شمخانی:جهان به وضعیت قبل از برجام برنمیگردد
دبیر شورایعالی امنیت ملی درگفتگویی در واکنش به اظهارات دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا درباره توافق هستهای گفت: آمریکا دیگر امکان بازگشت به شرایطی مشابه ماقبل برجام را پیدا نخواهد کرد، علی شمخانی گفته است: اظهارات رئیسجمهور آمریکا بهمعنای کلید زدن یک مقابله جدید با جمهوری اسلامی ایران خواهد بود و ما نیز در این شرایط، منفعل نخواهیم بود و در چنین رویاروییای، دست ما پرتر است. امیر دریابان علی شمخانی در مصاحبه تفصیلی با همشهری درباره آخرین تحولات داخلی، منطقهای و بینالمللی دیدگاههای خود را بیان کرد که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
مقامات ایران پیش از اعلام نظر رئیسجمهور آمریکا هشدار داده بودند آمریکا درصورت خروج از توافق هستهای پشیمان خواهد شد. تحلیل شما درباره رویکرد ترامپ به برجام و نوع برخورد وی با این توافق چیست؟ مختصات پاسخ ایران چیست؟
بهنظر میرسد ترامپ و دولت آمریکا در رابطه با برجام 3راهبرد موازی را دنبال میکردند. راهبرد حداقلی، فرسایش منافع و بیخاصیت کردن برجام برای ایران بود. راهبرد دوم، گرفتن امتیازات بیشتر از جمهوری اسلامی ایران از مسیر برجام و راهبرد سوم، تخریب برجام بود. راهبرد اول از آغاز دوره ترامپ و تا حدی قبل از آن به اجرا گذاشته و دنبال شده است؛ هر چند جمهوری اسلامی ایران نسبت به آن خویشتنداری نشان داده اما این روند دیگر قابل بهرهبرداری برای آمریکا نبود. در این میان اما مسئله ناخوشایند، همراهی اروپاییها با این استراتژی از طریق سکوتشان بود که یک سابقه و علامت منفی در عملکرد اروپا در برجام و اسباب بیاعتمادی طرفهای دیگر 1+5 است.
اما اشتباه بزرگتر اروپاییها، همراهی نسبی با راهبرد دوم ترامپ است. این احتمال همواره وجود داشت که ترامپ، دل به این همراهی ببندد و از راهبرد سوم فاصله بگیرد اما برای آنها مسلم و قابل درک شده است که جمهوری اسلامی ایران با قاطعیت تمام در مقابل این راهبرد ایستادگی کرده و دست رد به هرگونه زیاده طلبی و امتیاز خواهی جدید از قبل برجام، زده است. احتمال سوم این بود که ترامپ، بیاعتنا بهنظر اروپاییها، راهبرد سوم را کلید بزند، هر چند که راهبرد دوم نیز نهایتا به همین نقطه ختم میشد.
پاسخ کشورمان به هرکدام از این راهبردها چیست؟
جمهوری اسلامی اعلام کرده و پیش از این هم گفته است که اگر برجام با هجمه آمریکا نابود شود، شرایط قطعاً به موازنه ماقبل برجام برنخواهد گشت و اوضاع جدیدی سر برخواهد آورد که نهایتا به نفع آمریکا نخواهد بود؛ ضمن اینکه آمریکا دیگر امکان بازگشت به شرایطی مشابه بعد از برجام را پیدا نخواهد کرد. در هر صورت نابودی برجام بهمعنای کلید زدن یک مقابله جدید با جمهوری اسلامی ایران خواهد بود و ما نیز در این شرایط، منفعل نخواهیم بود و در چنین رویاروییای، دست ما پرتر است.
