهلیت هر عصری چه بعد و چه قبل از اسلام ،لزوما گرایش و منویات هنرمند به ارزشهای ارائه شده منفی و مثبت آن رولها نمیباشد و با عنایت بدین نکته که هنرمند تنها پیام رسانی و اجرائ نقش میکند , متاسفانه قشری از جامعه کم لطفی کرده و شخص شما را نماینده فیلمهای جاهلانه دانسته و به شما انتقادهایی دارند.ایا این میتواند به این سبب باشد که به علت غیبت شما در سینمای بعد از انقلاب این شخصیتها در اذهان ثابت مانده و تصویر هنری شما به علت فعل و انفعالاتی که صورت گرفت نیمه اندام و ناتمام افتاد؟

بهروز وثوقی: اولاً من فقط قیصر را کار کردم که شخصیتی در آن زمان از جنوب شهر ما بود و حتی در ان فیلم که کارگردان اصرار داشت کلاه مخملی سرم بگذارم قبول نکردم. و بعد هم تصویر هنری من هیچگاه ناتمام نیفتاد بلکه کامل در ذهن همه مردم همیشه منعکس است، اگر قبول ندارید از مردم بپرسید. فراموش نکنیم که همیشه مرغ همسایه غازاست. تعدادی معدود از ما حاضر نیستیم به اصل پیامی که مثلا در قیصر آن زمان به مخاطب داده میشد توجه کنیم و آن را جاهلانه خطاب میکنیم اما فیلمهای وسترن و هفت تیر کشی جاهلی غربی و بزن بزن های انها را که در بخش فیلمهای سینمایی تلویزیون ایران هنوز سهم بسزایی دارند را می پسندیم و هنوز انها را در این دوره هم مشاهده می کنیم.

خاطره شنیدنی بهروز وثوقی

انتخاب: چه خاطره جالبی از فیلمی و یا اتفاقی که در پشت صحنه افتاده دارید؟

بهروز وثوقی: بعد از اینکه فیلم رضا موتوری اکران شد، پیش مردم در سینما نشستم و فیلم را تا اخر تماشا کردم. وقتی فیلم به آخر رسید، مردم خیلی ها گریه میکردند .من که تحت تاثیر احساس مردم واقع شده بودم نخواستم زودتر سینما را ترک کنم. تا چراغ ها روشن شد خانم مسنی در میان جمعیت که اول مرا دیده بود، فریاد زد :«خدا رو شکر زنده است خدا رو شکر زنده است.» اتفاق پشت صحنه هم اینکه در فیلم نفس بریده زیر پلی فکر میکنم پل گیشا که تاره ساخته شده بود چند صحنه داشتیم. زیر این پل فیلم برداری میکردیم و من نقش یک ادم غشی را بازی میکردم .یک صحنه ای مثلا من غش کرده بودم و مردم هم دورم جمع شده بودند، پیرزنی با دیدن این صحنه هراسان شروع کرد به فحش دادن که خاک عالم بر سرتون این جوان داره می میره شما ایستادین بر و بر تماشا میکنید ؟ببریدش لاقل بیمارستان!...

البته به علت تقاضا های مکرر برای بازگو کردن از این دست خاطرات طنز گونه که پشت صحنه اتفاق می افتاد و جریانهای دیگر پشت صحنه که کم هم نیستند ،آن را بصورت کتاب در اختیار علاقمندان قرار دادم که متاسفانه تا به امروز اجازه انتشار آن در ایران داده نشده است.

انتخاب: چه آرزویی دارید و اینکه می خواهید نسلهای اینده از شما به چه عنوان یاد کنند و درآخر اگر صحبتی و یا مطلبی خاص خطاب به دوستدارانتان دارید بفرمایید؟

بهروز وثوقی: بعد از گذشت حدود 30 سال، ازنظرمردم انگار نه انگار این زمان گذشته است. مردم حتی نگاه نمی کنند که موهای من سفید شده است. به من همان نگاهی را می کنند که سی سال پیش درایران داشتند. به همین خاطر می خواهم دست به گردن مردم وطنم بیاندازم و به ایران برگردم.... بد حادثه سرنوشت را اینطور رقم زده است.... اگر دلم می خواهد درآن مملکت باشم نه اینکه آنجا کار کنم . نه! این اشتباه پیش نیاید. چون هم سنی از من گذشته و یا اینکه کارمناسب من نیست، اما می خواهم در وطنم باشم .امیدوارم و آرزو دارم روزی برسد که همه هموطنانم از آزادی خوبی برخوردار باشند دیگر اینکه آرزو دارم بتوانم اندوخته نیم قرن تجربه هنری خودم را به رایگان در خدمت جوانان با استعداد ایرانی قرار دهم

دوری از وطن و هموطنان بسیار آزار دهنده است ,منم دلم برای یک یک هموطنانم تنگ شده و البته هرجای دنیا که باشم ایرانی هستم.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.