یکی از اشتباهات راهبردی اروپا هم همراهی با آمریکا در حمله به سوریه بود، ارزیابیتان از تحولات جاری سوریه و حمله ۳کشور غربی به این کشور چیست؟
حمله آمریکا و 2کشور اروپایی به سوریه، از نحوه نگرش این کشورها به نظام سوریه از ابتدای بحران جدا نیست. آنها در طول بیش از 7سال گذشته به جریانهای مسلح برای براندازی نظام سوریه کمک کردهاند. محصول این خصومتورزیها اشغال بخشهای زیادی از سوریه توسط تروریستها و معارضین مسلح بوده است؛ اما با جدیت نظام سوریه و با همکاری جبهه مقاومت و کمک نظامی روسیه، از میانه سال 2015وضعیت تغییر کرد و در نخستین گام مهم، شهر حلب در اواخر سال 2016آزاد شد. این نخستین ضربه مهم به تروریستها و حامیان آنها بود. پس از آن مناطق مختلف یکی پس از دیگری آزاد شدند و نظام سوریه توانست به کمک همپیمانان خود یعنی جبهه مقاومت، ایران و روسیه داعش را شکست دهد. شکست داعش دومین ضربه به مخالفان خارجی بشار اسد بود. آزادسازی غوطه شرقی و شهر دوما در نزدیکترین نقطه به پایتخت سوریه (دمشق) را باید در این چارچوب ارزیابی کرد. برای تقریب ذهن؛ اهمیت حضور هزاران نفر از مسلحان و تروریستهای جبههالنصره در منطقه غوطه برای غرب، با اهمیت پادگان اشرف (محل حضور گروهک تروریستی منافقین) در خاک عراق قابل قیاس است؛ البته غوطه شرقی در دروازه دمشق به لحاظ امنیتی بهمراتب خطرناکتر از پادگان اشرف است؛ لذا غربیها تحمل آزادسازی غوطه را نداشتند؛ چون آزادی غوطه بهمعنای از دست رفتن سرمایه بزرگ دولتهای غربی و عربی مخالف بشار اسد بود. اینجا بود که به سناریوپردازی و نمایشنامهنویسی درخصوص استفاده از سلاح شیمیایی در غوطه شرقی، دست زدند. آمریکا و اروپا بهتر از هر کس دیگر میدانند که با وجود مکانیسم مشترک خلع سلاح شیمیایی سوریه که در تفاهم با روسها بهوجود آمد، سوریه دیگر هیچ سلاح شیمیایی و هیچگونه تأسیساتی برای ساخت این سلاحها ندارد.
برخی مدعی هستند هدف اصلی صهیونیستها از حمله به پایگاه T۴سوریه، هدف قرار دادن نیروهای ایرانی بوده تا هزینه حضور ایران در سوریه را بالا ببرد؟
فلسفه وجودی رژیم صهیونیستی بر تجاوز بنا شده است. همه تلاشهایی که تاکنون برای براندازی نظام سوریه انجام شده با هدف کمک به رژیم صهیونیستی و تأمین امنیت آن صورت گرفته است. آنها از حضور مقاومت در سوریه نگرانند. در واقع تروریسم و صهیونیسم 2 روی یک سکه در منطقه ما هستند و امروز صهیونیسم با مشاهده شکست تروریستها در سوریه به یاری آنها آمده است. رژیم صهیونیستی بهشدت از تقویت ثبات و آرامش در سوریه نگران است؛ ناآرامی، بیثباتی و جولان تروریسم در سوریه به نفع صهیونیستهاست و اکنون که دولت سوریه و جبهه مقاومت روزبهروز بر میدان مسلطتر میشوند، احساس ناامنی در رژیم صهیونیستی بیشتر و بیشتر میشود.حمله رژیم صهیونیستی به پایگاه ضدتروریستی T4، درواقع پشتیبانی هوایی اسرائیل از تروریستها و داعش بود. نیروهای مستقر در T4 مشغول رصد باقیماندههای داعش در صحرای شام، حمص و دیرالزور و در مرز عراق بودند. یگان پهپادی مستقر در این پایگاه وظیفه حمایت از نیروهای عملکننده ارتش سوریه، نیروهای روسیه و مجموعه نیروهای مقاومت در منطقه را دارد. حمله به این نیروها، دخالت مستقیم نظامی اسرائیل به نفع داعش و جبهه النصره است.البته این حمله بهطور قطع بدون پاسخ نخواهد ماند و در وقت مناسب ضربه مناسب را دریافت خواهند کرد.
چندی قبل خبری منتشر شد مبنی بر اینکه روسیه از آسمان و زمین ایران برای هدف قرار دادن تروریستها در سوریه استفاده کرده، آیا این خبر درست است؟ کما اینکه پیشتر گفته بودید؛ ایران آماده بررسی درخواست روسها در این زمینه است.
ما با روسیه در زمینه مبارزه با تروریسم هم پیمان هستیم. این هم پیمانی نتایج فوقالعادهای در بازگشت نظم، امنیت و آرامش در منطقه داشته است؛ لذا همکاریها با قدرت ادامه خواهد داشت و حتی ممکن است ابعاد جدیدتری نیز پیدا کند. امّا در مورد سؤال شما، روسیه برای رساندن تجهیزات نظامی خود به سوریه با موافقت ایران از آسمان ایران استفاده کرده است. ما این مجوز را به دولت روسیه دادهایم؛ در آینده نیز اگر درخواستی برای عبور هواپیماهای خود از فضای ایران داشته باشند، آن را بررسی میکنیم و مطابق مصالح کشور و البته با نگاه مثبت به آن پاسخ خواهیم داد. اقدام سریع در مبارزه با داعش و سایر تروریستها اولویت مهم همکاری ما با روسیه است؛ لذا هماهنگیهای نظامی نیز در بالاترین سطوح انجام میشود. این طبیعی است که ما و روسیه همدیگر را در مبارزه با تروریسم یاری دهیم.
سؤال دیگر اینکه اخیرا فرستاده رئیسجمهور روسیه سفری غیرمنتظره به تهران و دیداری طولانی با جنابعالی داشت، تا جایی که ممکن است جزئیات رایزنیهای تازه ایران و روسیه را تشریح بفرمائید؟
همانطور که اشاره کردم ما با روسیه در مبارزه با تروریسم هم پیمان هستیم، لذا در تمامی سطوح همکاریهای تنگاتنگی میان ایران و روسیه وجود دارد. سفر آقای لاورنتیاف به تهران نیز در همین چارچوب بود. البته مسائل مربوط به توطئه غرب در حمله موشکی به سوریه به بهانه کاربرد سلاحهای شیمیایی و حمله صهیونیستها به T4، فوریت هماهنگیها را افزایش داده بود؛ لذا این سفر انجام شد و دستاوردهای خوبی هم داشت که در آینده، نتایج آن در میدان و در صحنه نظامی و سیاسی منطقه روشنتر نیز خواهد شد. ما با روسیه درخصوص تقویت بازدارندگی در جغرافیای سوریه تفاهم داریم و در این مسیر پیش خواهیم رفت. اینکه کشورهای دیگر برخلاف قوانین بینالمللی و در تجاوز آشکار به یک کشور مستقلِ عضو سازمان ملل، حمله کنند یا طرفی بخواهد گاه و بیگاه حریم هوایی سوریه را نقض کند و در روند مبارزه با تروریستها اخلال ایجاد کنند، این موضوع برای ایران و روسیه قابل تحمّل نیست و اراده جدّی از سوی تهران و مسکو برای مقابله با چنین رویکردی وجود دارد.
در چارچوب همین همکارهایها هم بود که روسیه برای نخستین بار سال گذشته قطعنامهای در حمایت از ایران وتو کرد، با روسیه بعد و قبل از رأیگیری این قطعنامه مذاکره شده بود؟
پیشنویس این قطعنامه، در حمایت از تجاوزات به یمن طراحی شده و مستقیما مردم مظلوم یمن را که شبانهروز زیر بمباران سعودیها کشته میشوند، هدف قرار داده بود؛ لذا ماهیت آن پیشنویس، یک قطعنامه ضدیمنی بود. البته آنها سعی داشتند، ایران را نیز درگیر کنند و به جای پرداختن به وضعیت اسفبار انسانی در یمن و کشتار زنان و کودکان یمنی، مسئله را منحرف کنند و موضوع حمایت موشکی ایران را از انصارالله و ارتش یمن مطرح کنند. البته خودشان هم میدانستند که ادعای دروغی را مطرح کردهاند؛ چرا که با وجود محاصره بسیار شدید یمن که حتی امکان رسیدن مواد غذایی و دارو به آسیبدیدگان جنگ در این کشور را نمیدهد چگونه میشود موشکهای بسیار بزرگ را به یمن منتقل کرد؟! لذا وتوی قطعنامه از سوی روسیه یک موضع اصولی و منطقی در مقابل این سناریوپردازی آنها بود و جلوی یک دروغ بزرگ در شورای امنیت را گرفت. اقدام روسیه در درجه اول، در راستای حفظ اعتبار شورای امنیت سازمان ملل بود تا برخی کشورها نتوانند با استفاده ابزاری از این شورا، سیاستهای خود را پیش ببرند. ما از روسیه بهخاطر این اقدام سازنده آنها تشکر کردهایم. هم پیمانی ما و روسیه در مسیر مبارزه با تروریسم در حال تقویت شدن است و ابعاد گستردهتری نیز خواهد یافت.
سعودیها چندی قبل از احتمال درگیری نظامی با ایران در ۱۰سال آینده سخن گفتند، بهنظر شما توان نظامی سعودیها در منطقه در چه جایگاهی است و آیا این اظهارنظر بلوف است یا پشتوانه دارد؟
بهنظر من سعودیها به جای حرف زدن از جنگ با ایران تا 10سال آینده، باید از جنگ فعلی در یمن سخن بگویند. عربستان در ائتلاف با برخی کشورها و با پشتوانه تسلیحاتی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، روزانه صدها موشک و بمب بر سر مردم مظلوم یمن فرود میآورد. این جنگ بیش از 3سال است که به طول انجامیده است. در این 3سال، عربستان در مقابل جنبش مردمی انصارالله و ارتش محاصره شده یمن چه دستاوردی داشته است؟ تقریبا هیچ! هر روز وعده پیروزی و بهخودشان روحیه میدهند، ولی، واقعیت میدانی و نظامی در صحنه، چیز دیگری است. این وضعیت نظامی عربستان است! سعودیها در عرصههای مختلف، در منطقه، در داخل و در حوزه بینالمللی با چالشهای متعدد و متنوعی روبهرو هستند؛ اگر چه این موضعگیریها برای فرافکنی و فرار از این چالشهاست، ولی در نهایت کمکی به عربستان نخواهد کرد. عربستان در داخل شورای همکاری چالشهای بزرگ دارد؛ در تأمین امنیت مرزهای جنوبی مستأصل و در باتلاق جنگ خودساخته در یمن گرفتار شده است. در صحنه بینالمللی نیز انتقاد از وضعیت حقوق بشر در این کشور و کشتار غیرنظامیان در یمن، رو به گسترش است، عربستان متهم اصلی حمایت از افراط گرایی و تروریسم است. همه جهان میگویند وهابیت، عامل اصلی ترویج تفکرات خطرناک افراطی و تروریستی است. اگر چه حاکمان سعودی تلاش میکنند با حراج داراییهای مردم عربستان و خریدهای کلان تسلیحاتی، انتقادات بینالمللی درخصوص جنگ یمن و حقوق بشر و حمایت از تروریسم را کمرنگ کنند ولی این اقدامات، مسکنهای زودگذر هستند و وخامت اوضاع سعودی را درمان نمیکنند. جهان دیگر این وضعیت و شرایط را از عربستان قبول نخواهد کرد.
در بررسی سناریوهای احتمالی آینده مناقشات سیاسی و نظامی در منطقه، بهنظر شما آیا تغییری در جغرافیای منطقه قابل پیشبینی است؟
آمریکا در 2 دهه گذشته، بهدنبال ایجاد تغییر در جغرافیای منطقه بوده است. جنگ در عراق با همین هدف انجام شد؛ اما طرح آنها برای ایجاد خاورمیانه جدید و خاورمیانه بزرگ شکست خورد و نیروهای آمریکایی در عراق و افغانستان زمینگیر شدند. البته آنها همچنان تغییر در جغرافیای منطقه را در دستور کار دارند. با تحولات بیداری اسلامی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، آمریکاییها با تناقضات مهمی میان اهداف خود و واقعیتهای منطقه مواجه شدند. از یک سو مطالبات مردم بهطور مستقیم، نظامهای همپیمان آنها در منطقه را هدف قرار میداد و از سوی دیگر تحولات سریع،غیرقابل پیشبینی و کنترل بود و از جهت سوم، غلبه نگاه اسلامی، امنیت رژیم صهیونیستی را در خطر قرار میداد. بر این اساس، آنها اصل آشوب و هرج و مرج را برای ایجاد تغییر در جغرافیای منطقه مفید میدانستند ولی قدرت گرفتن جریانهای اسلامگرا و مخالف رژیم اشغالگر قدس، چالش بزرگی پیشِ روی آنها بود، لذا مدیریت آشوب یا هرج و مرج کنترل شده در دستور کار آمریکا قرار گرفت.
حمایت آمریکاییها از جدایی طلبی در عراق و سوریه در همین راستا قابل ارزیابی است؛ البته آنها ادعا میکنند که از یکپارچگی عراق حمایت میکنند ولی هم اقدام آنها در عراق و هم رویکرد آنها در شمال و شرق فرات در سوریه خلاف این ادعای آنهاست. هدف نهایی آنها ایجاد حاکمیتهایی کوچک و بیاراده پیرامون رژیم صهیونیستی است اما اینکه بتوانند چنین هدفی را محقق کنند، جای تأمل دارد؛ چراکه چالشهای این مسیر زیاد است و همهچیز تحت اراده و قدرت آنها نیست.
آمریکاییها طرحهایی هم برای فلسطین درنظر دارند که به نوعی تغییر جغرافیای منطقه است. اینکه فلسطینیها را از کرانه باختری بیرون کنند یا اجازه بازگشت آوارگان را ندهند و بخواهند سرزمین جدیدی برای فلسطینیها در خاک مصر یا اردن یا دیگر نقاط منطقه ایجاد کنند، رؤیای آنهاست که تعبیر نخواهد شد. انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس نیز که گام اول در اجرای این طرح است، با واکنش گسترده مسلمانان و فلسطینیها مواجه شده است. هیچ فلسطینی و هیچ مسلمانی چنین طرحی را نخواهد پذیرفت. البته اقدام ترامپ یک نتیجه مهم داشت و آن این بود که مسئله فلسطین را به صدر اولویتهای جهان اسلام بازگرداند و موجب آگاهی جریانهای اسلامی شود.
روابط ایران و عربستان دوره پرتنشی را میگذراند چه اقدامات و شرایطی برای بازگشت به نقطه صفر و روابط عادی وجود دارد؟
جمهوری اسلامی ایران، هیچگاه آغازکننده تنش و درگیری نبوده است اما مشکل این است که سعودیها راهحل مشکلات و چالشهای داخلی، منطقهای و بینالمللی خود را در تخاصم با ایران میبینند و احساس میکنند برای فرار از این وضعیت به خصومت ورزی با ایران نیازمندند. راهحل بازگشت به وضع عادی در منطقه، شکلگیری گفتوگوهای منطقهای با حضور کشورهای منطقه و بدون مداخله سایرین است. ما معتقدیم که مشکل در همه کشورهای منطقه از جمله در یمن و بحرین با گفتوگو میان طیفهای مختلف قابل حل است. راهحل نظامی مسیر شکستخوردهای است.در مورد روابط با عربستان، ما همواره بر رفع تنشها و حلّ مشکلات از طریق گفتوگو تأکید کردهایم. اینکه عربستان برای غلبه بر یک کشور اسلامی با رژیم صهیونیستی همپیمان شود، این قابل درک نیست. عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی که دشمن اعراب و مسلمانان است، خیانت به آرمان فلسطین است. لذا گام اول در مسیر رفع تنشها اصلاح رویکردهای اشتباه ازجمله نزدیکی به رژیم اشغالگر قدس است. در گام بعدی، باید یک نگاه درست و منطقی به شرایط منطقه داشته باشیم. واقعیت این است که ایران نقش سازندهای در بازگرداندن امنیت و ثبات به عراق و سوریه ایفا کرده است، درحالیکه سعودیها با کمک به جریانهای بیثبات ساز، آرامش را در این دو کشور بر هم زده بودند. ما نمیتوانستیم دست روی دست بگذاریم و اجازه دهیم تروریستها در عراق و سوریه بیش از این گسترش یابند. لذا ورود ما به این دو کشور نباید مغایر با منافع عربستان تلقی شود. دولتهای رسمی در عراق و سوریه از ایران دعوت کردهاند تا در مبارزه با داعش و تروریسم در کنار آنها باشد و ما هم این کار را کردهایم. بنابراین عربستان نباید اقدام ایران در منطقه را به ضرر منافع خود قلمداد کند. اتفاقا در بلندمدت، این تروریستها منافع و امنیت خود عربستان را نیز نشانه خواهند رفت؛ استفاده ابزاری از تروریسم اشتباه بزرگی است. در این حوزه نیز امکان گفتوگو برای رفع سوءتفاهمها وجود دارد.
در رابطه با مسائل داخلی هم سؤالاتی هست، مثلا اینکه آیا شورایعالی امنیّت ملّی درباره پیام رسانهای خارجی همچون تلگرام بررسی یا مصوبهای داشته است؟
با توجه به ابعاد گسترده فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و همچنین مسائل فنی و سایبری مترتب بر این عرصه که مرتبا درحال تغییر و تحول است، در چند سال گذشته به فرمان مقام معظم رهبری، شورایعالی فضای مجازی در سطح عالی نظام راهاندازی شد که کلیه امور مربوط به فضای مجازی در آن شورا سیاستگذاری و برنامهریزی میشود اما دبیرخانه و شورایعالی امنیت ملی نگرانیهای خود را نه در مصداقها بلکه در فرایند بهرهبرداری دشمنان و تبدیل برخی اپلیکیشنها به ابزار نفوذ اقتصادی و فرهنگی و اطلاعاتی وسیاسی و صدمه بر امنیت ملی را بهطور مرتب براساس شاخصهای امنیت ملی که ابعاد مختلفی را در بر میگیرد رصد کرده و تأثیرگذاری آن را گوشزد میکند.
مشخصا وظیفه شورایعالی امنیت ملی چه چارچوبی دارد، چون به تازگی برخی بحرانهای لاینحل مانند رفع حصر یا تلگرام به شورایعالی امنیّت ملّی ارجاع داده میشود؟
شورایعالی امنیت ملی وظیفه سیاستگذاری کلان در حوزه امنیت ملی و مولفههای اثرگذار بر آن و هماهنگیها و نظارت را برعهده دارد و در امور فضای مجازی یا برخی پروندهها که شاخصهای امنیت ملی را ندارند مستقیم دخالت ندارد، مگر آنکه روند تهدیدات و آسیبها بخواهند امنیت ملی را به مخاطره بیندازند. دبیرخانه نگرانیهایی در این زمینه دارد اما سطح آن را آسیب یا تهدید امنیت ملی نمیداند. زمینههای تهدید، فرصتها و تهدیدات گستردهای در فضای مجازی وجود دارد که باید ضمن ایفای نقش همراه با ابتکار عمل در ابعاد سختافزاری، نرمافزاری و تولید محتوا به آن پرداخته شود. ضرورت دارد تمهیدات لازم برای پیشگیری از توسعه آسیبها به عمل آید. برای دبیرخانه شورایعالی ملاک تصمیمات شورایعالی فضای مجازی است و این دبیرخانه نیز همکاری لازم را مبذول خواهد داشت.تصمیمات مربوط به حوزههای سیاسی و امنیتی نیز که یکی از وظایف مهم شورایعالی امنیت ملی است بر مبنای خرد جمعی و برگرفته از گزارشهای مستند و ارزیابی شده دستگاهها و کارسازی توسط دبیرخانه شورایعالی اتخاذ میشود. ریاست این شورا نیز با رئیس محترم جمهور بوده و مصوبات آن طبق قانون اساسی باید به تأیید مقام معظم رهبری برسد. این شورا به لطف الهی و با هدایت عالی مقام معظم رهبری و مدیریت مستمر آقای رئیسجمهور بهدلیل حضور سران قوا و مسئولان ارشد کشوری و لشکری تاکنون عملکرد خیلی خوبی در حوزههای مختلف داشته است. ما باور داریم ورود یا عدمورود شورایعالی و نهاد اجرایی آن یعنی دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی به مسائلی که در سطح جامعه مطرح است، متناسب با مصالح و منافع ملی بوده و باید جریانهای سیاسی و خبری به این مسئله توجه داشته باشند.
پیشنهاد سرویس اطلاعاتی غربی درباره غوطه
دبیر شورایعالی امنیت ملی : ایران، خودش بزرگترین قربانی سلاحهای شیمیایی است؛ سلاحهایی که همین کشورهای غربی در اختیار صدام قرار داده بودند. ما مخالف سلاح شیمیایی هستیم و برایمان هم فرق نمیکند چهکسی این سلاحها را بهکار میگیرد؛ دوستمان باشد یا دشمنمان! این کار غیرانسانی و نشانه ضعف شدید بهکارگیرندگان آن است. امّا بشار اسد و دولت سوریه در اوج پیروزیها در طول 7سال گذشته قرار دارند و روزبهروز تسلط آنها بر جغرافیا بیشتر میشود؛ لذا هیچ نیازی به استفاده از تسلیحات شیمیایی ندارند. این را خود غربیها هم به خوبی درک کردهاند، لذا وقتی پیش از حمله موشکی به سوریه به یکی از سرویسهای اطلاعاتی غربی پیشنهاد شده بود که با حضور آنها بازرسی و تحقیق صورت گیرد، گفته بودند استفاده از سلاح شیمیایی در غوطه قابل اثبات نیست و مسئله فرّار بودن گاز کلر را بهانه کرده بودند. میخواهم بگویم، یک نمایشنامه از قبل طراحی شده بود تا شکست در غوطه شرقی را جبران کرده و البته آنها درصدد بودند با حمله نظامی وضعیت را عوض کنند و جان تازهای به مسلحان و تروریستها بدهند. ایستادگی نظام سوریه و همپیمانان آن روی منطق قوی خود و ارادهای که در خارج کردن تروریستها از غوطه شرقی نشان دادند، باعث شد طراحی آمریکا به نتیجه نرسد؛ روسیه هم ایستادگی کرد لذا آمریکاییها مجبور شدند فقط برای حفظ آبرو و اعتبار بینالمللی خود، تعدادی موشک به مناطق غیرحساس و کم اثر شلیک کنند. این را به صراحت بگویم، این موشکهایی که 3کشور غربی به سوریه شلیک کردند 3تجاوز و جنایت بود ولی هیچگونه اثر منفی در اراده دولت و ملت سوریه و جبهه مقاومت نداشت.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر